اگر دانشگاهها بخواهند کیفیت آموزشی خود را حفظ کنند، و از کار ویژه و اعتبار خود دفاع نمایند، به نظر میرسد که هیچ راهی جز تقویت ارتباط خود با مقاصد عملی، و همچنین اصرار بر دیسیپلین آکادمیک ندارد.
حامد حاجی حیدری در یادداشتی اختصاصی به موضوع آینده دانشگاه و اینترنت پرداخته است:
░▒▓ طرح مشکل؛ پرداخت اول
● با دسترسی گسترده به منابع اطلاعات در بستر شبکه و تکنولوژی اطلاعات، و همچنین، سرعت رشد دانش و تقلیل خیرهکننده نیمه عمر علم، پرسشهای اساسی فراروی برنامهریزی آموزشی به طور کلی، و آموزش دانشگاهی به طور خاص قرار گرفته است. آیا دانشگاهها همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد؟
● اگر روزگاری کتابخانههای دانشگاهی محل یگانهای برای معدن کاوی اطلاعات با راهنمایی اساتید مجرب بودند، امروز، با وجود اشتراک گسترده منابع اطلاعات در شبکه و دسترسی وسیع همهی مردم به آن، دیگر قرائت خانه کتابخانهها، صحنهی مطالعه و فیش برداریهای پر شور نیست؛ و بیشتر به محل اجتماع، گپ و گفتگو، یا آماده شدن برای امتحانات اغلب زاید دانشگاهی بدل شده است.
░▒▓ طرح مشکل؛ پرداخت دوم
● اگر پرسش در مورد نقش دانشگاهها را به این سؤال تأویل نماییم که دانشگاهها عملاً میتوانند چه چیزی بیش از ارائه اطلاعات خام به دانشجویان ارائه دهند، آنگاه، باید تصدیق کنیم که رشتههای دانشگاهی گوناگون، وضع متفاوتی در قبال شرایط جدید دارند.
● «رشتههای عملی و فنی و حرفهای» که از دیر باز مزیت علمی خود را در انتقال فرهیختگی «عملی» به دانشجویان یافته بودند، همچنان محیطهای ممتازی برای رد و بدل تجربههای «عملی» خواهند بود. میتوان آناتومی انسانی را از کتابهای آناتومی مطالعه کرد، اما، ریزهکاریهای شناخت آناتومی بدن تنها توسط یک استاد مجرب دانشگاه علوم پزشکی به دانشجویان قابل انتقال است. پس، دانشگاه علوم پزشکی جای خود را حفظ خواهد کرد. البته، رشتههای عملی و فنی و حرفهای نیز با گسترش شبکه کار خود را دشوارتر خواهند یافت، چرا که، یک دانشجوی پزشکی علاوه بر تسلط بر منابع متعارف اطلاعات علمی، به انواع منابع چندرسانهای و درگاههای تعاملی کسب اطلاعات و تجارب مجهز گشته است و تنها اساتید بسیار با تجربه و در عین حال روزآمد، پاسخ عطش علمی ویژه او را خواهند داد.
● در مقایسه با رشتههای علمی و فنی و حرفهای، وضع «رشتههای نظری و محض» در شاخههای مختلف علوم و بویژه در علوم انسانی بسیار دشوارتر خواهد بود، طوری که شاید بتوان گفت که آکادمی، در این رشتهها جز با یک تغییر شکل بنیادین، دیگر نخواهد پایید. نظر به آنچه علیالاصول، دانشجویان باید برای کسب فرهیختگی نظری و عملی ویژهای که از طریق انبوه منابع علمی به اشتراک گذاشته شده در شبکه قابل حصول نیست به دانشگاه مراجعه کنند، رشتههای نظری و محض که تاکنون، بیشتر توان خود را به تقویت منابع کتابخانهای و ارائه انبوه اطلاعات در سر کلاسها مصروف میداشتند، و فرهیختگی عملی، نقش چندانی در برنامهریزی آموزشی آنان نداشت، اکنون، و در شرایط فعلی با معضل مشروعیت مواجه میشوند.
░▒▓ طرح مشکل؛ پرداخت سوم
● جا دارد که هر دانشجو از خود بپرسد دانشگاه دقیقاً چه به من میدهد؟ چیزی که من نتوانم خود، از طریق شبکه به دست بیاورم؟
● با ضعف الگوی مبادلات آموزشی، نحوی بلاتکلیفی در محیطهای آموزشی رخ داده است که تنها بخشی از آکادمی که ارتباط مناسبی با مقاصد عملی برقرار کرده باشد از آن مصون خواهد ماند و نتیجه این بلاتکلیفی ضعف و فطور در انگیزهها خواهد بود.
● اساتیدی که به شیوه گذشته، کلاس را به صحنه جزوه خوانی و ارائه اطلاعات خام با ادوات پاورپوینت میگذرانند، یا تحلیلهایی ارائه میدهند که به سهولت در محیط شبکه قابل دسترسی است، در فضای جدید، با افت انگیزه خود و مخاطبان مواجه خواهند بود، و عملاً کلاسها به صحنه کم خاصیت تولید مدرک دانشگاهی تقلیل خواهد یافت. مدرکهایی که امروز همه میدانند که فایده چندانی ندارند، و هر متقاضی کار، باید به جای ارائه مدرک توانمندیهای خود را به کارفرمایان به اثبات رساند.
● اگر محیط آکادمیک بتواند فرهیختگی عملی و نظری ایجاد کند، باقی خواهد ماند، و گر نه، ظاهرسازی فعلی دیری نخواهد پایید. امروز، دانشجویان، خود میدانند که محیطهای آکادمیک در حوزههای نظری و محض، صحنه راستین انتقال یا مبادله دانش نیست، و حضور در سر کلاسها، اغلب نحوی اجرای مناسک برای دریافت نمره و به اصطلاح «پاس کردن» درس است.
