جدال همچنان موافقان و مخالفان گفتگوی ایران و آمریکا همزمان با سفر رئیسجمهور کشورمان به نیویورک، انعکاس سخنان روحانی در رژه نیروهای مسلح و تجدیدنظرطلبی انصار حزبالله از گشتهای سیار امربه معروف سرخط مهمترین خبرهای روزنامههای اصلاح طلب و اصولگرای امروز بود.
*وطن امروز
«پیروزی انقلابیون یمن» عنوان تیتر روزنامه وطن امروز از قبول شرایط انصار الله یمن از سوی دولت این کشور است.
یادداشت روز وطن امروز به قلم حسین قدیانی و با عنوان «وقتی آب آبرو می برد» نوشته شده است.
در این یادداشت آمده است: شاید اعتدال در این بود که ما رسانههای اصولگرا نیز مثل سایر رسانهها در زمان سایر دولتها، از کمبود آب، چماق بر فرق دولت کنونی بسازیم اما جملگی شدهایم بولتن دولت! و منعکسکننده امر و نهی دولتمردان! بیهیچ کنایهای! ما اگر بیشتر از رسانههای مدعی طرفداری از دولت اعتدال، عامل انعکاس بحران آب از زبان دستاندرکاران نبودهایم، لااقل هیچ کمتر از آنها همراهی نکردهایم با دولت در این زمینه. آنی تامل کنید. هم الان اگر نفر دوم انتخابات 24 خرداد 92 رئیسجمهور شده بود، مواجهه رسانههای مدعی، معطوف به همین بحران کمآبی، چه بود با دولت؟! نظرات دولتمردان را پوشش میدادند یا رسما بحران آب را میبستند به ناف رئیس دولت؟!
در ادامه این یادداشت آمده است: ای بسا که همین عالیجنابان، در مقام میرآب، زیرآب دولت را میزدند! معالاسف، سابقهشان، این را نشان میدهد. من روزهای گذشته، وقتی به تواتر دیدم که همه توصیه به صرفهجویی در مصرف آب میکنند، ناگهان یاد سال 88 افتادم و دلم گرفت. عجیب هم دلم گرفت! خوب خاطرم هست؛ از 22 خرداد 88 فقط چند روز گذشته بود که دستورالعمل جدید فتنهگران صادر شد! چه بود این دستورالعمل؟ هیچ الا آنکه ملت را در کمال وقاحت، دعوت کرده بودند به مصرف بیرویه آب و برق، آنهم در ساعات پرمصرف شبانهروز! که چه بشود؟ که مثلا نظام دارای برند 40 میلیون رای در آخرین انتخاباتش -یعنی همین چند روز پیش- به مشکل بخورد! که فیالواقع خود ملت به مشکل بخورد! که آب و برق ملت قطع شود! باور دارم شیطان، به طمع همین چیزها از آدمیزاد، زبانش را جلوی خدای ما دراز کرد! اُف بر این آدمیزاد که حتی در عالم توهمات خود، به آب هم رحم نمیکند! آخر بگو؛ بر فرض که مشکل با جمهوری اسلامی داشتند، چه کارشان بود به آب؟!
این روزنامه در گزارشی در صفحه سیاسی خود باعنوان «وازکتومی هسته ای» نوشته است: گزارشی که دیوید سنگر، خبرنگار نیویورک تایمز منتشر کرد و در آن از پیشنهاد هستهای جدید آمریکا به دولت ایران خبر داد؛ تاحدودی مبهم بود و تنها بر محور قطع اتصالات سانتریفیوژها متمرکز بود. در ایران این پیشنهاد تا حدودی ناشناخته بود چراکه قطع اتصال میان سانتریفیوژها تنها در آبشارها امکانپذیر بود و البته ماهیت چنین پیشنهادی برای کارشناسان فنی صنعت هستهای کشورمان تاحدودی محل تردید بود. به گزارش «وطن امروز»، اما روز گذشته خبری منتشر شد که میگوید این پیشنهاد آمریکاییها شامل یک بند مهم دیگر نیز هست و آن «عدم تزریق گاز به سانتریفیوژها» است.
