تریبون مستضعفین-علیرضا کمیلی
چندي پيش و در پي موفقيت حوثيون در صنعا حرفهايي زده شد كه موجي از حساسيت و بهانهسازي را در جهان عرب ايجاد كرد. عليرضا زاكاني گفته است كه ايران اكنون سه پايتخت دارد يعني بغداد و بيروت و دمشق و چهارمين آنها نيز يعني صنعا در راه است. صادق الحسيني تحليلگر سياسي هم به شبكه الميادين گفته است كه ايران بر مديترانه سيطره يافته و منطقه دست اوست! از اين دست سخنان باز هم توسط ديگراني تكرار شده است. در اين مجال مختصرا به ميزان درستي اين حرفها و بيانشان خواهيم پرداخت.
سه اثر پيروزي انقلاب اسلامي
چنانچه ميدانيم پيروزي انقلاب اسلامي در ايران سه تاثير واقعي داشت. اولا اينكه با اينكه انقلاب شعار اسلام را ميداد ولي چون در كشوري شيعه به قدرت رسيده بود شيعيان ساير كشورها را نيز اميدوار ساخت و به تحرك واداشت. اين مساله زمينهساز خوبي براي ايجاد هراس مذهبي در اهل سنت شد.
دوم اينكه ژئوپلتيك اسلامي به يكباره از عربي به ايراني تغيير كرد بدين معنا كه دقيقا زماني كه عربها در حال امضاي كمپ ديويد بودند امام پرچم مبارزه با اسرائيل را بلند كرد و محور مبارزه با اسرائيل و غرب از فضاي عربي رخت بربست و به ايران عجم منتقل شد. اين مساله هم زمينه تحقير قوميتي را خصوصا در جهان عرب مهيا كرد و دشمن از آن نيز سوء استفاده كرد.
سوم و از همه مهمتر اينكه انقلاب اسلامي در ايران اولين تلاش موفق اسلامگرايان پس از فروپاشي امپراطوري هاي بزرگ اسلامي از جمله عثماني بود و همين شد كه جريانات اسلامگرا را به امكان موفقيت و استقلال مجدد اميدوار كرد. اين مساله تهديدي عملي براي منافع شرق و غرب در منطقه ما بود لذا تلاش كردند تا از هر ابزاري براي در هم كوبيدن اين گفتمان اسلامي استفاده كنند.
ايجاد هراس از ايران – شيعه
اقدام عليه اسلام و حركتهاي اسلامگرا از همان زمان پيروزي انقلاب شروع شد و بهترين شاهد آن همدستي شرق و غرب در جنگ تحميلي براي حمله به اين جريان نوپا بود. البته تا زمان فروپاشي شوروي در انتهاي دهه نود ميلادي بخشي از انرژي غرب صرف ايجاد هراس از نفوذ چپها ميشد كه پس از آن همه تمركز به سوي اسلام آمد و نماد اسلام سياسي يعني انقلاب اسلامي در شيعه و همفكران او در اهل سنت –اخوان المسلمين- مورد هجمه قرار گرفتند.
در اين ميان يكي از راهبردها از همان ابتدا شيعي خواندن انقلاب ايران و تلاش براي ايجاد هراس شيعي – ايراني بود. البته اين اقدامات گر چه بدبيني و هراس داخلي ايجاد كرده بود ولي آنچنان كه بايد راه به جايي نبرد تا اينكه آمريكايي ها در 2003 به عراق حمله كردند و شيعه كه اكثريت آن كشور بود در آنجا روي كار آمد.
از اينجا به بعد بود كه مساله «هلال شيعي» توسط غربيها طرح و از زبان حكام عرب طرح شد. تلاش براي ايجاد فتنه مذهبي از طريق حمايت مالي تندروهاي طرفين نيز در همين سالها فزوني يافت و نهايتا با رخداد بحران سوريه و تعبير جنگ مذهبي از آن، اين مساله به اوج خود رسيد.
يكي از حرفهايي كه همواره توانسته در بدنه جامعه اهل سنت نسبت به ايران شك ايجاد كرده و صداقت او در شعارهاي اسلامياش را زير سوال ببرد، تلاش براي گسترش تشيع بوده است. يعني حتي كمك ايران به مجاهدان فلسطيني نيز تعبير به تلاش براي گسترش تشيع شده است!! حمايت ايران از بيداري اسلامي صريحا به تلاش براي «المد الشيعي» تعبير شد حال آنكه رهبر انقلاب صريحا اظهار داشتند كه «ايران اسلامي به دنبال ايراني كردن اعراب يا شيعي كردن ساير مسلمين نيست»
بهانهسازي براي دشمن
اينك كه ما در اوج حساسيتهاي مذهبي قرار داريم و تاكيدات مكرر و روزانه رهبر انقلاب و نيز پيام حج ايشان نشان از اهميت توجه به مساله اختلافات مذهبي و تحريك طائفي دارد، هر سخني كه بتواند مستمسك دشمنان و فرصتطلبان بشود خلاف مصلحت اسلام و امت اسلامي است.
كسي منكر حمايت ايران از جريان مقاومت و تلاش براي ايجاد استقلال در كشورهاي عربي نيست ولي اين مساله هيچ ربطي به شيعه يا سني بودن آنها ندارد چنانچه رهبر انقلاب از بيداري اسلامي مردم در مصر و تونس نيز حمايتي بيسابقه نمودند و كودتا عليه انقلاب مردمي را نيز محكوم كردند.
بعلاوه اينكه اغراق در آنچه توسط دموكرسي مردمي يا جريانات داخلي كشورها رخ مي دهد و انتساب همه آنها به ايران علاوه بر آنكه خلاف واقع است، خلاف عقل سياسي نيز هست.
شايسته است كه در شرايطي كه سخنان يك نماينده مجلس در يك جلسه داخلي در مشهد قبل از آنكه تصور بشود در همه سايتهاي عربي ضريب ميگيرد، تحليلگران اولا از اغراق و بزرگنمايي خارج شده و ثانيا در بكارگيري تعابير دقت كافي را داشته باشند.
در مورد نحوه استخدام های دولتی و هزینه هایی که از داوطلبان بابت ثبت نام اخذ می شود هم گزارش تهیه کنید