شنبه 04 اکتبر 14 | 11:45
دیدار هیأت قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج؛

حمایت از انقلاب؛محور زندگی قاری شهید

معلم و قاری قرآن بود، به حق‌الناس و رعایت حقوق همسایگان توجه داشت تا جایی که در منزل قرآن تلاوت نمی‌کرد. به حفظ روحیه انقلابی تأکید داشت و نهایتاً در مرحله مقدماتی عملیات کربلای ۵ به درجه شهادت نائل شد.


معلم و قاری قرآن بود، به حق‌الناس و رعایت حقوق همسایگان توجه داشت تا جایی که در منزل قرآن تلاوت نمی‌کرد. به حفظ روحیه انقلابی تأکید داشت و نهایتاً در مرحله مقدماتی عملیات کربلای ۵ به درجه شهادت نائل شد.

 هیأت قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده شهدا این هفته به دیدار خانواده شهید «حسین آسایش» رفتند.

در این برنامه «رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، «علی‌اکبر ملک‌شاهی» مدرس و قاری قرآن کریم، «محمد انجم‌شعاع» مشاور دبیر شورای توسعه، «زنگنه» نماینده اتحادیه تشکل‌های قرآنی و نمایندگان سیمای قرآن و خبرگزاری‌های ایکنا و فارس حضور داشتند.

در ابتدای این دیدار قربانی ضمن ارائه گزارشی از روند برگزاری یادواره سوره‌های «سوره‌های سرخ» از فقدان پدر و مادر این شهید خبر داد و گفت: متأسفانه پدر و مادر این شهید بزرگوار به رحمت خدا رفته‌اند و ما امروز از مصاحبت آنان محروم هستیم و این به دلیل غفلت ما از خانواده معظم شهداست.

 

 

در این برنامه میهمان برادر شهید بودیم که وی دقایقی را به بیان اوصاف این شهید بزرگوار پرداخت و در این باره گفت: حسین 6 خرداد 1340 در تهران، محله شاپور متولد شد. پس از آن به خیابان کمالی نقل مکان کردیم.

حسین در سال‌های پس از انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد اما کار اصلی او تدریس قرآن کریم در دو مدرسه بود، البته وی مسئولیت‌های دیگری هم داشت، اما مهم‌ترین کارش تدریس قرآن بود.

نام‌گذاری مدرسه‌ای به نام شهید

این شهید بزرگوار در کنار تدریس، قاری قرآن هم بود و پس از شهادتش نام مدرسه‌ای که در آن تدریس می‌کرد به نام مدرسه شهید «حسین آسایش» تغییر کرد.

 

 

حسین از طریق بسیج آموزش و پرورش به جبهه اعزام شد، البته این شهید بزرگوار چندبار هم از طریق بسیج مسجد امام «جعفر‌صادق(ع)» به جبهه رفته بود.

تغییر احوال شهید پیش از شهادت

روحیه و احوالش پیش از شهادت مانند سایر شهدا  کاملا دگرگون شده بود و ما این حالت را احساس می‌‌کردیم. دو تن از اقوام ما در سال‌های 60 و 62 به شهادت رسیدند و از آنجا که حسین رابطه خوبی با آنها داشت، شهادت این دو عزیز برادر ما را هم بیش از پیش متحول کرد.

خدمت‌رسانی شهید به مردم

در اوایل دهه 60 ما به شهرک نفت حوالی شهرک شهید محلاتی نقل مکان کردیم. در آن زمان این منطقه امکانات چندانی نداشت و یکی از کارهای حسین خدمت‌رسانی به مردم محل بود. به یاد دارم او با گالن از نهری که در نزدیکی محل قرار داشت برای مردم آب می‌آورد و همین کارها باعث شده بود که حسین زبانزد اهالی محل شود.

 

 

این شهید بزرگوار تعصب خاصی به انقلاب و اسلام داشت و همواره در صحبت‌هایش ما را به حمایت از انقلاب اسلامی دعوت می‌کرد.

او در یکی از نامه‌هایش خطاب به ما می‌گوید: با انقلاب چطورید؟ اوضاع چطور است؟ امیدوارم با صبر و حوصله انقلابی بر مشکلات پیروز شوید که خود این صبر مانند جهاد است. سعی کنید مسائل ناچیز باعث غفلت شما از خدا نشود…

تأکید شهید به حق‌الناس

حسین فردی آرام و متواضع بود و بسیار به حق‌الناس تأکید می‌کرد. او با دوستانش به کوه می‌رفت و آنجا برای دوستان قرآن می‌خواند. به یاد دارم یک بار مادرم از حسین خواست برایش قرآن بخواند، اما وی در پاسخ به مادرم گفت: مادر جان ممکن است تلاوت قرآن در منزل باعث ناراحتی همسایه‌ها شود، اگر می‌خواهید برای شما قرآن بخوانم بیایید به بیرون برویم تا برای شما تلاوت کنم.

سرانجام در روز 15 آذر‌ماه 1365 در مرحله مقدماتی عملیات کربلای 5 این شهید بزرگوار که برای امداد به منطقه رفته بود، بر اثر اصابت ترکش به پشت سرش به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 

 

در ادامه این دیدار «محمد انجم‌شعاع» با اشاره به جای خالی پدر و مادر این شهید بزرگوار در جلسه گفت:‌ ای‌کاش زمان به عقب باز می‌گشت و ما شهدا را بهتر درک می‌کردیم. متأسفانه امروز بسیاری از پدران و مادران شهدا از دنیا رفته‌اند و حرف‌ها و نگفته‌های زیادی که در دل آنها بود، هیچگاه به نسل‌های آینده انتقال پیدا نمی‌کند

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.