*اعتماد
«کری، فیصل، هاموند مثلث دیدارهای ظریف» عنوان تیتر روزنامه اعتماد از دیدارهای ظریف در نیویورک است.
در ابتدای این گزارش آمده است: حضور محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در نیویورک در پنجمین و ششمین روزهای خود اندک اندک از دیدارهایی که تنها در قالب مذاکرات هستهیی بود فاصله گرفته و به دیدارهایی در راستای ارتقای روابط دوجانبه ایران با کشورهای منطقه و فرامنطقهیی تبدیل شده است. مهمترین دیدارهای روز یکشنبه وزیر امور خارجه کشورمان به نخستین دیدار با سعود الفیصل، همتای عربستانی وی و سپس نخستین دیدار هستهیی در نیویورک با جان کری وزیر امور خارجه امریکا خلاصه شده بود. روز دوشنبه نیز مهم ترین دیدار وزیر امور خارجه کشورمان به دیدار با فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه انگلیس اختصاص یافت، این دیدار در حالی صورت گرفت که دو کشور تلاش گستردهیی را برای عبور از تنشهای منجر به توقف فعالیت سفارت انگلیس در تهران آغاز کردهاند.
روزنامه اعتماد همچنین برای پوشش نشست خبری روز گذشته سخنگوی قوه قضائیه تیتر «بازداشت واسطه های زنجانی» را انتخاب کرد.
سخنگوی قوه قضائیه روز گذشته از بازداشت افرادی که زنجانی به واسطه آنها با بیرون زندان ارتباط می گرفت، خبر داده بود.
«روحانی: در نیویورک مساله ایران هراسی را مطرح می کنم» نیز عنوان تیتر روزنامه اعتماد از اظهارات روحانی در آستانه سفر وی به نیویورک است.
این روزنامه در گزارشی از نشست خبری کمیته صیانت از منافع ایران، تیتر زد «راه و چاه دلواپسان نیویورکی برای دولت»
در این گزارش آمده است: «دلواپسان» دیروز صحنه را برای حضور منتقدان دولت آب و جارو کرده بودند تا تریبون جدیدی برای آنها راهم شود. اسمش کنفرانس خبری «کمیته صیانت از منافع ایران» بود، همانها که یک روز قبل از رفتن روحانی به نیویورک از مجلسیها خواسته بودند تا در صورت تماس رییسجمهوری با همتای امریکاییاش «طرح عدم کفایت» او را به جریان بیندازند…مثل همه برنامههایشان برای این کنفرانس خبری هم نامی گذاشته بودند؛ «راه و چاه». کنفرانس خبری این مجموعه تریبون جدیدی بود برای کسانی که گهگاه هم تریبونهای کمی ندارند؛ حمید رسایی، محمدحسن آصفری، سعید زیباکلام و محمدعلی رامین. خیلیها آمده بودند تا درباره خود این کمیته بپرسند، سوال از اینکه چه شد که یکباره «دلواپس» منافع ایران شدند و سالهای دولت احمدینژاد کجا بودند؟ یا سوالاتی درباره شبهه ارتباط آنها با برخی ستادهای انتخاباتی سال 92 و منابع تامین مالی و ارتباطشان با جریانهای منتقد دولت و مسائلی از این دست.
