تریبون مستضعفین؛ محمدمحسن فایضی
موضوع افراطیگری و داعش این روزها توجه رسانهها و افکار عمومی را به خود جلب کرده است.
چندین هفته پس تحرکات و تصرفات داعش در عراق، همزمان با جنگ ۵۱ روزه غزه سیاستمداران آمریکایی به بهانه کشتار ایزدیهای عراقی، داعش را محکوم کردند. در ان برهه زمانی اهداف مقطعی امریکا از این محکومیت سرپوش بر بحران فرگوسن و انحراف فشار افکار عمومی از کشتار غزه به افراطیگری اسلامی بود.
اما بسیار سادهانگارانه است اگر اهداف اوباما از ائتلاف جهانی علیه داعش را منحصر به انتخابات کنگره و یا ریاست جمهوری آینده عراق دانست. آنچه امروزه غرب و اوباما از ائتلاف جهانی به دنبال ان هستند تکرار سناریوی بوش پدر در حمله به کویت است.
اولین بار بوش پدر پس از سقوط بلوک شرق و حمله به کویت سخن از نظم نوین جهانی زد. نظم نوین جهانی یا به تعبیری «قرن امریکایی» از همان ابتدا با ظهور مخالفانی در خاورمیانه ناقص الخلقه آفریده شد. نظم نوینی که آمریکا بهعنوان کدخدای حل دنیای جدید، اقتصاد و صلح مطرح میشود؛ اما بازیگران برهم زننده این نظم جهانی با ادامه مسیر خود پیش بهسوی نابودی این نظم نوین قدمهای جدیای برداشتند. با پیروزی لبنان در سال 2000 اولین احساس خطر بزرگ برای از دست رفتن این نظم نوین جهانی امریکا ایجاد شد.
امروزه باگذشت چندین سال ساختار نظام بینالملل جهانی هم چنان به ثبات نرسیده و میتوان به گفت در دوران گذار پارادایمی بسر میبرد. امروزه شرایط برای غرب و منطقه در نقطه سرنوشتساز پارادایمی رسیده است یعنی قدرت و کشوری که بتواند توان خود را به مظهر ظهور برساند توانایی ساختن و تعیین نظم نوین پس از دوقطبی را خواهد داشت.
ایجاد ائتلاف برای حمله به افغانستان و عراق خارج از چارچوب سازمان ملل تحلیلگران آمریکایی را به ایجاد خاورمیانه جدید امیدوار کرد. لذا امریکا طی سالیان مختلف مخصوصاً بعد از حادثه 11 سپتامبر سعی کرد به مدل تک قطبی-کدخدایی سوق دهد. امریکا برای رسیدن به این پارادایم نظم جهانی راهحل نظامی و حضور مستقیم در کنار تسلط امنیتی را انتخاب کرد. راهحلی که امروزه از آن بهعنوان اشتباه تاریخی بوش یاد میشود.
اما آنچه در حال رخ دادن است این است که ساختار نظام فعلی پیش بهسوی چندقطبی سوق دارد. این ساختار برای امریکا یک شکست تمامعیار پس از بیداری اسلامی در منطقه است. لذا امریکا برای گذر از این پیچ سرنوشتساز سعی دارد بلوکهایی که توان هم ترازی با ایالاتمتحده را دارند دچار ضعف نماید.
امروزه راهی که امریکا برای افول قدرتهای هر منطقه انتخاب کرده است، تنش و ایجاد چند قدرت نسبتاً همتراز اما ضعیف منطقهای است. در منطقه خاورمیانه ایجاد داعش و دیگر گروههای تکفیری در کنار قدرتهای ارتجاع عربی برای تعدیل قدرت رو به افزون جبهه مقاومت در همین سناریو تعریف میشوند.
اما نکته پنهان و هدف پایانی ایجاد تنشهای منطقهای که از آن غفلت میشود این است که پس از ایجاد تنش و ضعف طرفهای همتراز منطقهای (در هر منطقه تمدنی هانتینگتون) امریکا بهعنوان داور و کدخدای جهانی (نه منطقهای) برای حل تنش و حل بحران و مدیریت صلح وارد عمل میشود. یکی از اصلیترین ملزومات امریکا برای عبور از این پیچ و رسیدن به نظم نوین تکقطبی همراهی افکار عمومی است که امروزه نسبت به دهههای قبل حداقل در خاورمیانه بسیار رو به افول بوده است.
داعش پس از تضعیف یکی از قدرتهای مقاومت منطقه و ایجاد چالش در عراق و تشدید اختلاف شیعی و سنی در منطقه بهیکباره با پخش یک فیلم به دشمن آمریکا تبدیل میشود. آنگاه با تلاش رسانههای جهانی و منطقهای اینگونه وانمود میشود که راهحل گذر هر بحرانی در غرب آسیا امریکاست خواه بحران سوریه باشد یا هستهای ایران یا کردهای عراق یا دعوای انتخاباتی افغانستان و یا حتی حل بحران جنگ مذهبی عراق.
همکاری ایران، سوریه، عراق با امریکا در مقابل داعش به هدایت افکار عمومی بر هژمونیک بودن ایالاتمتحده کمک زیادی خواهد کرد. کشورهای اسلامی این را باید بدانند که راه عبور از این پیچ تاریخی تنها تحقیر غرب و اثبات توان تمدنی و ایدئولوژی خود است. اوباما برای بازسازی هژمونیک ازدسترفته امریکا پس از شروع نظم نوین جهانی در سال 1990، سخن از ائتلاف جهانی به محوریت امریکا میزند تا بخشی از شکست سیاسی خود در سوریه جبران نماید؛ زیرا اوباما به این موضوع میاندیشد که بتواند مخالفان حمله به سوریه دین بار در قالب ائتلاف ضدداعش به متحدان خود در نقص حاکمیت سوریه تبدیل کند. هرچند برخی سناتورهای آمریکایی از شکست داعش مقدمه تقویت بشار اسد خواهد شد اظهار نگرانی کردهاند اما سیاستمداران و تحلیل گران کاخ سفید بهخوبی میدانند که بازگشت به هژمونیک جهانی مخصوصاً در میان افکار عمومی مردم خاورمیانه مقدمه پیروزی برای تعیین نظم نوین جهانی خواهد بود.
درگیر شدن کشورهای منطقه به اختلافات طایفهای و مذهبی تیر خلاصی به بیداری اسلامی بهعنوان جدیترین رقیب نظام نوین کدخدامنشانهی آمریکایی در دوران گذار پارادایمی است. هدایت و به ثمر رسیدن بیداری اسلامی پیچ تاریخساز جهانی را به گونهای رقم خواهد زد که نظم نوین آمریکایی بهسوی مردمسالاری منطقهای تغییر جهش خواهد داد.
Sorry. No data so far.