░▒▓ طرح مشکل؛ پرداخت چهارم
● در این شرایط، اگر دانشگاهها بخواهند کیفیت آموزشی خود را حفظ کنند، و از کار ویژه و اعتبار خود دفاع نمایند، به نظر میرسد که هیچ راهی جز (1) تقویت ارتباط خود با مقاصد عملی، و همچنین، (2) اصرار بر دیسیپلین آکادمیک ندارد؛ آنچه میتواند در یک محیط آکادمیک تضمینکننده کیفیت آموزشی باشد، ارتباط و بازخورد مستقل آموزشها در کاربستها و عملیات، یا اعمال سفت و سخت دیسیپلین آکادمیک است. آینده تحصیلات آکادمیک با وجود وفور منابع اطلاعاتی در شبکه، بستگی به دو عامل مذکور دارد.
● از این قرار، و با توجه به دو عامل ذکر شده، میتوان وضعیت مساعدتر رشتههای فنی و پزشکی در مقایسه با علوم انسانی را درک کرد. در واقع، ما در حوزههای آکادمیک علوم انسانی، دچار نحوی قلت انگیزه هستیم. چرا که کیفیت در علوم انسانی بازخورد بلافصل عملی ندارد و کیفیت برتر خود را در عمل نشان نمیدهد، وانگهی، رسوخ و گسترش «دانشجومداری» یا همان «مشتریمداری» بنگاههای دانشگاهی، به نحوه روزافزونی رقابت منفی بر سر تقلیل دیسیپلین دانشگاهی به نفع اعطای مدرک را موجب شده است.
● بنا بر این، نمیتوان در مورد آینده آموزش دانشگاهی حکم یک پارچهای داد. همان طور که از وضع فعلی دانشگاههای کشور پیداست، رشتههای فنی و پزشکی یا رشتههایی از علوم انسانی که شباهت بیشتری به رشتههای عملیاتی دارند (همچون مدیریت، ارتباطات، اقتصاد، فنون مشاوره، و علوم سیاسی، و روابط بینالملل)، نه تنها کم فروغ نشدهاند، بلکه رونق بیش از پیش مییابند. علیالاصول، ارتباط رشتههای نظری و محض با رشتههای فنی و کاربردی خواهد توانست این رشتهها را نجات بخشد.
● در همه رشتهها، دانشجویانی که تنها برای مدرک به دانشگاه میآیند و اساتیدی که گرایش عملی در کیفیت آموزشی خود دخیل نمیسازند، بازندگان زندگی آکادمیک خواهند بود.
░▒▓ طرح مشکل؛ پرداخت پنجم
● با رسیدن توسعه به آستانههای خود و تقلیل انگیزههای مادی توسعه، و گسترش انگیزههای زیباییشناختی در یک دوره ما بعد توسعه، رشتههای نظری و محض تنها از طریق ارتباط با انگیزههای زیباییشناختی مخاطبان و تقویت انگیزههای اخلاقی برای پیشرفت تمدن میتوانند باقی بمانند.
● بخشی از مشکل رشتههای نظری و محض از طریق یافتن منبر ارائه مستقیم اطلاعات علمی به مردم حل خواهد شد. در واقع، بقای آکادمی در شرایط فعلی بسیار منوط به برقراری ارتباط با انگیزههای زیباییشناختی مردم است. چه البته، این هم دشواریهایی دارد، و بالقوه میتواند دشواریهای جدیدی بر سر راه رشتههای نظری و محض ایجاد کند. چرا که، خصلت تمدن آفرینی دانشهای نظری و محض، اصولاً از طریق فراروی از ذوق عامه به دست میآید و اگر این فرا روی قربانی ارتباط با مخاطبی که اکنون، دیگر یک مشتری است، شود، آنگاه، ما با یک نحو مشکل تمدنی مواجه خواهیم بود. در اینجا باید ظرافت خاصی در موضوع «زمان» برقرار کرد. در واقع، باید بتوان توجه مخاطبان را به افقهای دوردست معطوف کرد و انگیزههای آنها را برانگیخت؛ و تجربه نشان میدهد که برای این منظور هیچ راهی وثیقتر از الگوی عالم ربانی نیست. عالم ربانی که مردم را از عذاب خدا ایمن ندارد وزیر رحمت خدا نومید نگرداند. اینها انگیزههای پایدار تمدنسازی بودهاند.
● واقع آن است که در سایه گسترش مبادلات عظیم و سریع اطلاعات اینترنتی، رشتههای دانشگاهی نظری و محض، روز به روز، و البته به سرعت، کم اعتبار و کم فروغتر میشوند. حال، پرسش آن است که آیا نیاز ما به رشتههای نظری و محض کمتر شده است؟ بیگمان، نه. با پیچیده شدن فزاینده مسائل پیش روی ما، رشتههای نظری و محض، با فراروی از مسائل خاص، افق دید بشر را میگشایند، ولی با تحولات عمیق در عرصه ارتباطات، این فراروی برای مردم عصر جدید، کم و بیش مطلوب نیست. آنها در یک زیست اینترنتی ، خواهان سرعت و شتاب و پرواز بر فراز زندگی هستند، و نمیتوانند در تأملات عمیق نظری متوقف گردند.
● استفاده از اینترنت هم یک عمل است و هم نحوی جهانبینی. اینترنت یک فناوری ارتباطی است. زمانی که ابزاری تکنولوژیک ضمیمه فضایی فرهنگی میشود، ساختار ارتباطی نهفته در کاربرد این ابزار و معنا نیز به این فضا میپیوندد. اینترنت صرفاً ابزار برقراری ارتباط نیست، بلکه این پدیده یک ساختار فرهنگی-ارتباطی است که تجربه علمی و اطلاعاتی، کنشهای انسان و نمادهای موجود در آن را از نو سازماندهی میکند.