روزنامه اعتماد در مصاحبه ای با صادق زیبا کلام به بررسی تبعات استیضاح وزیر علوم پرداخت و از قول وی تیتر زد «روحانی باید محکم تر مقابل افراطی ها بایستد»
زیبا کلام در این مصاحبه گفته است: در مورد استیضاح من فکر میکنم که در برگیرنده دو نکته سیاسی است؛ یکی اینکه شکاف عمیقی را میان اصولگرایان نشان داد و اینکه مشخص شد که جریان افراطی درون جریان اصولگرا قدرت بیشتری نسبت به جریان معتدل و میانه رو پیدا میکند و این استیضاح و رای 145 نفر به آن باید زنگ خطری برای آقای لاریجانی و جریان معتدل اصولگرا باشد که اصولگرایان از آنها پیروی نمیکنند و حمایت از آقای رسایی، کوچکزاده و جریان احمدینژاد را دنبال کردهاند.در عین حال آقای روحانی باید در ارتباط با مجلس جدیتر برخورد کند. آقای روحانی مهمترین پست دولتش را به اصولگرایان داد تا با هم کار کنند. با این اقدام، پیمان نانوشتهیی بین دولت یازدهم و مجلس مقصودم بدنه معتدل و میانه مجلس است- به وجود آمد، اما ظرف این یک سال گذشته فقط آقای روحانی بود که به تعهداتش عمل کرده است، طرف مقابل که آقای لاریجانی و فراکسیون رهروان باشد، به نظر نمیرسد که خیلی به آن پیمان نانوشته پایبند باشند. آنها وزارت کشور را گرفتهاند اما گامهای مهمی برای حمایت از دولت بر نمیدارند.
*کیهان
«ملت، رهبری و دولت در مساله هسته ای یک صدا هستند» عنوان تیتر روزنامه کیهان از اظهارات رئیس جمهور پیش از عزیمت به نیویورک است.
یادداشت روز کیهان به قلم محمد ایمانی و با عنوان «نیویورک چه اتفاقی می افتد» نوشته شده است.
در این یادداشت آمده است: قرار است در سفر رئیسجمهور محترم به نیویورک چه اتفاقی بیفتد؟ آیا میتوان امیدوار بود توافقی حاصل شود؟ آیا ایران و آمریکا منافع مشترکی دارند که بتوانند بر سر موضوعات مختلف از جمله چالش هستهای یا موضوع تروریسم و امنیت عراق همکاری کنند؟ عبارتهایی مانند «هیچ اصل ثابتی در سیاست خارجی وجود ندارد» و «هیچ دوست و دشمنیای همیشگی نیست و میتوان به تنش با آمریکا پایان داد» چقدر معتبر است و میتواند دستمایه رویکرد به آمریکا واقع شود؟
در ادامه این یادداشت نیز آمده است: سال گذشته که رفتارهای نابهجایی مانند دیدار با وزیر خارجه آمریکا و تماس تلفنی با اوباما رخ داد و حتی پس از آن دکتر روحانی گفت آقای اوباما را مودب یافته است، چه اتفاقی افتاد؟ بیش از 5 بار تحریمهای جدید اعمال شد، قریب 10 بار ازروی میز بودن گزینه نظامی سخن به میان آمد و فریبکاری را ژن ایرانیها اعلام کردند. آیا قابل تامل نیست رئیسجمهور محترم در حالی عازم سفر نیویورک شده که به اعتبار گروکشی غیرقانونی، لجبازی و خوی استکباری رژیم آمریکا، کشورمان برای اولین بار قریب 8 ماه است در مقر سازمان ملل (نیویورک) نماینده دائمی ندارد؟! اگر اعتمادسازی به منزله پیشنیاز هر توافقی اولویت آمریکا بود، آمریکاییها نباید رفتارهای خصمانهای زنجیرهای و بعضا آمیخته با توهین و تحقیر را ادامه میدادند. اما چرا آمریکا اصرار به توهین دارد حال آن که کسانی تصور یا القا میکنند آمریکا دنبال توافق است؟
این روزنامه همچنین در ستون اخبار ویژه خود در مطلبی با عنوان «مرعشی: تا گفتم هاشمی اصلاح طلب است، جمعیت هو کشیدند» با اشاره به مصاحبه مرعشی با نشریه اندیشه پویا، نوشت: حسین مرعشی در مصاحبه با «اندیشه پویا» به ماجرای حمایت رئیس دولت سازندگی (هاشمی) از خاتمی در سال 76 با وجود منع قانونی اشاره کرد و میگوید: آقای خاتمی هنگام اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری، به دیدار آقای هاشمی رفت و در یک جلسه دو ساعته برنامههای خود را با ایشان در میان گذاشت. ما در کارگزاران منتظر نتیجه این جلسه بودیم و بعد از آن با آقای هاشمی دیدار کردیم. آقای هاشمی در این دیدار گفت که آقای خاتمی برنامه خیلی خوبی برای اداره کشور دارد و میخواهد توسعه اقتصادی را که در دولت من آغاز شده ادامه دهد و در کنار آن توسعه فرهنگی و سیاسی را نیز آغاز کند. آقای هاشمی گفت که این برنامه مناسبی برای کشور است و شما میتوانید به آقای خاتمی کمک کنید. با این نظر، کارگزاران از آقای خاتمی حمایت کرد.
