مادر شهید صدیقی با بیان اینکه فرزند شهیدم سر در بدن نداشت، گفت: عظیم در کربلای ایران حسینگونه وقف اسلام شد.
انیس شاهرخی با تبریک هفته دفاع مقدس، اظهار کرد: شهید عظیم صدیقی یکی از شیفتگان راه خدا بود که در سال 1334 در خانوادهای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و از همان اوان کودکی با شرکت در جلسات مذهبی و بحث بر سر مسائل دینی در میان دوستان علاقه وافر خود را نسبت به آئین اسلام و راه و روش پیروان حق نشان میداد.
“عظیم” وقف انقلاب بود
وی با بیان اینکه فرزند شهیدم وقف انقلاب بود، افزود: روح والای او همیشه در جستجوی چیزی بالاتر از لذات مادی و دنیوی به سوی الله و در جهت محوباطل بود که نشانههای ان به اشکال گوناگون در سطح جامعهای که در ان زندگی میکرد، بسیار دیده میشد.
مادر شهید صدیقی گفت: فرزند شهیدم در تمام مدت تحصیل در مدرسه و دبیرستان یکی از بهترین محصلین به شمار میرفت و بعد از اخذ دیپلم وارد دانشسرای رشت شد و فوق دیپلم خود را در رشته تربیت بدنی دریافت کرد و تحصیل او در دانشسرا مصادف با شروع انقلاب بود.
شاهرخی خاطرنشان کرد: عظیم با علاقه بسیار به دنبال چیزی که آرزوی آن را داشت یعنی محو فساد ترویج یافته، به صف تظاهر کنندگان مسلمان پیوست و بدون احساس خطر همیشه در صف مقدم تظاهرات قرار داشت.
وی تصریح کرد: هنگامی که گروهکهای آمریکایی دانشگاه گیلان را تصرف کردند او هم یکی از همان دانشجویان حزبالهی بود و همراه استاندار به دانشگاه رفت ولی در آنجا مورد حمله گروهکها قرار گرفت و چندین شهید و زخمی دادند که عظیم هم یکی از آن زخمیها بود.
مادر شهید صدیقی گفت: در تابستان 1359 همراه با برادران حزبالهی سازمان مجاهدین خلق را تصرف کرد و آن را انجمن اسلامی شهید مطهری صومعه سرا نام نهاد و با اینکه دبیر بود ولی با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق با آرزوی شرکت در جبهه داوطلبانه همراه با دیگر برادران پاسدار به جبهه اعزام شد و از گروه شهید چمران بود.
جایزه بعثیها برای سر شهید عظیم
شاهرخی افزود: شهید صدیقی در جبهههای سوسنگرد و سرپل ذهاب و سپس سومار علیه کفار بعثی مبارزه میکرد و هنگام رفتن از شهر به مردم دو قول داد و گفت یا با پیروزی بر خواهم گشت و یا به شهادت خواهم رسید.
وی با بیان اینکه فرزند شهیدم در هفتم بهمن ماه سال 59 در جبهه سومار به شهادت رسید، اظهار کرد: بعد از گرفتن مجلس ختم و هفت در تاریخ بیستم اسفندماه 59 جنازهاش را آوردند.
مادر شهید صدیقی گفت: شهید عظیم صدیقی به دلیل اینکه چندین بار به خاک عراق نفوذ کرده بود توسط دشمن شناسایی و مزدوران عراق به همین دلیل برای سرش جایزه گذاشته بودند و هنگام شهادت سرش را از تنش جدا کردند.
شهید عظیم سر در بدن نداشت
مادر شهید عظیم صدیقی اظهار کرد: از خصوصیات اخلاقی عظیم این بود که به مردم بسیار کمک میکرد و این امر را د رخانه بازگو نمیکرد.
وی افزود: فرزند شهیدش عاشق امام حسین(ع) بود و مانند ابا عبدالله هنگام شهادت سرش از تنش جدا گشت.
مادرشهید صدیقی تصریح کرد: وقتی جسد پسر شهیدش را پیدا کردند به دلیل اینکه سر نداشت نمیتوانستند تشخیص دهند ولی هنگامی که جیبهایش را گشتند عکس دوخواهرزاده وی در جیبش بود که باعث شد تا مورد شناسایی قرار بگیرد.
وی خاطرنشان کرد: طبق وصیتی که شهید هنگام رفتن به جبهه کرده بود در هفتم وی بین مردم شیرینی پخش کردند.
مادر شهید صدیقی با بیان اینکه فرزند شهیدم سر در بدن نداشت، گفت: عظیم در کربلای ایران حسینگونه وقف اسلام شد.
