متن زیر پیاده شدهی یکی از سخنرانیهای وحید جلیلی در مورد چگونگی راهاندازی یک نشریه محلی موفق است که خلاصهای از نکات مهم آن منتشر میشود:
1- در ابتدا باید بدانیم نشريه و رسانه با كتاب متفاوت است. مهمترين تفاوت هم استمرار است. هر روز روزنامه در ميآيد. هفتهنامه هر هفته منتشر می شود. ده سال است كه فلان فصلنامه در ميآيد. ميخواهد فصلنامه باشد، روزنامه باشد، هفتهنامه باشد، استمرار مهم است. بنابراين بايد اصل اول را بر استمرار بگذاريم.
2- تا حد توان، نشريه باید محلي باشد. محتوایش محلی باشد. معيار اين است. مطلبي كه طرف ميتواند در یک روزنامه كثیرالانتشار، مجله یا سایت خبری تحلیلی بخواند، ديگر در نشریه محلی نبايد بخواند.
3- هفت ارزش خبري در روزنامهنگاري وجود دارد. در نشريات محلي، ارزش خبريِ مجاورت مهم است. يعني چه؟ يعني اخبار محل اهمیت دارد. فلان قضيه سياسي هم ميخواهد تحليل شود، در مصاحبه با اهالي محل بشود. مثلاً آقاي دكتر فلاني، نمازگزار مسجد محل یا آقاي حجتالاسلام فلاني امام جماعت مسجد محل نظر شما درباره این موضوع یا واقعه چیست؟
مخاطب خودتان را داشته باشید/ چهرهها و سوژههای مهم محلهتان را پیدا کنید
4-ميتوان به خاطرات اهالي محل درباره انقلاب و این قبیل موضوعات مفصل پرداخت. اگر این طور بشود حالا روزنامهها، مجلات و سایتهای دیگر هم می آیند مطالب نشریه شما را در رسانه های خود بازنشر می دهند. نباید برعكس باشد. باید مخاطب خودتان را داشته باشید. حتی مخاطبی که با هیچ رسانه مکتوب و یا مجازی در ارتباط نیست، ولی نشریه محل را پیگیری می کند.
نگاه تاريخي تحت عنوان تاريخ شفاهي جبهه فرهنگي لازم است. باید به سراغ مردم رفت. از زن، مرد، پير، جوان، معلم، كاسب، استاد دانشگاه، روحاني و … . خاطرات دهه 50 و 60 را جمع کرد. افراد فعال آن زمان را پیدا کرد.
در دهه 60، هر مسجدي، يك گروه سرود داشت. در هر دو تا مسجد، يك گروه تئاتر بود. كتابخانههاي فعال در مدارس و مساجد بود و … . باید به این ها پرداخت.
خاطرات انقلاب، صرفاً خاطرات شهداي دفاع مقدس و كارهاي سياسي قبل از انقلاب نيست. امام ده ها هزار هسته مقاومت فرهنگي داشت.
به عنوان مثال یک نفر سال 63 در مسجد محل كتابخانه را فعال كرده است. باید خاطرات او را گرفت و کار کرد. خيلي هم جذاب است. چه آنهايي كه بچه بودند و در فلان گروه سرود بودند. چه کسانی که گروه سرود راه انداختند. یا مثلا چرا اسم اين كوچه شهيد فلاني است؟ به زیبایی می توان روي اينها كار كرد. شهدای محل را معرفی کرد. با خانواده شهید مصاحبه گرفت.
يك برگ كاغذ راجع به اينها نيست. در حالي كه بعضاً هم خاطرات پرشوري دارند. در آن زمان منافقين چه ميكردند؟ چريكهاي فدايي چه ميكردند؟ تودهايها چه ميكردند و حزباللهيها چكار ميكردند؟ می توان اين را يك سرفصل قرار داد.
وقتی اهالی محل ببيند، در محلهاي زندگي ميكنند كه تاريخي دارد؛ هويتي دارد؛ نقشي در انقلاب داشته و همين امروز هم نقش دارد. كلي آدم نخبه در محل داریم. حاج آقاي فلاني در كوچه فلان مينشيند و نماينده مجلس است. آن يكي مدير كل وزارت بازرگاني است. آن يكي استاد دانشگاه تهران است. اينها براي مردم جذاب است.
باید نيروهاي نخبه را شناسايي کرد. افرادی كه ميتوانند تحليل بدهند. سخنراني كنند. با آنها مصاحبه شود. از نخبه علمي گرفته تا نخبه فرهنگي یا نخبه روحاني و سياسي. يك ليستي از اينها تهيه شود تا سراغ اينها بروید و راجع به حوادث هفته با اينها مصاحبه بگیرید. اين هم به مجله يك ويژگي خاصی ميدهد.