در ادامه این مطلب آمده: وی با اشاره به همکاری کارگزاران و گروهکهای ملی-مذهبی میگوید: یکبار به پیشنهاد آقای کرباسچی به یک جلسه انتخاباتی در حسینیه ارشاد به میزبانی دوستان ملی-مذهبی رفتم. سالن حسینیه ارشاد پر از جمعیت بود. مرحوم سحابی، اکبر گنجی و عباس عبدی که همگی منتقد آقای هاشمی بودند در جلسه حضور داشتند. پس از صحبتهای مقدماتی یکی از حاضران از من سوال کرد که چرا کارگزاران از آقای هاشمی حمایت کرده است؟ در جواب گفتم، به اعتقاد من آقای هاشمی اصلاحطلبترین روحانی حال حاضر کشور است. به محض ادای این جمله جمعیت شروع به هو کشیدن کرد و صحبت من قطع شد.
*آرمان امروز
«تهدید تندروها علیه مسافر نیویورک» تیتر یک روزنامه آرمان امروز است که به انتقاد از نشست خبری دیروز کمیته صیانت از منافع ایران پرداخته و نوشت: کشاکش و اصطکاک و منازعهطلبی بخش جدانشدنی هویت سیاسی طیفی است که رویکردهای تعاملی دولت در عرصه دیپلماسی در چارچوب تفکرات و تمایلات و البته منافع تعریفی آنان نمیگنجد و در بزنگاههایی که روحانی در راستای تلطیف فضا و تحدید دایره تخاصم میان ایران و غرب گام برمیدارد، لب به اعتراض و انتقاد گشوده و دست به اقدامات ایذایی میبرند تا ناخشنودی و خشم خود از استراتژی ناهمسوی دولت یازدهم با نگرش و منش خود را به رخ بکشند.
نویسنده در ادامه این مطلب با بازخوانی سخنان دو روز پیش روحانی در خصوص نحوه تعامل با آمریکا ادامه داد: آنان با ابراز تاسف نسبت به ادبیات روحانی این سخنان رئیسجمهوری را عجیب و در راستای تشدید عملکردهای روحانی در سفر گذشته به نیویورک که آن را ناموجه و بیفایده میدانند، عنوان کرده و خطاب به نمایندگان مجلس تاکید میکنند: «آیا تلاش برای تبدیل کردن رابطهمان با آمریکا، از دشمنی به دوستی، معنایی غیر از براندازی نرم جمهوری اسلامی دارد؟ و آیا انتظار واکنش قاطع مسئولان و بهخصوص منتخبین مردم در مجلس به اقدامات درجهت براندازی بنیان جمهوری اسلامی و خالی کردن آن از محتوا، انتظار بیجایی است؟ و آیا انتظار پیگیری طرح عدم کفایت، در مجلس، در صورت دیدار با اوباما، و دراز شدن دست دوستی به شیطان بزرگ، حداقل انتظاری نیست که مردم حق دارند از نمایندگانشان در مجلس داشته باشند؟» این سخنان تند روز گذشته با برگزاری کنفرانس خبری از سوی این جریان دلواپس تکمیل شد و حملات به روحانی و تعیینتکلیف برای وی در سفر نیویورک به منصه اجرا گذاشته شد.
