حیدر رحیمپور ازغدی- چیزی از جنگ جهانی دوم نگذشت بود که آمریکا به بزرگی و محبوبیت، شهره جهان گردید، اقتصاد و دانش آن فراگیر گشت و مهمتر اینکه او را «فرشته آزادی» میشناختند. اینجا بود که تزویر پنهانی صهیونیزم جهانی و به بیان قرآن، برخی از شیاطین انسی که دریافته بودند انگلستان که تا پیش از این امپراطوری جهان بود، دیگر شیر پیری بیش نمیباشد، مخفیانه و محرمانه به آمریکا کوچ کردند و در ساختارهای کلیدی و کاربردی آمریکا نفوذ کردند و اندکاندک نقش مدیریت پنهانی و دولت در سایهی آمریکا را به عهده گرفتند.
با تزویر صهیونیزم، آنگاه که مصدق نفت ایران را ملی کرد و انگلستان را از ایران بیرون راند، آمریکا را واداشت تا در سال 1953 در ایران کودتا کند و سهامدار عمده نفت ایران گردد. این کودتا به اندازهای در دهانش مزه کرد که از سال 1954 تا 2014 در 56 کشور جهان کودتا میکند! و در ظرف پنجاه سال(2001- 1951) به 19 کشور جهان لشکرکشی کرده و عملیاتهای برونمرزی انجام میدهد!
جهانیان از او متنفر میشدند و خود از گسترش نفوذ و جهانخواریاش خرسند میگشت، غافل از اینکه در این دوران، آمریکای محبوب، تبدیل به نفرتانگیزترین کشور شده و اینک فرشته آزادی تبدیل به عفریتهای گردیده که چون مردم هر کشوری در پی آزادی از حاکمان ستمکار خود میباشند، نخست پرچم آمریکا را میسوزانند و مجسمه عفریته آزادی را سرنگون میسازند.
آری! این حماقتهای آمریکا تا آنجا ادامه یافت که شرایط برای انقلاب اسلامی فراهم و چراغ راهنمایی که امام خمینی(ره) برافروخته بود، اندکاندک فروغش همه جهان اسلام را فرا گرفت و از هر گوشهای در کشورهای اسلامی، به شکلی فریاد اسلامخواهی برخاست و اینجا بود که صهیونیزم جهانی سخت بر خود لرزید و با ابزارگیری بوش پسر که به گفته فیدل کاسترو، جمجمه و پیشانی کوچک و ریخت چهره او به خوبی حماقتاش را نشان میدهد، واداشت که هنوز دیرنشده، جنگ با مسلمانان را آغاز کند.
بوش نیز احمقانه بر آن پندار که در قرن بیستویک هم میشود همان فتنههای قرون وسطی را برافروخت، در پی آن برآمد که در برابر حرکت اسلامی، جنگهای صلیبی دیگری آغاز کند؛ لیکن کلیسا و مردم آمریکا و اروپای قرن بیستویک، وی را به مسخره گرفتند و با چنین پیشآمدی، صهیونیزم که خود را در بزرگترین چاله، گرفتار میدید، دگر بار برای پیروزی و مهار انقلاب اسلامی به درب خانه تکفیری های، کافر از هر کافری رفت تا انقلاب اسلامی را مهار کند، زیرا اگر چنین انقلابی با این گستردگی، پا میگرفت، به گفتهی امام(ره) چنانچه هر مسلمان یک سطل آب بریزد، کشور جعلی اسرائیل را آب میبرد.
لیکن تزویر صهیونیزم جهانی، توانست تکفیریهای کافر و دشمنان اسلام را به عنوان مسلمانان تندرو بشناساند و دیگر مسلمانان را، میانهرو معرفی کند و با اختلافافکنی و ایجاد درگیری بین ایندو، آنچنان جهان اسلام را از حرکتی که در پیش داشت، منصرف ساخت که نهضت هزار بار بیشتر از آنکه به سود اسلام تمام شود، به کام جبههی کفر و ظلم شد.
لیکن از نظر دوربینان در پایان این مرحله نیز آنکه چوب تزویر صهیونیستها را خواهد خورد، صحنهگردانان این جنایات کثیف میباشند؛ آمریکا و اروپایی که به آنان اسلحه میرسانند و اعرابی که «أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا» میباشند و مخارج مسلمانکشی و تخریب کشورهای اسلامی و بهویژه کشور سوریه، به مثابهی خط نخست مقاومت را بهعهده دارند.
به یقین چیزی نگذرد که تمدن لیبرالیسم نیز بهمانند تمدن کومونیسم سقوط کرده و در قبرستان فلسفههای بشری به خاک سپرده میشود و آنجاست که اگر ما بتوانیم مکتب اسلام ناب محمدی(ص) را در نظر و عمل به جهانیان بشناسانیم، آنگاه «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا».
Sorry. No data so far.