چهارشنبه 03 نوامبر 10 | 09:23

گفتاری منتشرنشده از حاج عبدالله والی درباره‌ی اثرات اردوهای جهادی

اگر شما می‌خواهید، یك گروه دانشجویی یا فارغ‌التحصیلی تشكیل دهید، باید برای رضای خدا باشد. این خیلی مهم است. یك موقع می‌خواهیم خودمان را مطرح كنیم، كه معلوم است شكست می‌خوریم؛ یك موقع نه، می‌خواهیم گروهی را برای رضای خدا، اولاً برای ایجاد حركت در خودمان و بعد جامعه‌ی مورد نظرمان ایجاد كنیم. اگر با این نیت رفتیم، یقیناً خدا كمك می‌كند.


مرحوم حاج عبدالله والی در سال 61 به فرمان امام خمینی(ره) برای یاری رساندن به محرومین به منطقه‌ی محروم بشاگرد در شرق استان هرمزگان رفت و كمیته‌ی امداد منطقه‌ی بشاگرد را در آن‌جا راه‌اندازی نمود. او طی مدت حضور خود در بشاگرد، فعالیت‌های گسترده‌ای در جهت رفع محرومیت از این منطقه كه مردم آن از نظر معیشتی در فقر مطلق به سر می‌‎بردند انجام داد. روحیه‌ی جهادی او باعث می‌شد تا فقط كار خود را محدود به فعالیت رسمی كمیته‌ی امداد نبیند و هرجا كه تكلیفی را بر دوش خود می‌دید به هر نحو ممكن كار را انجام دهد. مرحوم والی در راه‌سازی، بهداشت و درمان، خوراك و پوشاك، مدرسه و خوابگاه، مسجد و حسینیه، حوزه‌ی علمیه و فعالیت‌های فرهنگی، سدسازی و آب‌خیزداری و همچنین اشتغال‌زایی و خودكفایی، خدمات زیادی انجام داد و سرانجام بعد از تحمل سختی‌های گوناگون، در سال 84 دار فانی را وداع گفت. متن زیر، گفتاری‌ست منتشرنشده از حاج عبدلله والی درباره‌ی مزیت‌ها و اثرات اردوهای جهادی.

عرصه‌ای برای ظهور جوان‌ها
یكی از عرصه‌هایی كه می‌‌توانیم بهتر به انرژی جوان‌ها شكل بدهیم، تشكلات جهادی است. مردم در مناطق محروم از یك‌سری خوبی‌هایی مثل بی‌آلایش بودن و شاكر بودن برخوردار هستند. عزیزان جهادگر نیز از این ویژگی‌ها استفاده كرده و آن روحیه‌ی جهادی را آموزش می‌دهند. این كار خود به خود، در همین معاشرتی كه با هم دارند، در هنگام كار و در نشست و برخاست با روستاییان، انتقال فرهنگ انجام می‌شود.

با این كار می‌توان جلوی این تصور غلط را گرفت كه چون پدران‌شان در كپَر به دنیا آمدند، در كپر زندگی كردند و به رحمت خدا رفتند، پس آن‌ها هم محكوم به همین قضیه هستند. با این تصورات غلط تلاش نمی‌كنند، حركت نمی‌كنند و سازندگی آغاز نمی‌شود. اما وقتی می‌بینند از تهران یك عده دانشجو، چند نفر كه تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند، همه‌ی امكانات شهری را زیر پا گذاشته‌اند، به منطقه‌ای محروم آمده‌اند و با عشق و علاقه برای این‌ها كار می‌كنند، به خودشان می‌آیند و به جمع جهادگران می‌پیوندند. بنابراین این پیوند برای جبران آن نقیصه‌های قبلی است.

حالا شما می‌خواهید برای چند جبهه كار كنید؛ یك جبهه‌ی فرهنگی دارید، یك جبهه‌ی سازندگی دارید و یك جبهه در رابطه با اقتصاد. این‌ها همه جهاد است؛ جهاد تنها این نیست كه من فقط بجنگم.

