گاهی برای اینکه با اطمینان کاذب و بدون علم، یک شعر را به یک نفر نسبت ندهیم، آن را در فضای مجازی جستجو کنیم و ببینیم آیا همه شاعرش را یک نفر میدانند یا هر کسی چیزی گفته است؟!
رضا احسانپور از شعرای نام آشنای کشور که در حوزه طنز شناخته شده و مورد توجه مخاطبان است به تازگی در وبلاگش به نکتهای در ارتباط با یکی از غزلهایش که در فضای مجازی باز نشر میشده و اشتباهی در ذکر نام شاعر صورت میگرفته، اشاره کرده و در خواستی از کاربران فضای مجازی داشته است:
«یکی از دوستان اهل شعر که از جهت اشراف بر اشعار و مطالعه شعر به نوعی دایرة المعارف شعر محسوب میشود، چند وقت پیش یکی از غزلهای مرا در صفحهاش به نام مرحوم قیصر امینپور منتشر کرده بود! که خب با تذکر برخی از مخاطبان، اصلاح شد. این مساله برایم از دو جهت جالب شد. یک اینکه حتماً غزل خوبی سرودهام که یک نفر مثل او توانسته است بپذیرد که مرحوم قیصر میتواند شاعر این شعر باشد که خب از این جهت بدون تعارف حس خوبی به من دست داد.
مورد دیگر این بود که برایم سوال شد که چرا باید او دچار این اشتباه شده باشد؟ مصرع اول شعر را در گوگل جستجو کردم و متوجه شدم که بسیاری از وبلاگها و سایتها یا این شعر را بدون ذکر منبع منتشر کرده یا انتهای شعر نام مرحوم قیصر امینپور را نوشتهاند. نکته عجیبتر اینکه رسیدم به یک سری اخبار که مربوط میشد به اولین مصاحبه فرزاد حسنی بعد از جداییاش در یک برنامه رادیویی مشترک با مهران دوستی، که هر دو گویا فقط بخشهایی از این غزل را میخوانند و بعد از آن بسیاری از سایتها و وبلاگها هم این شعر را نسبت دادهاند به فرزاد حسنی!
من چون آن برنامه رادیویی را نشنیدهام نمیدانم آیا آنها ذکری از نام شاعر کردهاند یا نه؟ و از این جهت که این شعر در کتاب «چه حرفها» که مجموعه غزلهای عاشقانهام است بوسیله انتشارات فصل پنجم منتشر شده، خیالم راحت است که هر کسی به نام هر کسی منتشر کند، باز شاعر این شعر من هستم و نه شخص دیگری.
موضوعی که باعث شد این یادداشت را بنویسم، این بود که حواسمان جمع باشد که گاهی عدم ذکر منبع و نام شاعر و نویسنده یک اثر، میتواند بلایی که شبکههای اجتماعی سر آثار مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم حسین پناهی و … آورد را سر عزیزانی چون زندهیاد قیصر امینپور هم بیاورد. هر چند گوگل منبع خوب و مطمئنی برای جستجو نیست ولی گاهی میشود حداقل برای اینکه با اطمینان کاذب و بدون علم، یک شعر را به یک نفر نسبت ندهیم، آن را در گوگل جستجو کنیم و ببینیم آیا همه شاعرش را یک نفر میدانند یا هر کسی چیزی گفته است؟! هر چند ممکن باز هم اگر همه یک چیز بگویند، آن هم اشتباه باشد! خواهش من این است که این یادداشت و این شعر را (با نام بنده) بازنشر بفرمایید تا آن دنیا شرمنده امثال مرحوم قیصر امینپور نباشیم. پیشاپیش از شما سپاسگزارم.»
خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با «اگر» یا «شاید» آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من… دل به دریا میزنی؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم
جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم
پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی، میتوانم، میشود؛ نه! شک نکن
باورم کن تا «نباید» را «فقط باید» کنیم
زندگی جاریست؛ بسم الله… از آغاز راه…
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
آخرش روزی بهار خندههامان میرسد
پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم
Sorry. No data so far.