سه‌شنبه 30 سپتامبر 14 | 15:26
اکثر سریال‌های تلویزیون مناسبتی شده‌اند؛

پیامک و چت ادبیات فارسی را نابود می‌کند

کارگردان و بازیگران سریال «کیفر» در نشستی که برگزار شد از در معرض خطر بودن ادبیات فارسی با فراگیر شدن پیامک و چت و وایبر و … سخن گفتند و همچنین به ساخت و پخش سریال‌های مناسبتی که دیگر به مناسبت فصول هم رسیده‌اند، اشاره‌ای داشتند.


کارگردان و بازیگران سریال «کیفر» در نشستی که برگزار شد از در معرض خطر بودن ادبیات فارسی با فراگیر شدن پیامک و چت و وایبر و … سخن گفتند و همچنین به ساخت و پخش سریال‌های مناسبتی که دیگر به مناسبت فصول هم رسیده‌اند، اشاره‌ای داشتند.

مینی سریال «کیفر» به نویسندگی و کارگردانی حسین تبریزی در هفته‌ای که گذشت از شبکه دو سیما روی آنتن رفت. سریالی که در آن از موضوعاتی چون ماه رمضان و شب قدر وجود داشت تا بحث عدالت و رفاقت و دفاع مقدس و آدم‌های جنگ. این مفاهیم بهانه‌ای شد تا در نشستی با حضور عوامل این سریال از جمله کارگردان و بازیگرانی چون فریبا کوثری، سیروس همتی، اتابک نادری و داود شیرعلی که البته مدیر تولید پروژه هم هست، از جنگ گرفته تا به فنا رفتن ادبیات فارسی توسط پیامک و چت و … گپ بزنیم.

در نخستین بخش از این گفتگو سخن را با رویکرد تازه سریال‌های دفاع مقدسی و پرداختن به هشت سال جنگ تحمیلی در قالب داستان‌های امروزی آغاز کردیم و با دیالوگ‌های متفاوت این سریال آن را ادامه دادیم. دیالوگ‌هایی که به ویژه برای مخاطب نسل جدید، ناآشنا است و مثل‌های ایرانی در آن استفاده می‌شود که حتی برخی از بزرگترها هم آنها را به یاد ندارند.

این گفتگو به موضوع مناسبت زدگی ما حتی برای ساخت آثار هنری ختم شد و در این بخش هم اهالی «کیفر» که نزدیک به یک سال پیش سریال «بوی باران» را روی آنتن داشتند، نظراتشان را ارائه کردند.

بخش نخست این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

*نکته‌ای که درباره سریال‌های جدید دفاع مقدسی به نظر می‌رسد این است که کم کم فضای سریال‌ها از روایت صرف وقایع جنگ و پیگیری قصه‌هایی در دل سال‌های دفاع مقدس دور شده و هنرمندان تلاش می‌کنند با روایت قصه‌ای از جامعه معاصر، در صورت لزوم با فلش بک‌هایی پای جنگ را هم پیش بکشند. البته ما در عرصه آثار دفاع مقدسی نمونه‌هایی داریم که بدون حتی نمایش یک سکانس از توپ و تانک به شدت عمیق به موضوع جنگ پرداخته‌اند؛ مثل «آژانس شیشه‌ای» یا «از کرخه تا راین». این رویکرد جدید را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این چرخش از سر تنگناهای مالی برای ضبط سکانس‌های جنگی که نیست؟

تبریزی: ممکن است جنگ تمام شده باشد اما آدم‌های جنگ هنوز در این جامعه زندگی می‌کنند. مساله اینجاست که نسل جدید با فضای جنگ مأنوس نیست و آن را لمس نکرده است، البته خود ما هم آن زمان کم سن و سال بودیم و خود من 15، 16 ساله بودم. پرداختن به موضوع جنگ و اثرات منفی و مخرب آن،‌ دیگر اولویت ندارد؛ اینکه بخواهیم صرفا جبهه و جنگ را نشان دهیم. به نظر من نمایش تاثیرات همدلی که در جنگ بین همه ایجاد شده بود از اهمیت بیشتری برخوردار است. یک اتفاقی در تاریخ این مملکت رخ داده و ما آن را از منظر آدم‌هایی می‌بینیم که در آن دوره رفته‌اند و دفاع کرده‌اند و برگشته‌اند.