حتماً شكست می‌خورید!
اگر شما می‌خواهید، یك گروه دانشجویی یا فارغ‌التحصیلی تشكیل دهید، باید برای رضای خدا باشد. این خیلی مهم است. یك موقع می‌خواهیم خودمان را مطرح كنیم، كه معلوم است شكست می‌خوریم؛ یك موقع نه، می‌خواهیم گروهی را برای رضای خدا، اولاً برای ایجاد حركت در خودمان و بعد جامعه‌ی مورد نظرمان ایجاد كنیم. اگر با این نیت رفتیم، یقیناً خدا كمك می‌كند. یعنی ناگهان می‌بینید خدا بانی‌هایی فرستاد و كمك مالی هم پشت‌تان آمد. همین امسال عده‌ای از دانشجو‌ها آمده بودند. مؤسسه‌ای 28 میلیون به این‌ها داد و چقدر زیبا كار شد. روز آخری كه می‌خواستند بروند، هر گروهی رفتند به آن روستایی كه كار می‌كردند تا با بشاگردی‌ها خداحافظی كنند، همه گریه می‌كردند. دو طرف احساس می‌كردند كه چیزی را از دست می‌دهند. ببینید چقدر زیباست. الان خیلی از این دانشجو‌ها با محصل‌های بشاگرد، مكاتبه‌ای ارتباط دارند.
در مجموعه‌ی خودتان یك شخص متدین كاركشته‌ی فقهی و خصوصاً ولایتی اضافه كنید كه اگر خدای نكرده برای كسی به هر دلیلی تفكری پیش آمد كه بخواهد خدشه وارد كار كند، جلویش گرفته شود.

همین كار سبب می‌شود كه یك‌سری اطلاعات بدهند و یك‌سری اطلاعات بگیرند. این موضوع وابستگی ایجاد می‌كند. یكی سعی می‌كند كه مثلاً هر تعطیلاتی كه می‌شود، برود بشاگرد و آن هم اگر آمد تهران یا مثلاً به شهرستانی مسافرت كرد، به آن یكی سر می‌زند. این‌جا چه چیزی ایجاد می‌شود؟ «همبستگی، اتحاد، حركت». یعنی شكل دادن انرژی‌ها و به ثمر رساندن انرژی‌های نهفته‌ای كه ما تا حالا از آن استفاده نكردیم. «واعتصموا بحبل الله جمیعا» این‌جا شكل می‌گیرد.

باید درد را بشناسید
من امیدوارم كه به كارتان محكم بچسبید، محكم! و بدانید كه این كار نه تنها جهاد فی‌سبیل‌الله برای نظام است، بلكه یك حركت فرهنگی برای آینده‌سازان این مملكت است. شما روزی باید بروید و جای مسئولین را بگیرید. حالا اگر شما خودتان ساخته شدید و درد‌شناس شدید، می‌توانید مرهمش را هم بسازید. ولی منی كه اصلاً نه درد را می‌شناسم، نه اصلاً غمی‌ در زندگیم بوده، نه فهمیدم كه گرسنگی چیست، نبود‌ها چیست، ندانم بازی كردن با افكار مردم ‌چه ناهنجاری‌هایی را پیش می‌آورد و یك فرد بی‌درد جامعه شده‌ام، چطور می‌توانم مرهمی ‌برای نیازمندان باشم؟

نگذارید كه نفس منیت بر شما چیره شود. یكی از خطراتی كه شما جوانان را تهدید می‌كند منیت‌هاست. من می‌گویم من، شما می‌گویید من، اختلاف پیدا می‌شود. این كار خیلی مضر است. یك شخص وارسته‌ی دینی به خودتان اضافه كنید. یعنی در مجموعه‌ی خودتان یك شخص متدین كاركشته‌ی فقهی و خصوصاً ولایتی اضافه كنید كه اگر خدای نكرده برای كسی به هر دلیلی تفكری پیش آمد كه بخواهد خدشه وارد كار كند، جلویش گرفته شود. حتماً با ابزار حركت كنید. یكی از ابزار‌های خوب همین است كه شما فرد وارسته و متدینی را كه فقط به عشق خدا با شما جوان‌ها ارتباط برقرار می‌كند، در مجموعه داشته باشید. نه دنبال مادیات باشد، نه دنبال چیز دیگر. فقط به خودش تكلیف داده است؛ یعنی شما از او خواهش كردید و دعوتش كردید و این برای خودش تكلیف درست كرده است. همین تكلیف سبب می‌شود كه شما را از خیلی تفكراتی كه ممكن است پیش بیاید نجات بدهد.

  1. fatm
    29 دسامبر 2013

    خوب بود بهتر از انهم میشد

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.