░▒▓ بحث و ریشهیابی نظری
● کراراً به دانشجویان بسیاری برمیخوریم که به نحو تلخی پذیرفتهاند که اهداف واقعی زندگی خود را در بیرون از دانشگاه یا در تقابل با آنها ترسیم کنند. از نگاه آنها، دانشگاه دنیای معنادار دانش نیست، بلکه ضرورتی انتزاعی است که والدین و جامعه بر آنها تحمیل میکنند، برای آیندهای که هرگز تحقق نخواهد یافت. از نگاه اغلب دانشجویان در دانشگاهها، زندگی دانشگاهی برای آیندهشان چندان معنادار نیست و فایدهای ندارد.
● دانشجویان، فضاهای مختلف «شناخت نمادین» را ساختهاند که در آنها بتوانند به موازات دانشگاه، زندگی راستین خود را به پیش ببرند. این، نشان میدهد که در مقایسه با گذشته، تا چه اندازه دانشگاه معنایش را از دست داده است. آنها برنامههای جداگانهای برای شغل، تأیید و باور اجتماعی، موسیقی، ورزش، رسانهها، و… گشودهاند که در بسیاری از موارد با فرهنگ دانشگاه در تقابل است. لذتگرایی جوانان، مدیریت زمانی آنان و تمایل شدیدشان به بودن در جمع دوستان، مواردی است که دغدغه اصلی آنها در زندگی محسوب میشود.
● به رغم سایر حیطههای زندگی اجتماعی، که دانشجویان عمدتاً به صورت خصوصی آموزش میبینند، دانشگاه مکانی است که در آن، طرحها و برنامههای دانشجویان در خصوص آینده، به شدت به هم میخورد، و آنها تنها برای پاسخ به انتظارات والدین که در گذشته زندگی میکنند به دانشگاه میروند. هر سنی نگاه خاص خود را دارد، که در هر برهه اجتماعی یک بینشی نسبت به امور مهم دنیا پیدا میکند. پدر و مادرها به تبع دوره خود گمان میکنند که به دانشگاه رفتن مهمترین کار دنیاست، ولی واقع آن است، که نظر نسل جدید این نیست. نسل جدید که کاملاً خود را با اینترنت و موبایل تطبیق داده است، یک بینش اینترنتی دارد. بینش اینترنتی، چندگانه، نامنظم و پراکنده است. امروزه، به کمک اینترنت، شمار بیشتری از اشیاء را میتوان بررسی کرد و برای بررسی آنها شیوههای مختلفی وجود دارد. اینترنت برای جوانان وسیلهای است که در آن همه چیز را میتوان دید و همه چیز را در آن میتوان یافت. اینترنت، فضایی بی سانسور و در دسترس برای کسانی است که میخواهند با دیدن چیزهای مورد نیاز خود به عالم خیال سفر کنند. شما به واسطه اینترنت دنیا را در کامپیوتر در اختیار دارید، و میتوانید در آن چیزهایی بیابید که قبلاً فکرش را هم نمیکردید. از نگاه جوانان، اینترنت، محلی است که در آن، همه چیز جلوی چشم انسان است، خواه به دنبال آن باشد و خواه تصادفی به آن برخورد کند. دانشجویانی که روز به روز در فرهنگ صوتی-تصویری، اجتماعیتر میشوند، اینترنت را به لحاظ فرهنگی فضایی راضیکننده و غنی میدانند.
● دانشجویان در اینترنت، درست همانند فروشگاه شهروند و رفاه، بیجهت حرکت میکنند و به موضوعات ویژه علاقمند میشوند و درباره آنها چیزهایی میخوانند. آنها در این گشت و گذار نقطه آغاز و نقطه پایان مشخصی ندارند، و فقط میروند و میآیند. در اینترنت نیز هر لینک وسوسهای برای رفتن به لینک دیگر است و آنلاین باقی ماندن برای یافتن چیزهایی که جذابترند.
● مثلاً یک دانشجو، در اینترنت، به دنبال اطلاعاتی در خصوص «توسعه در دولتهای نولیبرال» است، و ناگهان با سایتی روبرو میشود که اطلاعاتی در خصوص «دفاعهای اخیر از اقتصاد رفاهی» و موارد مرتبط ارائه میکند. اگر واقعاً به موضوع دولتهای توسعهگستر علاقمند باشد، خب، جذب سایت جدید با اقتصاد رفاهی میشود، و او را به این فکر فرو میبرد که مسأله او در واقع، توسعه در دولتهای نولیبرال نبوده و از آن صرفنظر کرده و به سایت دوم میرود که به نظریات جدید در زمینه دولت رفاه توجه دارند.
● اینترنت، دانشگاه و کتابخانهای بزرگ و جهانی است. دانشجویی میگوید: «ما اطلاعات داریم و این اطلاعات چشم شما را باز میکند. اینترنت به ما امکان میدهد تا آگاهتر شویم و آشکارا نشان میدهد که در یک دانشگاه عقبمانده گیر افتادهایم». آنچه در شبکه گستره جهانی میبینیم به ما کمک میکند تا متوجه خلأهای بیرونی در دانشگاه فیزیکی شویم. اینترنت به سمبلی برای محدودیتهای فضای شخصی تبدیل میشود. نگاه کاربر از طریق اینترنت به سایر قلمروها، مناطق وسیع، اشیاء مورد نظر و نیازهایی که در حالت عادی قابل حصول نیستند، مگر در «دنیای پیشرفته» اینترنت، گسترش مییابد. این فاصله و فضای تقریباً، غیر قابل تصور، فضای فراوانی و فضای لذتهای بیشتر با اشیائی است که «پیشتر خوابش را هم ندیده بودیم».