ما در این جنگ با کشوری جنگیدیم که هنوز که هنوز است روی امنیت به خود ندیده است. ما هشت سال با این کشور جنگیدیم و تمام شد اما بعد از این، اتفاقات بسیاری برای آن کشور افتاد و آنها آنقدر عدم ثبات و امنیت را تجربه کردند که هنوز که هنوز است وطنشان یک مخروبه به حساب می‌آيد. اگر ما این آرامش و امنیت را در کشورمان داریم –البته فشارهای اقتصادی سر جای خود- که این آرامش را مدیون بچه‌هایی هستیم که جنگیدند و ما حالا با آرامش اینجا نشسته‌ایم و ما وامدار این افراد هستیم.

30 سال است جنگمان تمام شده و حالا آرامش و آسایش و امنیت داریم اما کشوری که با ما جنگید هنوز یک روز هم روی آرامش به خود ندیده است. ما هرچقدر درباره این موضوع فیلم بسازیم کم است. فیلمساز باهوش کسی است که نکاتی را درباره جنگ پیدا کند که نشانگر همدلی رزمندگان، عشق بین آدم‌ها و تاثیرات مثبتی که این واقعه در زندگی‌ها داشت باشد. نسلی که به جنگ رفتند به بسیاری از اصول پایبند هستند و ما می‌توانیم آنها را الگو قرار دهیم و شیوه رفتار آنها برای نسل چهارم الگو باشد. ما باید بضاعتمان را در نظر بگیریم، وقتی بنا است سریالی بسازیم که امکاناتش را نداریم، قصه‌مان ابتر می‌ماند و ماحصل کار موفق نمی‌شود، اینکه بخواهیم به روایت بپردازیم خیلی مهم‌تر است، تا اینکه بخواهیم تصویری بسازیم که نادرست است.

مثل اینکه در برخی آثار جنگی می‌بینیم عراقی‌ها با نظم ایستاده‌اند و فرمانده‌شان از کنار آنها می‌گذرد و آنها نفس هم نمی‌کشند. اما وقتی جبهه خودمان نشان داده می‌شود هر کی به هرکی است! در صورتی که واقعا اینگونه نبود. اگر بنا است اینگونه فیلم جنگی بسازیم بهتر است نسازیم. شهدایی چون کاوه، خرازی و… فرمانده‌های بالیاقتی بودند که با تاکتیک‌های مناسب طوری جنگ را پیش بردند که قابل توصیف نیست. اما حالا در برخی فیلم‌های جنگی، می‌خواهند صمیمیت بین فرمانده و سرباز را نشان دهند اما رزمنده‌ها را بی قانون و قاعده نشان می‌دهند. در حالی که در جبهه هرکس در جای خود قرار داشت. آثار ما باید فضایی داشته باشد که تأثیر درستی داشته باشد.

سعی من در  اکثر کارهایم این است که به قول شما در فلش بک‌ها به جنگ بپردازم، مثل «بوی باران»، «رخنه»،‌ «ثانیه شمار»،‌ «سلاله»‌ و دیگر آثار دفاع مقدسی که ساخته‌ام همواره به یک بهانه سراغ جنگ رفته‌ام.

همتی: به نظر من همه چیز به فیلمنامه بستگی دارد. شما آثار زنده یاد ملاقلی‌پور را در نظر بگیرید که مستقیما به جنگ می‌پردازد، احمدرضا درویش در «دوئل» همین رویکرد را دارد اما همین فیلمساز در «کیمیا» به عواقب جنگ می‌پردازد یا در «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیا ما یک پوکه بیشتر نمی‌بینیم که در اسلوموشن می‌چرخد. همواره باید دید فیلمنامه چه چیزی می‌طلبد. من به شخصه در سینما از روایت متنفرم. به نظرم همان ماجرایی را که در «کیفر» به جنگ مربوط می‌شود باید رفت و دید، هرچند که خیلی خرج دارد و برای گروه تولید سخت است.