این روزنامه تحلیل 6 دیپلمات و اقتصاددان از گفتگوی ایران و آمریکا را با عنوان « آمریکا نیازمند توافق هستهای با ایران است» پوشش داده است.
صباح زنگنه، فرشاد مومنی، احمد شیرزاد، داوود هرمیداس باوند، احمد نقیب زاده و سید حسین موسویان تحلیلگرانی هستند که اعتقاد دارند باید واقع بین بود، دیدار دو رئیسجمهور اشکالی ندارد، مذاکره با آمریکا تابو نیست و این کشور به توافق هسته ای نیازمند است.
این روزنامه سخنان روز پیش روحانی را در رژه نیروهای مسلح با تیتر «نمیخواهیم با ایجاد جنگ و فروش سلاح سفره خود را رنگین کنیم» پوشش داد.
مطهره شفیعی در مطلبی با عنوان «بیابان مقصد آدرس اشتباهی رقیب» به اصلاح طلبان هشدار داد که در حفظ اصول اصلاح طلبی باید کوشید نه تغییر آن.
نویسنده در این مطلب می نویسد: سال 92 سال حساسی برای دو جریان سیاسی کشور بود. برخی که نام اصلاحطلب را برای خود انتخاب کرده بودند اما در 8 سال سخت برای این جریان نشانی از آنها نبود وارد گود شدند و بازهم دلسوزان این جریان بودند که چشم خود را بستند. اصلاحطلبان اصیل که نسبتی با «فرار به جلو» یا «سکوت در مواقع لزوم به سخن گفتن» نداشتند، بهخوبی میدانستند اکنون موقع حذف آن نیروها نیست و بهتر درک کرده بودند که عمر آنها چندان زیاد نخواهد بود چنانکه با نخستین چراغ سبز از جانب رقیب خنده بر لبشان خواهد آمد و به ازای دریافت تضمینهایی برای فعالیت سیاسی بدون قرارگرفتن در معرض هجمه رقیب خود اقدام به ترک اردوگاه اصلاحطلبی کرده و تنها سایهای از آنها باقی خواهد ماند. دقیقا همانطور که بزرگان جریان اصلاحطلبی پیشبینی کرده بودند این جریان که در سال دوم دولت تدبیر و امید راه خود را از سایر اصلاحطلبان جدا کردند و بر آنچه پافشاری نمودند که در مرام و اصول اصلاحطلبی اصیل جایگاهی نداشت البته کماکان خود را اصلاحطلب میدانند.
شفیعی در خاتمه این گزارش با طرح این سوال که ائتلاف با رقیب به چه قیمتی است؟ تاکید می کند: گروه دیگری از اصلاحطلبان هم هستند که سابقه حضور آنها در اردوگاه اصلاحطلبی بیشتر از گروه نخست است و نمیتوان ایرادی به سابقه فعالیت سیاسی آنها داشت اما آنها از هماکنون که زمان زیادی تا انتخابات مجلس دهم مانده است سخن از ائتلاف با اصولگرایان میانهرو میزنند. برخی مانند کرباسچی این موضوع را راهکاری برای تداوم حضور اصلاحطلبان در عرصه قدرت میدانند و عنوان میکنند باید به عنوان آخرین راه به آن فکرکرد اما برخی هم هستند که با مطرح کردن این ائتلاف از هماکنون اعلام کردهاند که برای رسیدن به کرسیهای قدرت حاضر به فراموش کردند آرمانهای اصلاحطلبی هستند. آیا این افراد از خود نپرسیدهاند که اگر اصول دوجریان با یکدیگر همخوانی داشت پس چرا سالها آنها را رقیب میخواندند. شاید پاسخ این باشد که انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی تجربه خوبی از ائتلاف اصلاحات با اصولگرایان میانهرو است اما واقعا میتوان آن شرایط را با شرایط سالهای بعد از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید مقایسه کرد؟
Sorry. No data so far.