تریبون مستضعفین – حجتالاسلام جلیل محبی
امروز از خيابان رازي تهران كه به پارك دانشجو و تالار وحدت منتهي ميشود در مسير محل كار بودم. از شدت جمعیت خیابان قفل شده بود. بامكافات به خيابان جمهوري بازگشتم و از خيابان فردوسي خود را به محل كار رساندم.
در مسير سيل خانمها و آقايان جوان و ميانسال بود كه به سمت مراسم مرحوم مرتضي پاشايي در حركت بودند. بسيار مصمم و جدي كه گويي خداي ناكرده فردي از خانوادهشان به رحمت خدا رفته است كه شايد همين گونه نيزبوده باشد و اين فرد با احساساتي كه به جوانان تزريق كرده از خانواده نيز به آنها نزديكتر باشد…
راستش كمي ترسيدم!
ياد نامه پنجاه و سوم امام علي اميرالمومنين عليه السلام افتادم. در قسمتي از اين نامه امام از مضررات حجاب حاكمان از مردم و ترك مراورده با ايشان و تبعات بسيار آن ميگويد…
وَ اَمّا بَعْدَ هذا، فَلاتُطَوِّلَنَّ احْتِجابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ، فَاِنَّ احْتِجابَ الْوُلاةِ عَنِ الرِّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضّيقِ، وَ قِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ. وَ الاِْحْتِجابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ، فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبيرُ، وَ يَعْظُمُ الصَّغيرُ، وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَ يَحْسُنُ الْقَبيحُ، وَ يُشابُ الْحَقُّ بِالْباطِلِ. وَ اِنَّمَا الْوالى بَشَرٌ لايَعْرِفُ ما تَوارى عَنْهُ النّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ، وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِماتٌ تُعْرَفُ بِها ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ…
اما بعد از اين، پنهان ماندنت را از رعيت طولانى مكن، كه در پرده ماندن حاكم شعبه اى است از تنگ خويى و كم اطلاعى به امور. و پنهان ماندن حاكم از رعيتْ حاكمان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است بازمى دارد، بر اين اساس كار بزرگ پيش آنان كوچك و كار كوچك بزرگ جلوه مى كند، زيبا زشت گردد و زشت زيبا شود، و حق به باطل آميخته مى گردد. زمامدار انسانى است كه آنچه را مردم از او پوشيده دارند نخواهد دانست، و حق را هم نشانه اى نيست كه به وسيله آن انواع راستى از دروغ شناخته شود…
ناگفته پيداست كه مردم به كسي ميان ايشان باشد و با آنها بجوشد و با آنها زندگي كند و خود را از آنها جدا نكند و از امور آنها آگاه باشد ميجوشند.
ممكن است يك عالم ديني به رحمت خدا برود و متدينين از سر ديانت بر سر مزار و كفن و دفن او حاضر شوند اما خودمان هم ميدانيم و اگر نميدانيم بدانيم كه اگر روساي جمهور و مجلس و قوه قضاييه و هركس كمتر از آنها از مسوولين به رحمت خدا برود عامه مردم چون امروز از سر شوق و رغبت به سر تابوتش نخواهند رفت كه اين گفته امير المومنين كه رهبري بارها بر آن تاكيد كرده سنتي از سنت هاي الهي است كه ما و غير ما نمي شناسد…
بحث مردمی بودن جنبه های زیادی دارد و چنین مقایسه ای اصلا درست نیست! مسأله ی مولفه های فرهنگی مورد توجه جامعه هم مهم است. بعد از آن زمان که امام حسین شهید شد و امام سجاد می فرمود در مدینه چند نفر هم ما را دوست نداشت (نه شیعه بلکه دوست داشتن به عنوان نواده ی پیغمبر و مردی وجیه در میان عرب)، مدینه برای مردن خواننده ای سیاه پوش شد! یعنی به چنین انحطاطی از نظر ارزشهای اجتماعی رسیده بود. از بیان این مسأله اصلا قصد مقایسه ای برای مرحوم پاشایی نبود چون واقعا ایشان را نمی شناسم فقط خواستم بگویم مسأله ی مردمی بودن و وجاهت مولفه های خیلی زیادی دارد و اصلا درست نیست که اینگونه مقایسه ی تک بعدی کرد. بعلاوه اینکه مسأله ی اصلی ارزش های الهی است که باید پاسداشته شود و نه نظر مردم، حالا اگر بحث تربیتی جامعه درست نباشد خوب ارزش ها هم کم کم تغییر می کند و این نشان از کم کاری ماست.
بهتر نبود این آقای محبی همون الف مینوشت
خواهشا تریبون را در خدمت رهپویان و ایثار گران قرار ندهید
آقاي دکتر محبي عضو شوراي سياست گذاري تريبون هستند و تاکنون بارها یادداشتها و نظرات ایشان در سایت منعکس گردیده است.