● از این منظر، اینترنت برای دانشجویان، دانشگاهی را ترسیم میکند که در آن «دیگران» چیزهایی را به نمایش میگذارند که آنها در دانشگاهی که در فضای فیزیکی در آن تحصیل میکنند، فقط خوابش را میتوانند ببینند. دانشجویان در روایتهای خود، عموماً اینترنت را همانند فضایی نامحدود تصویر میکنند که منبع و مخزن نامحدود و بینهایت اطلاعات علمی است. این فضا ویژگیها و خاصیتهای خود را دارد. یکی از دانشجویان این تصویر را اینگونه توصیف میکند: «اینترنت همانند کتابخانهای عظیم است، کتابخانه زندگی، کتابخانه جهانی؛ هر چه را بخواهیم در این کتابخانه وجود دارد، و این از حیث انسانی مطلوب است. برای مثال، شما چیزی را میبینید که میدانید آن چیز خیلی از شما دور است، چیزی که شما خیلی دوستش دارید، چیزی است که شما همیشه آن را میخواستید، اما، فکر میکردید که زمانی که بزرگ شدید باید آن را بخرید، یا جایی میخواستید بروید که هنوز زمانش نرسیده است، اما، اکنون، میتوانید به تمام آرزوهایتان در آن واحد با رایانه برسید».
● در کنار اینترنت به عنوان منبع جامع و سرعت، تصویری از شیئی که همه چیز را در برمیگیرد و فراگیر است نیز وجود دارد. هر فرهنگی محافل علمی و عقلی خود را میسازد و به برخی از افراد نقشی برای ایفا کردن میدهد. در دانشگاه، علم و دانایی در «کتاب» است و متصدی آن نیز «استاد» است. برای این دانشجوهای «تکنوفرهنگ»، فضای دیجیتالی اینترنت، محل یافتن علم و منبع نوآوری آنها است. پسری میگوید «انبوهی از اطلاعات را میتوان در اینترنت یافت، ما هر نوع اطلاعاتی را در خصوص دانشگاهها، مشاغل و غیره میتوانیم به دست آوریم. اینترنت همان وسیلهای است که ما را همواره از اوضاع جهان مطلع نگه میدارد».
● علم و دانایی اینترنتی و ظرفیت ذخیرهسازی هر چیز و در دسترس بودن آن، نشانگر آن است که دانشجویان میتوانند همواره از رویدادهای مختلف جهان آگاه شوند. بدین مفهوم، اینترنت به مثابه «ابزاری نمادین در راستای ارتباط با جهان عمل میکند». این روند منطق فرهنگ دانشجویی جدید است که بر جهان حال حاضر چشم دوخته است. اطلاعات «حال حاضر» به یکی از ارزشهای بنیادین مصرف دیجیتالی و سمعی و بصریشان بدل گشته است. اغلب این اطلاعات غیرضروری و عملاً بیربط است، اما، سایر اطلاعات برای مقاصد عملی آنها ضرورت دارد. دانشجویان با اطلاعات اینترنتی، «شبکههای محاورهای» میسازند و آن اطلاعات را به موضوع روابط روزانه با دیگران تبدیل میکنند. در چتهای گروهی، اطلاعات اینترنتی، روابط اجتماعی آنها را با دوستانشان میسر میسازد و این مسأله در فرهنگ جوانان، از معنای نمادین قابل توجهی برخوردار است، از این روست که آگاهی بسیار حائز اهمیت است. به این معنا، علم اینترنتی برای جوانان این دوره بسیار مفید است: این وسیله (اینترنت) نه تنها اطلاعات را انتقال میدهد، بلکه خود، منبع و مایه پرستیژ، و نوعی کلاس است. دانشجویان، با پیگیری خستگیناپذیر و مداوم روابط اجتماعی خود، و با ورود به شبکه روابط، جست و جو و کنجکاوی در دنیای دیگران و نشان دادن اینکه دنیای آنها خاص میباشد، اینترنت را وسیلهای معرفی میکنند که روز به روز از هر لحاظ قدرتمندتر میشود.
● اینترنت، خیلی خوب با زمان گذرای دانشجویان امروز، و با تمایل جوانان بر تمرکز روی زمان حال، منطبق و هماهنگ میشود. جوانان با فرو رفتن در محدوده نمادین و رسانههای صوتی و تصویری و حرفهای شدن در رمزگشایی رمزهای تصویری، میتواند تصویر اشیائی را ببینند که هرگز گذشته ندارند. نسخه اشیاء در فضای اینترنت هم زمان حال، و هم تمام زمانها را در برمیگیرد. نسخه ویژه کودکان امروزه، بر آنچه که جدید و به حال حاضر تعلق دارد، متمرکز است. دانشجویی گفت: «اینترنت، داستانی نیست که بتوان آن را به زبان گذشته گفت. هیچ عکسی از مردمان قدیمی در آن نیست، اینترنت، اشیاء تاریخ مصرف گذشته را نشان نمیدهد».