اما اینگونه می‌توان صفا و صمیمیتی را که آن دوران بود و این روزها به وادی فراموشی سپرده شده است، نمایش داد. من اگر در آثار تصویری، بیشتر صحنه های مختلف را ببینم لذت می‌برم تا اینکه بشنوم. من چون در دفتر تبریزی از نزدیک پیش آمد و در جریان جزئیات تدوین بودم، لذت بردم که او با کار شوخی ندارد و یکی از دلایلی که من اینجا هستم تایید این بزرگوار است. این را هم می‌دانم که ممکن است خرج تصویربرداری یک بخش جنگی به اندازه هزینه کل مابقی سریال باشد.

*خانم کوثری شما هم نظر بدهید. به ویژه که بخش جنگ سریال بیشتر به شخصیت شما برمی‌گردد.

کوثری: وقت اسم جنگ می‌آید انگار از تخریب حرف زده می‌شود. من برای شهدایمان ارزش قائلم اما باید به این نگاه کرد که با جنگ چه زندگی‌هایی که از هم پاشیده شد، زنی ستون زندگی‌اش را از دست می‌دهد و آینده خود را به عنوان زنی جوان با یک فرزند از بین رفته می‌داند. من به ایفای این نقش افتخار می‌کنم و شاید ذره‌ای از زحماتی را که خانواده شهدا برای فرزندانشان کشیدند به تصویر می‌کشم وگرنه مشکلات و معضلات عمیق آنها را نمی‌توان به راحتی به تصویر کشید؛ زنی که تمام زندگی‌اش را برای بزرگ کردن یادگار زندگی مشترک کوتاه خود با همسر شهیدش وقف می‌کند. در این اوضاع اقتصادی مردها هم از پس یک زندگی برنمی‌آیند چه برسد به زنها. اما شاید من با ایفای این نقش توانسته باشم دینم را به خانواده شهدا ادا کنم، البته بعید می‌دانم، چون خیلی سخت است.

تبریزی: در «بوی باران» قهرمان قصه من رعنا بود و کوثری به خوبی از پس ایفای نقش او برآمد. در این سریال نرگس قصه ما حضور کمتری دارد و در قسمت‌های آخر فعال می‌شود. من صادقانه از کوثری خواستم با اینکه این نقش تکرار نرگس است خودش آن را ایفا کند. او هم به من لطف داشت و این نقش کوتاه را پذیرفت. البته من همیشه در قصه‌هایم سعی کردم چند قهرمان داشته باشم و نرگس هم قسمت‌های آخر به قهرمان تبدیل می‌شود. با این حال کوثری بازیگری است که نقش را متر نمی‌کند و نپرسید نقش من چند صفحه است، چند کیلو یا چند متر است!

کوثری: به این دلیل که من از کلیت قصه خوشم آمد. نقش من هم جزئی از یک داستان است و برایم مهم است همان یک صفحه هم دیده شود. من نوع کار را دوست داشتم. در «کیفر» نوع و جنس دیالوگ ها هم فرق می‌کند و من این جنس را دوست داشتم.

*اتفاقا می‌خواستم به موضوع متفاوت بودن جنس دیالوگ‌ها اشاره کنم. به ویژه در کلام شخصیت‌های جهان و عطا ردپای محاوره‌های آثار دهه 60 به چشم می‌خورد.

تبریزی: اصلا اینطور نیست. عطا یک قاضی و ادبیات او هم منطبق بر شغلش است. جهان حدودا 50 ساله است و در یکی از دیالوگ‌ها به او می‌گویند: «تو پسر حاج رحیم رییسی میوندار هستی» این یعنی او پسر یک آدم بازاری است و تمام عمرش را کنار پدرش در حجره کار کرده است. ادبیاتی که او استفاده می‌کند هم خیلی دور نیست.

