برای اکثر کارشناسان عرصه روابط بینالملل قابل پیشبینی بود که رقابت تنگاتنگ موافقین و مخالفین استقلال اسکاتلند از بریتانیا، میتواند نتیجهای داشته باشد که منجر به ادامه وابستگی ادینبورگ به لندن باشد اما مسالهای که در هفتههای اخیر سبب شده بود تا میزان خوشبینیها نسبت به رای مثبت در رفراندوم افزایش پیدا کند، ظهور و جوشش ناگهانی احساسات و شور و هیجان موافقین جدایی در سطح کشور اسکاتلند بود.
اگر تا چند ماه پیش، خیال کاخ باکینگهام از ادامه سلطنت و حکمرانی بر اتحاد بریتانیا راحت بود، بالا گرفتن جنبشهای خیابانی در حمایت از استقلال اسکاتلند و افزایش آرای موافق جدایی در نظرسنجیهای معتبر، خواب لندن را آشفته کرد.
دامنه این تحرکات و فعالیتهای استقلال طلبانه تا جایی پیش رفت که مقامات مستقر در خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت را حسابی به وحشت انداخت و باعث شد تا شخص دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس وارد این مساله شود و حتی پای ملکه الیزابت هم به این رقابت باز شود.
نهایتا روز جمعه نتیجه رایگیری مشخص شد و مخالفین جدایی از بریتانیا توانستند با رای شکننده ۵۵ درصدی، پیروز این رقابت در برابر ۴۵ درصدی باشند که به دنبال تحقق آرمان «ویلیام والاس»، شجاع دل افسانهای اسکاتلند بودند. اما علت چرخش نهایی مردم این کشور به سمت حمایت از ادامه سلطه بریتانیا بر اسکاتلند چه بود؟
پاسخ به این سوال را باید با تحلیلها و بررسیهای دقیق پیدا کرد اما موضوعی که تردیدی درباره آن وجود ندارد و میتوان آن را یکی از دلایل اصلی تمایل «مرددها» به سمت مخالفان استقلال تعبیر کرد، جنگ روانی لندن علیه این رفراندوم بود. مقامات انگلیسی درست زمانی که از جانب جداییخواهان احساس خطر کردند، یک پروژه دقیق و برنامهریزی شده تبلیغاتی را کلید زدند و نهایتا نیز موفق شدند تا برگ برنده را از آن خود کنند.
این حجم از فضاسازی روانی تا جایی پیش رفت که حتی بیبیسی به عنوان پایگاه رسمی خبری حکومتی بریتانیا درباره این مساله نوشت: «اوون مور که فارغ التحصیل رشته زبان فارسی و زبان عربی از دانشگاه ادینبرو است، میگوید همه اسکاتلندیها دوست دارند حاکم بر سرزمین خود باشند و نمیخواهند آن را با کسی تقسیم کنند و نشان دادهاند که شجاعت دفاع از سرزمین خود را دارند اما رسانههای بریتانیایی آنچنان فضای رفراندوم را به بحث از نگرانیهای اقتصادی کشادهاند که کسی جرات نکند بگوید مگر اگر دیگری کشور ما را بهتر اداره میکند، باید کشور را به او بدهیم؟
یک زن جوان دیگر هم میگوید حتی اگر در روز رفراندوم رای نه بیشتر باشد در درون هر رای نه، یک رای آری به اسکاتلند نهفته که از ترس نگرانیهای اقتصادی پنهان مانده است.»
نگرانیهای اقتصادی از آنجایی اهمیت زیادی برای ساکنین این کشور دارد که اتحادیه اروپا هنوز از تبعات بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ رنج میبرد و مردمقازه سبز تمایلی ندارند تا یک بار دیگر آن تجربه وحشتناک را مرور کنند. همین مساله سبب شده تا «ترس از اقتصاد نابسامان» بزرگترین ابزار تبلیغاتی برای احزاب سیاسی در اروپا باشد.
از سوی دیگر، نمایش سر بریدن یک تبعه بریتانیاییِ اسکاتلندی تبار در عراق توسط گروهک تروریستی داعش توانست بزرگترین کمک را به سناریوی تبلیغاتی لندن بکند و به یک برگ برنده برای دولت دیوید کامرون تبدیل شود؛ چرا که این ترس را در میان افکار عمومی اسکاتلند منتشر کرد که در صورت جدایی از بریتانیا و عدم پشتیبانی امنیتی و دفاعی توسط انگلیس، شهروندان این کشور در معرض خطرات جدی امنیتی و تروریستی از سوی گروههای مختلف در سراسر جهان هستند؛ مسالهای که کمک شایان توجهی به گرایش بیطرفها به سمت رای منفی به استقلال کرد.
با در نظر گرفتن تمامی فاکتورهای فوق، باید اذعان کرد که لندن به خوبی توانست ماجرای رفراندوم اسکاتلند را که به یک وضعیت بحرانی برای انگلیس تبدیل شده بود، مدیریت کند و با ترساندن افکار عمومی از تبعات احتمالی (و البته اکثرا خیالی) استقلال ادینبورگ از لندن، نتیجه خروجی از صندوق رای را به نفع خود تمام کند.
البته این پایان کار نیست و دردسرهای ۴۵ درصدی اسکاتلندیهای خواهان استقلال قطعا دستاندازهای فراوانی را در مسیر بلندپروازیهای بینالمللی انگلیس ایجاد میکند.
انتخابات اسکاتلند تمام شد و نتیجه” نه” بود آنهم در شرایطی که تمام حاکمیت انگلستان و کل توان اقتصادی و سیاسی بریتانیا صرف شد تا از مردم نه بگیرند. تهدیدات پیاپی بانکداران و سرمایه داران و صاحبان مشاغل هم به جای خود. این رشوه دهی یک هفته مانده به پایان انتخابات هم – که اگر رای نه بدهید فلان و بهمان امتیاز را می گیرید- هم به جای خود.
چنانچه تامی شریدن (Tommy Sheridan)- فعال معروف گروه آری به بی بی سی می گوید:
I feel that the British establishment has mobilised the big guns, they have mobilised the bankers, they have mobilised the billionaires, they have mobilised the supermarkets, they have all been corralled into Number 10 and told to get out there and frighten people and I think that people have been frightened.”
اما نتیجه مورد تایید تلقی شده و انتخابات دموکراتیک نامیده می شود!!
چرا؟ چون آن نتیجه ای است که از صندوقها درآمده است . رای مردم است.