● در زمان حاضر اینترنتی، چیزی انباشته و کهنه نشده است، با این وجود، همه چیز فراوان است، این روند، بافتی از گذر و دگرگونی دائمی است. در بسیاری موارد، کیفیت یک وب سایت با زمان آخرین روزآمد شدن سنجیده میشود. هیچ چیز نمیتواند در اینترنت قدیمی باشد و در عین حال بماند. قدیمی شدن یا روزآمد نشدن، بدترین چیزی است که میتوان در مورد محتوای اینترنت گفت. از آنجا که در اینترنت همه چیز در حال تغییر و تحول و روزآمد شدن است، برای جوانان این وسیله کانون تحرک دائم است. دانشجویی گفت: «بهترین چیزی که در خصوص اینترنت میتوان گفت این است که توان و قابلیت تکنولوژی همگام با تمایلات است. اینترنت یعنی، اطلاعاتی که با خود همراه دارد، و این اطلاعات دائماً روزآمد میشوند. اینترنت همگام با هر چیزی در حرکت است. اگر با اینترنت همراه شوید، این همراهی واقعی خواهد بود، چرا که از اینکه هر چیزی به درستی و خوبی در جهان حال حاضر روند خود را طی میکند، آگاه میشوید».
● حقیقت، ارزشی است که فرهنگ دانشگاه به شدت آن را تقویت میکند، برای جوانان به معنای آخرین و روزآمدترین بودن است. اینترنت برای دانشجویان امروز، کانون نحوی بیثباتی مطلوب است. صنعت کامپیوتر، فرهنگی ساخته است که در آن همه چیز جایگزین نسخههای جدید میشود که همواره بهتر از نسخههای قبلی است و از طرفی نسخه جدید، هرگز نسخه نهایی نیست، و اگر هم اینطور باشد نشان میدهد که یا برنامه مشکل دارد یا شرکت تعطیل شده است. در دنیای دیجیتال همه چیز در حال تکامل است. این قانون با جدیت بیشتری در خصوص اینترنت به کار گرفته شده است. روزآمد بودن و به سرعت در دسترس قرار گرفتن، دو معیار و ملاک قضاوت در مورد اهمیت و حقیقی بودن اشیاء و هر آن چیزی است که وجود دارد. در این رابطه، دانشجویی گفت: «اگر شما در کتابهای دانشگاههای کشور به دنبال مطلب روزآمدی در خصوص اقتصاد بگردید، آن را نمییابید چون کتابها، تنها چیزهایی را نشان میدهند که به زمان چاپشان بازمیگردد، اما، اگر در اینترنت در جست و جوی آن مطلب باشید آن را روزآمد دریافت میکنید نه آنکه متعلق به سه سال قبل باشد».
● «کتاب» و «استاد»، سمبل «گذشته» و «روزآمد نبودن» هستند، اما، «اینترنت» نماد زمان «حال» و «روزآمدی». اینترنت، دائماً در حال روزآمد شدن است و اطلاعات «حقیقی» و «واقعیتری» را ارائه میکند. هیچکس قادر به چرت زدن در پای اینترنت نیست. به دلیل تفاوت زمانی میان دو نیم کره، اتاقهای گفتگو هرگز تعطیل و بسته نمیشوند؛ یک دانشگاه و تالار گفتگوی تمام وقت.
● بنا به این دلایل است که اغلب دانشجویان، بویژه در علوم نظری و محض، از اسلوب و آیین دانشگاه ناراضی هستند، و از نحوه برگزاری امتحانات و روشهای تدریس شکایت دارند. دانشجویی میگفت: «ما صفحاتی از این کتاب یا آن کتاب را میخوانیم، اما، عملاً هیجانی در این خواندن نیست. تا اواسط سال، همه مطالب یا بخش زیادی از آنها را فراموش میکنیم». این دانشگاه رویکردی یکنواخت به علم، یادگیری متون درسی، انجام تکالیف، و قبولی در امتحان دارد. تحصیل علمی یعنی، تحصیل بیروح و محدود به صفحات مرده کتاب، آزرده از مجبور بودن به انجام وظایف یکنواخت، تکراری و بیمعنا. این جوانان، یعنی کسانی که به پویایی گیرا و صور مختلف رسانههای سمعی و بصری عادت کردهاند، دانشگاه را با تمام رویکرد آموزشی محدود و خشک آن، به مثابه تجربهای درک میکنند که بر خلاف دانش مبتنی بر رسانهای شدن میبینند. در این بافت نارضایتی، اینترنت با تمام اطلاعات جدید خود، دائماً در دسترس و کدهای سمعی و بصری را تقویت میکند که گسترش و توسعه یافتهاند. اینترنت به مثابه سمبل پیوستگی جهان «امروز»، منطق بنیادین دانشگاه را از میان برداشته است.
● اولین گام دگرگونی و گسیختن شیرازه دانشگاه، دگرگونی در فضا بود. مرزهای آکادمی یا کلاس درس، که از زمان افلاطون تا کنون، استاد حاکم آن بوده و منحصراً در اختیار او بوده است، گسیخته شده است. پنجرههای اینترنت، همواره جهان را به تصویر میکشند. پنجرههایی که اینترنت گشوده است، هنگامی که بر دیوارهای کلاسهای دانشگاهی قرار میگیرد، نمادی است که محدودیتها را در هم میشکند. پس دانشجویانی که به ضرب و زور فرهنگ والدین خود به دانشگاه میآیند، همچون کودکانی به نظر میرسند که پشت پنجره کلاس قرار میگیرند و با بیتابی به حیاط مدرسه خیره میشوند و انتظار زنگ تفریح را میکشند تا از منفورترین منظر که کلاس باشد رهایی یابند. استادان دانشگاه که با ارزشها و معیارهای آکادمیک پرورش یافتهاند، این روحیه دانشجویان را غیر قابل فهم مییابند و چنین رفتاری را با ساختار دانشگاه مغایر میدانند.