متن خام و ضعیفی است!!!
اینکه نویسنده قصد تذکر یک اصل حکومتداری را داشته اند درست ولی این شیوه ورود به بحث و مقایسه اصلا درست و دقیق نیست
کدوم رده از مسئولین مدنظر نویسنده است؟ اگر رهبری را مدنظر دارند که مردم داری و محبوبیت ایشان بر هیچ منصفی پوشیده نیست و استقبال از ایشان در سفرهای استانی و حضور میلیونی در نمازجمعه های ایشان موید ارتباط دوسویه میان مردم و بالاترین مسئول نظام هست
اگر مسئولین میانی مدنظر هستند که باز هم چه جای مرعوب شدن از این جمعیت تشییع کننده مراسم امروز؟! که مطمئنا در موقعیت مشابه حتما جمعیتی فراتر از این جمعیت در مراسمها حاضر می شوند. حافظه تاریخی تان که ضعیف نیست؟
غرض اینکه تیتر اولیه که “راستش کمی ترسیدم” متوهمانه و جوزده بود
و تیتر بعدی که اصلاح شد” کاش مسئولین هم اینگونه مردمی باشند” نیازمند تحلیلی جامع تر و پخته تریست
نویسنده اگر قصد خیر دارند که حتما دارند در بیان تذکرات خیرخواهانه اشان به مسئولین نیمه پر لیوان را هم ببیند و مرعوب نشوند ….
شاید بین مسئولین کسانی باشند که مردم داری را فراموش کرده اند و منصب را فرصت می دانند نه مسئولیت اما کم نیستند مسئولین متخلق به اخلاق اسلامی و دلسوز به حال مردم
یاحق
یک نکته ی دیگر: خلط استقبال مردمی از تشییع این هنرمند با مفهوم مردمی بودن در نگاه امام علی. همین الان در کشورهای دیگر در مورد بسیاری هنرمندان سینمایی و خواننده های معلوم الحال چنین استقبالی رخ می دهد ولی هیچ کدام به معنای مورد نظر امام علی، مردمی نیستند! اکثرا بسیار ثروتمند و جدا از مردم اند اما صرف اینکه در آنچه که برای مردم مهم جلوه داده شده است، (عشق و موسیقی و زیبایی و…) فعالیت می کرده اند مورد اقبال شدید اند. خوب خیلی اوقات مسائل نفسانی و گناهان بهتر زیور و زینت داده می شود و این توجه مردمی هیچ نسبتی با مردمی بودن از نظر امام علی ندارد. این مسأله متاسفانه اصلا مورد توجه نویسنده که از قضا خودشان حجه الاسلام هستند نبوده است و صرف حضور مردم را دال بر مردمی بودن هنرمند در نظر گرفته اند.
جسارتا اصل متن را متوجه نشده ايد. بحث آن است كه
:
ناگفته پیداست که مردم به کسی میان ایشان باشد و با آنها بجوشد و با آنها زندگی کند و خود را از آنها جدا نکند و از امور آنها آگاه باشد میجوشند.
هر گاه ديدم كسي (فارغ از اينكه كيست) به يك موضوع يك طرفه نگاه كرد و به قول يكي از دوستان ((كساني كه ميگويند «اين است…. اين است…. پس اين است»)) فهميدم نتيجه اي هم كه از بيان گزاره اش ارائه كرده قابل اتكا نيست.
اين نوشته نيز فارغ از اينكه چه كسي آن را نوشته است ميخواسته بيان كند كه مسئولين بايد با توده مردم ارتباط داشته باشند ولي براي رساندن اين منظور از وسيله خوبي استفاده ننموده است.
و تلويحا با اين نوشته مرحوم پاشائي را به عرش برده است.
چه بسا اصلا مرحوم پاشائي كه به خاطر ترانه هايش مورد توجه عده خاصي از مردم است و به خاطر بيماري سرطانش هم با احساس ترحم برخي از مردم مواجه بوده، هيچ ارتباط تنگاتنگي با توده مردم نداشته باشد.
دوست دارم جناب نويسنده محترم در مورد اين فرض، توضيحي ارائه فرمايند.
ضمنا به اين موضوع هم توجه داشته باشند كه وقتي كسي را به عرش ببريم، خواه ناخواه الگو ميشود و سبك زندگي او ترويج ميگردد.
خوانندگي خوب است؟ الگوست؟ آيا ميشود خواننده بود و با غنا سر و كار نداشت؟
این نظر کاملا درست است. ضمنا باید دقت کرد چه شد این جمعیتی که قبلا فقط برای فوت علمای بزرگ شکل می گرفت برای یک ترانه سرا شکل می گیرد؟
چه بر سر جامعه ما آمده است؟