کوثری: مسhله اینجا است که همین حالا هم ادبیات افراد مختلف با هم فرق می‌کند.

تبریزی: من فقط و فقط از اصطلاحات ایرانی برای جهان استفاده کردم. مثلا او می‌گوید: «نمی‌دونم کجا خشت رو دادم به آسیاب که خاک نصیبم شد» این جمله دهه شصتی نیست و ادبیاتی است که چندی است مخاطب امروز تلویزیون از یاد برده است.

کوثری: اتفاقا چه ایرادی دارد که نسل جدید هم با این جنس ادبیات آشنا شود؟

شیرعلی: این‌ها دیالوگ‌های اصل و نسب دار هستند.

تبریزی: ما ادبیات غنی داریم که فراموش شده است و کمتر استفاده می‌شود.

کوثری: باید به دیالوگ‌هایی که در برخی سریال‌ها استفاده می‌شود مثل خفن و زاقارت و… انتقاد کرد.

تبریزی: حتی در فیلم‌های من وقتی دو نفر می‌خواهند به یکدیگر توهین کنند هم می‌گویند: «ای بی درد بی تعصب». می‌خواهم بگویم به جای برخی الفاظ رکیک می توان از الفاظ لطیف‌تری هم استفاده کرد. عمده مشتری آثار من مردم معمولی هستند. مردمی که زندگی کاملا ایرانی دارند اما بسیاری از چیزها را هم فراموش کرده‌اند. اما من خانه‌ای را برای قاضی سریالم انتخاب می‌کنم که اصالت دارد یا از عمد شرکت جهان آنقدر شیک نیست. چرا که دفتر واردات و صادرات کسی که در بازار بزرگ شده همینطور خواهد بود.

ادبیات ما کاملا تفکیک شده بود. در این سریال هیچوقت داماد حاجی شاهنامه نمی‌خواند یا مثل عطا و جهان حرف نمی‌زد بلکه ادبیات خاص قشر خود را دارد. مثلا عطا که یک قاضی است می‌گوید: «جوهره آدمی با صبر است که محک می‌خورد» این حرف از یک قاضی بعید نیست. یا وقتی محسن از جهان می‌پرسد مشتری‌ها را چکار کند؟ او پاسخ می‌دهد: «اجالتا بشوند مشتری دیگران» یا در جواب به اینکه بگویم کجایی. می‌گوید: «بگو دارد تمرین صبر بر مصیبت می‌کند» در حالی که می‌توانست بگوید، بعدا با او تماس می‌گیرم. چرا من به خودم زحمت می‌دهم و ادبیات طراحی می‌کنم؟ چون می‌خواهم چیزهایی را که فراموش شده است یادآوری کنم و از مثل‌های فراموش شده ایرانی استفاده کنم.

نادری: یکی از نکات حساس درام نویسی این است که هر کاراکتری ادبیات خودش را داشته باشد. این زحمت بیشتری می‌خواهد و برای همین است که ما آن را کمتر در آثار می‌بینیم. جهان و عطا باید متفاوت با هم حرف بزنند. چرا که عطا ادبیات قضات را دارد و او ادبیات بازاری‌ها. اما گاهی از یک جوان می‌شنویم که می‌گوید می‌خواهد برود «دور دور» و ما اصلا معنای حرفش را نمی‌فهمیم و نمی‌دانیم منظور این است که می‌خواهد با ماشین در خیابان‌ها بچرخد.

کوثری: متاسفانه بسیاری از اصطلاحات غلط وارد فرهنگ ما می‌شود.

نادری: مثلا بگویند به من بزنگ!

کوثری: یا اس بده!

*اینها نتایج غرق شدن جوانان در فضای شبکه‌های اجتماعی و استفاده بیش از حد از پیامک و وایبر و چت و … است.