● دانشجویی درباره اینترنت میگوید: «ارتباط با تکنولوژی اینترنت، افقهای جدیدی برای دانشجو در یادگیری میگشاید، چون اگر شما در کلاس نشسته باشید، استاد چیزهایی روی وایت برد مینویسد و شما مجبورید آنها را یادداشت کنید و این بیفایده است. شما باید با کامپیوتر کار کنید. بیرون از دانشگاه خیلی چیزهای به درد بخور تری وجود دارد». دانشجویان از آنجا که دانشگاه به آنها مطلبی بینهایت خارج از بافت و فسیل شده را میآموزد، با شور و حرارتی سراغ اینترنت میروند که گویا گمشده خود را یافتهاند، و این، یکی از تنشهایی است که ورود اینترنت به دانشگاه ایجاد میکنند. این مسأله، جوانان را در فضایی سرشار از ابهام قرار میدهد؛ از یک سو میگویند که اینترنت دانشگاهها را شکوفا میکند، ولی هنوز که هنوز است، از 1980 که اینترنت پایه گذاشته شده است تا کنون، اینترنت جایگاه روشنی در برنامه درسی نیافته است، و مدام مشروعیت اجزاء دیگر برنامه درسی، مانند استاد، کلاس، یا کتابخانه را به چالش میطلبد. زمانی که دانشجویان، سر کلاس، مخفیانه به گروه چت خود میپیوندند، یا در کلاس به موسیقی گوش میدهند، این بدان معناست که جهان پراکنده بیرون از دانشگاه، به همراه محتوایی که هیچ معنایی در بافت معمولی دانشگاه ندارد، اکنون، وارد کلاس دانشگاه شده است. اینترنت بین داخل و خارج دانشگاه ابهام ایجاد کرده است. هنوز مشخص نشده است که واقعاً اینترنت باید از چه موقعیتی وارد فرهنگ و برنامه درسی دانشگاه شود. این نکته مهم را که اینترنت با سایر وسایل کمک درسی که قبلاً وارد دانشگاه شده است، خیلی فرق دارد، میتوان از مقایسه اینترنت و مثلاً ویدئو پروژکتور دریافت. نکته این است که آکادمی دیگر هیچ دیسیپلین و کنترلی بر اینترنت ندارد، ولی ویدئو پروژکتور در اختیار آکادمی و استاد است. اینترنت، مرزهای دانشگاه را میگسلد و مدام سرک میکشد.
● وقتی میگوییم که اینترنت از بیرون دانشگاه وارد شده است، یعنی، جهان بیرون را وارد کرده است، اما، هیچ برنامهای تدوین نشده است که ماهیت آموزشی آن را تعریف کند. معلوم نیست که دقیقاً چه نوع متن اینترنتی، متنی آموزشی است، و چه نوع متنی مخل آموزش است. اینترنت، آن ابتدا که وارد دانشگاه شد، کتابخانهای بود برای انجام تکالیف، پایگاه دادههای جامع یا کتابی بیمرز بود که باید اداره میشد. اینترنت پایگاه دادههای جامع است؛ و ارتباط اندکی با تفریح و خوشگذرانی داشت. اما امروز…؛ در مقابل دانشگاه که محل دانش کنترل شده، تکالیف ملالت آور، جدیت، یکنواختی، و لغزش ناپذیری است، اینترنت برای دانشجویان جوان بافتی لذت بخش و مفرح است. از نظر دانشجویان برنامه آموزشی در راستای کنترل و افزایش میزان مشکلات طراحی شده است؛ به اصطلاح خودشان، «گیربازار» است. اینترنت، به منبع تنش بین آنچه که دانشجویان میخواهند انجام دهند، و آنچه در دانشگاه باید انجام دهند، تبدیل شده است.
● نتیجه بحث در خصوص نقش اینترنت در برنامه آموزشی، آن را در مقابل و در تعارض با «کتاب» هم قرار میدهد. دانشگاه مرسوم، از ابزاری مرکزی برخوردار است که آن را تعریف و مشخص میکند: «کتاب». فرهنگ دانشگاهی، فرهنگ «کتاب» است. «کتاب» موضوع علم در دانشگاه و ارزشمندترین چیزی است که دانشگاه به دانشجوی خود هدیه میکند، اما، «کتاب»، به یک آیین تبدیل شده و امری ایستا، ثابت و محدود است. دانشگاه به عنوان یک نهاد همواره به دلیل برگزاری آیین متن «کتاب» مورد حمایت و تأیید بوده است. «کتاب» از دیرباز مأمنی برای استادان بوده است، آنها را هدایت کرده و شکهایشان را برطرف ساخته است. «کتاب»، خود، صرفنظر از خواندنش به حیات دانشگاهی معنا میبخشد. در دانشگاه، «کتاب» به امری الزامی برای یادگیری تبدیل شده است. آنها که آن را نمیخوانند از علم بریدهاند.
● «کتاب» محور برنامههای آموزشی است. دانشجویان بر مبنای کتاب امتحان میدهند و در کل، دانشجویان با کتاب میانه خوبی ندارند. امروز، برای دانشجویان، کتاب دانشگاه، سمبل کار اجباری و ناخوشایند است. حتی، در میان کسانی که در سطوح عالی درس میخوانند، خواندن، امری مداوم نیست. دانشجویی میگوید: «من نمیدانم چرا، ولی، کتاب حوصلهام را سر میبرد. من میدانم که کتابهای جذاب بسیاری وجود دارند، اما، حوصله آنها را هم ندارم!». این احساس در خصوص کتاب، حتی، بیشتر هم میشود، چرا که، دانشجویان، در نتیجه، غل و زنجیرهای کتاب، دیگر نمیتوانند یادگیری معهود خود را در اینترنت سر و سامان دهند. این مسأله بتدریج این احساس را در دانشجویان پدید میآورد که آنها تا زمانی که »مجبور» باشند کتاب بخوانند.