وصیتنامه شهید عظیم صدیقی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران. عزیزترین عزیزان قلب ملت ایران نایب الامام خمینی بت شکن و با درود به شهیدان گلگون کفنمان که با ایثار خون خود نظام طاغوتی و اسارتبار شاهنشاهی که بر پایه کفر و شرک و بتپرستی استوار بود به رهبری پیامبرگونه امام خمینی توانستند ویران کنند.
بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی دیدیم که چگونه مستکبران جهانی برای ادامه زورگوئی و چپاولگری خود دست اتحاد به هم داده و به مقابله با انقلاب توحیدی ملت مسلمان ایران برخاستند و در این میان چگونه دست این جهانخواران بینالمللی از آستین گروهکهای به اصطلاح خلقی بیرون آمده و بار دیگر فرزندان راستین اسلام را به خاک و خون کشیدند.
و با نام خلق هر چه توانستند بر سر این خلق مستضعف و تازه از بند اسارت رسته وارد آوردند و به نام اسلام راستین و انقلابی چه ضربههایی که به مکتب و ملت مسلمان ما وارد نیاوردند.
اما دیدیم که چگونه تمام نقشههای شرق و غرب و مزدوران داخلیشان یکی پس از دیگری نقش برآب شد وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماكِرینَ.
و اما این زمان مزدور دیگری از تبار شمر، اهل تکریت به نام صدام کافر د رمقابل فرزند راسیتن امام حسین(ع) یعنی امام خمینی قرار گرفته تا بتواند با حمله به انقلاب اسلامی ایران نقشه ارباب خود آمریکا را به اجرا در آورد و صدای “هل من ناصر ینصرنی” امام بلند است و من برای دفاع اسلام در مقابل هجوم کفار به کشور اسلامی خود در غیبت کبری امام زمان(عج) و نایب بر حقش و ولی فقیه امام خمینی برای جهاد در راه خدا و اجرای قسط الهی آگاهانه به میدان جنگ با دشمنان خدا و اسلام میروم تا وظیفه شرعی خود را انجام دهم.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
و اما شما ای خواهران و برادران مسلمان من این شما هستید که باید همچنان یار و یاور این نعمت بزرگ الهی، این برکت خداوندی، یعنی امام بزرگوارمان خمینی عزیز باشید و همیشه از خون شهیدان که هدفشان جز استقرار حاکمیت الله بر روی زمین نبوده و مستضعفان جهان برای رهائی از ظلم و ستم جباران شرق و غرب چشم امید به انقلاب اسلامی شما دوختهاند.
همواره پاسدار و نگهبان باشید و نگذارید منافقان و دشمنان خلق در لباس طرفداری از خلق انقلاب اسلامی را که با خون بهترین عزیزان شما به ثمر رسیده بازیچه هوسهای نامشروع خود قرار دهند و خواست اربابانشان را به انجام برسانند.
و شما وظیفه دارید در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی ایران سرسختانه تا آخرین قطره خون خود بایستید که مطمئنا خواهید ایستاد و بدانید که پیروزی از آن شماست و این وعده خداوندی است.
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ
در خانه با خانواده خود صحبتی دارم من میدانم که شما پدر و مادر متعهد به اسلام عزیز میباشید.
و میدانم شما از اینکه فرزندتان را که سالها برایش زحمت کشیده بودید در راه تنها دوست و یاور خود یعنی پروردگار بزرگ تقدیم داشتهاید پس شادمان گشته و جشن خواهید گرفت.
و این افتخار بزرگی است و امیدوارم که خداوند این قربانی را از شما بپذیرد و مرا مورد عفو و رحمت الهی خویش قرار دهد.
و به خداوند خواهید گفت که ما باز هم حاضریم فرزندان دیگرمان را به فرمان ولی فقیه در راه تو به میدان شهادت بفرستیم و خودمان نیز امادهایم با دشمنان تو در هر کجای دنیا که باشند تا آخرین قطره خون خود مبارزه کنیم که انشالله به درجه رفیع شهادت نائل گردیم.
و شما برادران من انتظار دارم که در هر حال همیشه بازو و یاور و همراه ولایت فقیه، در این زمان امام عزیزمان خمینی بزرگ این فرزند پاک پیامبر باشید و اسلحهای را که از دست میافتاد شما بر دوش بگیرید و با دشمنان خدا پیکار کنید که مطمئنم انشالله چنین خواهید کرد.
و شما خواهران عزیز باید رسالت زینبی خود را در رساندن پیام خون شهیدان به ملل جهان به انجام برسانید و همچون شیرزنان صدر اسلام بر منافقین و کافران که دشمن خدا و اسلام عزیزند بغرید که خداوند پشتیبان شماست.
و از شما پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم خداحافظی نموده و از شما میخواهم که از من راضی باشید و مرا ببخشید و حلالم کنید.
خداوند انشالله به شما صبر و تحمل عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
Sorry. No data so far.