کوثری: ادبیات ما با پیامک از بین می‌رود. من عید نوروز به خیابان کریمخان رفته بودم و کارت تبریک‌ها را تماشا می‌کردم. با خودم می‌گفتم چه فرهنگ خوبی بود. قدیم‌ها مردم برای هم کارت پستال می‌فرستادند و خط و یادگاری هم را داشتند. اما حالا…

نادری: طرف یک اس ام اس را می‌نویسد و برای دو هزار نفر می‌فرستد!

کوثری: حالا دیگر نه خط قشنگی داریم نه چیزی از خطاطی‌مان مانده. حتی دیگر حالی هم از یکدیگر نمی‌پرسیم و با یک پیامک خودمان را راحت می‌کنیم.

شیرعلی: کسانی که سریال‌های تبریزی را می‌بینند، گاهی از من که سالها شاگردی او را می‌کنم درباره دیالوگ‌ها می‌پرسند و نمی‌دانند او چقدر وقت صرف می‌کند تا ضرب‌المثل‌های مناسب برای دیالوگ افراد را پیدا کند. همه مخاطبان بسیار باشعور هستند اما برخی از ما به بهانه اینکه می‌خواهیم خوراک ساده و قابل فهمی به مخاطبان بدهیم در واقع کار خودمان را ساده می‌کنیم.

کوثری: من چون با دیالوگ‌های کارگردان‌هایی چون داود میرباقری آشنا هستم و جنس دیالوگ‌های او را می‌شناسم، جنس دیالوگ‌های «کیفر» را هم دوست داشتم. تبریزی در نوع بیان دیالوگ‌ها هم سخت‌گیر است و دوست دارد آهنگ جمله درست ادا شود.

*سریال‌های مناسبتی اکثرا دچار این معضل هستند که دیر کلید می‌خورند و باید با شتاب به پخش برسند. اما اگر یک سریال که با زحمت بسیار برای مناسبت خاصی تولید می‌شود،‌ در همان زمان مشخص هم روی آنتن نرود دیگر خیلی سخت است و شاید مخاطبان هم با آن هم فضا نباشند.

کوثری: اگر قرار باشد ماه رمضان 1 تیر باشد، 15 اردیبهشت سریال را کلید می‌زنند و همزمان با پخش تصویربرداری این آثار ادامه دارد و حتی با دو گروه کار را جلو می‌برند. تبریزی با وجود فرصت کمی که در اختیار داشتیم، سختگیری‌های خود را در سریال داشت و از هیچ پلانی نمی‌گذشت. یادم است روزی که در بهزیستی کار داشتیم، من 7 صبح آفیش بودم و وقتی به خانه برگشتم 3:10 نیمه شب بود. بنابراین اینطور نبوده که عجله کنیم. این دومین همکاری من با تبریزی است و هر دو کار هم برای شب‌های قدر بود. بنابراین وقتی به من زنگ زدند می‌دانستم باید پی روزی 18 ساعت کار را به تنم بمالم! بنابراین اصلا اینطور نبوده که چون کار عجله‌ای است ما بزن دررو کار کنیم.

شیرعلی: بله بیشتر به خودمان فشار می‌آوردیم تا اینکه از کیفیت کار کم کنیم.

تبریزی: مناسبت‌ها بهانه‌ای است و ذهن آماده‌تر است، من هم برای بسیاری از مناسبت‌ها فیلم ساخته‌ام. البته بیشتر برای عزا بوده تا اعیاد و تولد‌ها. ساخت آثار مناسبتی بسیار دشوار است و چون نگاه ویژه‌ای به آن وجود دارد، حساسیت‌های متفاوتی هم دارد. به ویژه درباره آثار مذهبی باید با نگاه کاملا روشن کار کنیم. کاری که تولید می‌شود برای بیت المال است و قرار است حرف و پیامی در بستر خود داشته باشد. ما آثار را صرفا به این دلیل مناسبتی می‌خوانیم که فضا و بستر بهتری برای انتقال حرف‌هایمان وجود دارد. با این حال ماه رمضان و شب‌های قدر باکس تلویزیون بسیار شلوغ بود و سریال‌های اصلی شبکه‌ها هم با جام‌جهانی و مسابقات والیبال همزمان شده بود. تلویزیون می‌خواهد آثاری که می‌سازد مخاطب داشته باشد و این تصمیم درستی بود.