● در کنار این تنش که چه چیز آموزشی است و چه چیزی آموزشی نیست، ما با مسألهای دیگری مواجه هستیم که حل آن دشوارتر است. مسأله راه افتادن فرهنگ جدید کسب اطلاعات در جامعه نه از طریق متن، بلکه از طریق تصویر و ایما و اشارات اینترنتی است. اینترنت، اطلاعاتی را ارائه میدهد که چیزی بیش از متن است. تصویر است، و از آن مهمتر، نحوی تصویر تعاملی است که مخاطب را فعال میکند. با ورود فناوریهای تصویری مرتبط با اینترنت مانند Flash، تصویر، پیچیدهتر شده است و این مسأله به ما کمک میکند تا دریابیم که مشکل رکود مطالعه در دانشگاهها و بویژه رشتههای نظری و محض که اساساً متکی به مطالعه هستند، عمدتاً به فرایند تغییر در فوت و فن رمزگشایی دانشجویان ناظر است تا نبود هر گونه مهارت در دانشجویان. در واقع، دانشجویان، مهارت خود را در مطالعه متن رها کردهاند، و در عوض مهارتهای دیگری پیدا کردهاند که آن مهارتها جایی در دانشگاه ندارد. مثلاً یک دانشجو میگفت: «من فکر میکنم نگاه کردن به کاغذی سفید با نوشتههای مشکی ملالآور است، ولی، کلمات کوچک رنگارنگ روی صفحه اینترنت میتواند واقعاً نگاه و توجه شما را جلب کنند. از این گذشته، مردم تنها چیزی را که دوست دارند میخوانند، بیشک شما از اینکه مجبور باشید یک جا بنشینید و سطر به سطر و صفحه به صفحه یک نوشته را بخوانید راضی نیستید و، حتی، ممکن است مجبور باشید برای فهم مطلب چندین بار آن را بخوانید، و چه بسا که آخر کار بگویید، لعنتی! نفهمیدم این نوشته چه میگوید، و مجبورید تا به دفعات مختلف آن را بخوانید، اما، در اینترنت، شما با یک Find مستقیماً سراغ مطلبی میروید که به آن احتیاج دارید». ویژگی زیباشناختی «فوق متنی» در وب است که آن را از متن معمولی یکسره متمایز میکند. «فوق خواندن» در وب، با چند ویژگی همراه است: تنوع، ارتباط مستقیم با مطالب مربوطه، امکان تنظیم توسط شخص و امکان ساخت جهات حرکت در وب توسط خود شخص. این ویژگیها به دانشجویان امکان میدهد فضایی را تجربه کنند که کاملاً با کتاب متفاوت است، و خصوصاً به طور کامل، در دسترس و قابل جستجوی انعطافپذیر است. این دسترسی معنایی بیش از سهلالوصول بودن دارد، و به معنای تحرک بالا و فعال است، نه تنبلی بیحال. پس، در کل میتوان گفت که جوانان اینترنت میخوانند، چون در واقع نمیخواهند چندان بخوانند. با فرمتهای فوق رسانهای اینترنت، نوعی از دانش که به صورت فرمتهای یکسان و فشرده و کوتاه بیان میشود، در ذهن تصویربرداری میگردد، و در واقع خوانده نمیشود. چنان که یکی از دانشجویان میگوید: «میتوانم عکسها و تیترها را در اینترنت نگاه کنم و فقط آنها را به خاطر بسپارم و دست آخر همان تصاویر جاگیر شده در ذهنم هست که به درد میخورند؛ عکسها و تیترها».
● یک نکته دیگر این است که با اینترنت، دانشجویان دیگر «استاد»ی ندارند که برای آنها تکلیف تعیین کند. لذا، برایشان یافتن راه فرار، احاله فکرهای سخت و پیچیده به مواقع سر حالی، و پر کردن بهینه اوقات بر وفق حال، در اینترنت آسانتر است.
● نهایتاً یک مسأله دیگر که این روزها اهمیت بیشتر یافته است، نابود شدن ایده تحقیق دانشجویی است. دانشجویان، به جای تحقیق و فهم، بخشهایی از کتابها را «کپی/پیست» میکنند، و بدون آنکه آنها را تغییر دهند با عنوان «تحقیق» به استاد تحویل میدهند. تحقیق همان گونه که دانشجویان معمولاً، میگویند، چیزی بیش از کپی/پیست از چند کتاب نیست. البته زمانی در انجام این نوع تحقیقهای کپیمحور، مشکلترین کار، یافتن کتاب برای رونویسی کردن بود، ولی اکنون، از نگاه کسانی که اینترنت را صرفاً کتابخانهای عظیم میدانند، رونویسی کردن از صفحات اینترنتی کار آسانی است. اینترنت اطلاعات فوقالعاده متنوعی ارائه میکند که دانشجویان صرفاً باید آن را کپی کنند، اما، سعی نمیکنند مطلب را بفهمند، نه تنها نمیخواهند، بلکه احساس میکنند که نمیتوانند.
░▒▓ عاقبت اساتید دانشگاه
● ارائه تکنولوژی به مثابه یک شیء دائماً نو شونده، مقاومت معناداری را در همه محیطها، و بویژه محیطهای آموزشی ایجاد میکند. در خصوص استادان، که سن آنها تقریباً، دو برابر دانشجویان است، تفاوت نسلی در وهله نخست، سبب بروز نوعی ترس میشود: ترس از دست دادن کنترل کلاس، ترس از این که فناوری تحت کنترل و در قلمروی آنها نیست، و ترس از این که دانشجویان در علم گوی سبقت را از استادان بربایند، و ترس از کنار گذاشته شدن. فاصله بین استاد و شاگرد باید حفظ شود و شاید فناوری این فاصله را از میان بردارد و اینجاست که استاد، نقشی که دانشگاه مرسوم به او محول کرده را کم رنگ مییابد.