*نمی‌شد سریال را برای سال بعد نگه داشت؟

تبریزی: فضای کار درونمایه دفاع مقدسی داشت و من به این سمت نرفتم که قصه صد در صد ماه رمضانی باشد، شاید در الفاظ و دیالوگ‌ها این موضوع لحاظ شده بود، اما مسیر داستان را تغییر نداده است. محور سریال ما عدالت‌طلبی و تأثیر عدالت در خانواده‌ها بود. ضمن اینکه نگاه خانواده‌ها به فرزندان و معضلات اجتماعی است و ما سعی کردیم به تاثیرات مخرب فضاهای مجازی بپردازیم و البته نشان دادیم اگر آموزش داده شود می‌تواند تاثیر مثبت هم داشته باشد. اما اکنون بیشتر از این فضا سوءاستفاده می‌شود. فضای دفاع مقدسی و موضوعات دیگر سریال هم دست ما را برای پخش سریال در زمان‌های دیگر نمی‌بست. مدیران نگذاشتند کار دیده نشود و بیات شود و باکس مناسبی برای آن در نظر گرفتند.

کوثری: متاسفانه اکنون اکثر کارها مناسبتی شده‌اند، عید، ماه رمضان، محرم، هفته دفاع مقدس، هفته پلیس، دولت و… شاید به این دلیل احساس می‌شود اگر این سریال زمان دیگری پخش می‌شد بیشتر به دل می‌نشست. من هم همین نظر را دارم و اطرافیان به من می‌گفتند سریال حال و هوای سیاه و غمگینی دارد و حتی سوال می‌کردند این سریال برای ماه رمضان نبوده و حالا پخش شده؟ ایرادی که شما می‌گیرید به مناسبتی شدن کارها برمی‌گردد.

تبریزی: حتی به مناسبت پاییز و تابستان هم سریال می‌سازند.

کوثری: بله این موضوع قدری کار را خراب کرده است، وگرنه سریال هر زمانی می‌تواند پخش شود، چون داستان آن آموزنده است و نیازی به پخش در زمان خاصی ندارد.

نادری: اگر می‌دانستیم این سریال دیر پخش می‌شود، لااقل تبریزی روزی دو ساعت بیشتر می‌خوابید، چون او بلافاصله پس از تصویربرداری تازه سر تدوین می‌رفت.

هیچ موضوعی را نمی‌توان به یک زمان مشخص محدود کرد، مثلا دفاع مقدس تنها برای یک هفته خاص نیست و ما باید با پوست و گوشت و استخوان این موضوع را لمس کرده باشیم. همواره هم یاد رزمندگانی که حماسه آفریده‌اند در ذهن و قلب ما وجود دارد. اتفاقا من می‌خواهم از منظر دیگری به این مساله نگاه کنم؛ اینکه ما باید این موضوعات را در طول سال داشته باشیم نه اینکه چون هفته دفاع مقدس است همه چیز به این موضوع معطوف شود. ما باید یک سوژه قوی داشته باشیم، آن وقت می‌شود در هر زمانی به آن پرداخت. مثلا سریال «خوش رکاب» که در عید پخش شد،‌ وارد جنگ شد و موضوع دفاع مقدس داشت و با اقبال عمومی بسیار خوبی هم روبرو شد. بنابراین باید این کلیشه دیدن‌ها را کنار بگذاریم. ما باید آنقدر ارتقای فرهنگی داشته باشیم که همواره به موضوعات مهم بیاندیشیم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.