● بویژه در ارتباط با تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و خصوصاً وقتی که نوبت به فهم و استفاده از اینترنت میرسد، اختلافات میان استادان بالا میگیرد. میتوان نحوی نوعشناسی از واکنش اساتید در قبال این موضوع ارائه داد:
1. استاد به مثابه رفقای نیمهراه
● این استادان از فناوری به نیکی یاد میکنند، اما، نیات و مقاصد آن را به سرعت از یاد میبرند، و مانند رفقای نیمهراه، در ایستگاه میانی پیاده میشوند و دوباره به همان عادات آموزشی استادوار خود باز میگردند.
2. استاد به مثابه کتابدار
● این گونه استادان، اینترنت را یک بانک کتاب کامپیوتری کامل میبینند. از نگاه این گونه استادان، اینترنت بهترین وسیله برای انتشار اسناد است. از نظر آنها، کامپیوتر چیزی جز یک ماشین تایپ بدون کاغذ یا پروژکتور نمایش تصویر جذاب نیست؛ و اگر چه ویژگیهای شبکه را تحسین میکنند، اما، در عین حال، رویکرد آموزشی آنها مرسوم است، و تنها با ابزار رایانه انجام میگیرد. این استادان مسافران گذری در برههای از زماناند، و اگر چه سوار بر ترن دیجیتالی رها شده نمیباشند، با واگن اینترنت، آهسته به شیوه مرسوم پیش میروند.
3. استاد به مثابه خصم تکنولوژی
● از نگاه این استادان، کامپیوتر ابزاری پیچیده و بعضاً جادویی است که کار با آن دشوار است. برخی از این استادان ترس خود از رایانه را در قالب الفاظی همچون، کامپیوتر ابزاری بیگانه است، توجیه میکنند.
4. استاد به مثابه عاشق تکنولوژی
● این نوع استاد، حد وسط بین استاد مقرراتی و خشک و متخصص فناوری است. این استاد ممکن است به تمام انواع فناوری علاقمند باشد، این علاقه را علناً اعلام کند، آنها را توجیه نماید، و در آموزش خود آنها را به کار برد. در کل، او عمدتاً به بعد فنی ابزار علاقمند است. هدفش داشتن تجهیزات در کلاس درسش میباشد. او کامپیوتر را در برنامهریزی دخیل نمیداند، در عین حال، ممکن است با آنها دست به ابتکار بزند و موفق شود و البته، بیشتر به دلیل تازگی آنها و شدت علاقهاش و نه سازگاری با هر نوع رویکرد آموزشی ساختارمند مبتنی بر اینترنت. از آنجا که مقاصد آموزشی این استاد عمدتاً بر ابزار و تجهیزات مبتنی است تا فرایندها، او معمولاً، دوشادوش آخرین تحولات فناوری حرکت میکند، ولی، نتوانسته است برنامه درسی را به نحو ارگانیک و همسازی با تکنولوژی همراه کند.
5 . استاد به مثابه دون کیشوت
● این نوع استاد، شایعترین گونه در دانشگاههاست. این استاد از فناوری و اینترنت ناراحت نمیشود، از آن نمیترسد و آنها را پست و حقیر نمیداند؛ اساساً اینها در دنیای او موضوعیتی ندارند. این استاد، کلاس، تختهسیاه، بیان شفاهی درسی و البته، کتاب را عرضه میکند. این استاد از نگاه دانشجویان دیگر تاریخ مصرفش گذشته است.
6. استاد متوقع
● این نوع استاد و استاد بعدی، نوید درخشش آینده اینترنت در دانشگاه را میدهند. این استادان خود استفاده فراگیری از اینترنت نمیبرند، اما، در عین حال، توقع زیادی از دانشجویان در موضوع بهرهوری از مقدورات تکنیکی جدید دارند. این اساتید، معمولاً، استادان جوان هستند که دید مثبتی نه تنها نسبت به فناوری دیجیتالی، بلکه به امکان احیاء برنامههای آموزشی دارند، هر چند که هنوز راهی برای وارد کردن مؤثر اینترنت به برنامه آموزشی نیافتهاند.
7. استاد فداکار
● یکی از اساتید نظری گفته است: «در آینده، نقش من به عنوان استاد کمرنگ خواهد شد و این مسأله مشارکت استادان فنی و کاربردی را تسهیل کرده و مشکلات آموزشی را کم کم حل خواهد کرد. تکنولوژی راه خود را پیدا میکند. با این حال، استاد به معنای دقیق کلمه از میان میرود. و من میتوانم ببینم که باید از صحنه کنار روم».
● اساتید فداکار میپذیرند که نتیجه اینترنت، آموزش کمتر و یادگیری بیشتر و هر چند کمعمقتر است. آنها با آگاهی از مهارتهای شاگردان، ناامیدانه آنها را به پژوهش بیشتر تشویق میکنند، هر چند که آنها نپذیرند، و این، آخرین تقلای استاد در اتمسفر دانشگاه است. آنها خود را قربانی میکنند، فرجام خود را میپذیرند، به این امید که سبکی از استادی از نو زاده شود و راه خود را از کوره راه بگشاید. آنها راه را برای دیگرانی که شاید بهتر بتوانند از پس این وضع برآیند باز میکنند (توأم با اقتباسهای آزاد از خوزه کابررا پاز، روسو رودا، الیزابت کاستیلو، ایوانا کاستانو، موریس گونزالس، پائولا پاردو، پائولا آگودلو، آندره پرز، مارسلا اورتیز، و ماریا فرناندو اترو).
■ هوالعلیم
Sorry. No data so far.