چه بسا اگر محله خوب رصد شود، چيزهايي به دست آید كه قبلا به آنها فكر هم نميشده است. میتوان در مجله راجع به مثلاً مشكلات محل از جمله بهداشت و درمان محله، ميزگرد گذاشت. آقاي دكتر فلان، متخصص فلان و فلان مسئول منطقه بيايند و ميزگرد بگذارند. می توان مشکلات را پیگیری کرد. این طور مردم هم پیگیر و پشتیبان مجله محل خود می شوند.
5-باید جدي و حرفهاي و بلندمدت به نشریه نگاه کرد. مثلاً 40 آدم را شناسايي كرد، طی 2 سال از اینها مصاحبه گرفت. حتي ميتواند خروجيهاي متعدد داشت. لازم نيست حتماً خروجي مجلهاي باشد. ميشود 5 تا از آنها را با همديگر يك كتاب كرد. راجع به فلان مسجد كه فعالترين مسجد منطقه بوده، بيست تا مصاحبه گرفت و به يك نفر داد تا يك كتاب درجه يك در بياورد. اينها شدني است.
حوزههاي خبري ویژهی محل را پیدا کنید
6-بحث دیگر، بحث حوزههاي خبري ویژهی محل است. به عنوان مجله بچه مسلمانهاي محل، ديگر صرفاً مجله را سياسي نبينيد. مثلا در محله كلي روضه برپاست. روضه زنانه و مردانه. آگهيهاي اينها را می شود کار کرد. منزل حاج آقاي فلاني، سهشنبههاي اول ماه، ساعت پنج تا هشت، روضه است. حاج آقاي فلاني صحبت ميكند. باید ظرفيت و پتانسيل های اجتماعي انقلاب اسلامي را به رخ كشيد.
بخش خبر باید فعال باشد. بخصوص خبرهاي محلي كه كسي در جاي ديگر نميتواند بخواند. فلان مغازه در فلان جا افتتاح شد. فلان دكتر مطب زد. فلان روضه برقرار شد. فلان حاج آقا مرحوم شد و اطلاعات مراسمش را زد. اين ميتواند جزو پر بينندهترين و پر خوانندهترين صفحات باشد. باید اخبار محل را جدی گرفت.
باید رصد خوبی از محله داشت. از مساجد، مکان های فرهنگی، مهدهای کودک و مدارس گرفته تا ورزشگاه ها، پارک ها، بازارهای محلی؛ همه اینها می تواند حوزه های تولید خبر باشد.
این را هم باید در نظر داشت که خبر تعريف دارد. اگر كار نمايشي و فرمايشي باشد، اصلاً بازتاب نخواهد داشت. ولي اگر فلان دستگاه واقعاً يك كار درست و حسابي كرده، پوشش داده میشود. تقدیر شود! اگر هم ضعیف باشد باید نقد شوند و تا حل شدن مساله پیگیر ماجرا بود. باید به قدرت رسانه اعتقاد داشت.
قناصی فضای رسانههای اصلی را جبران کنید
7-چند سال پیش در قم رفتیم در يك مسجد خيلي كوچکی نماز بخوانیم. شايد كل مسجد به اندازه یک اتاق بود. می خواستیم سريع نماز بخوانيم و برويم. بين دو نماز، امام جماعت بلند شد. يك پيرمرد بود که با لهجه خيلي غليظ تركي حدود 10 دقیقه درباره صحبت های شب گذشته مقام معظم رهبري صحبت کرد. سخنرانياي كرد که دهانمان باز مانده بود. حرفهايش خيلي قوي و عميق بود. اين را نه روزنامه كيهان منعكس ميكند و نه هیچ روزنامه دیگر! نه تلويزيون از اين خبري ميدهد و نه …! ولي سخنراني مزخرف استاد انگليس رفته در فلان دانشگاه که كلاً سي نفر پاي صحبتش مينشينند، فردا در روزنامههاي مختلف تيتر ميشود. قناصي فضاي رسانهاي اين است. خيلي وقتها در همين منبرها توليد فكر ميشود. كلي حرفهاي درست و حسابي زده ميشود. ولي چون اينها راهي به تلويزيون و رسانهها ندارند، اصلاً ديده نميشوند. حالا تهران خوب است. در شهرستان کلی روحانی درجه يك داريم ولی متاسفانه اصلاً ديده نميشود. اینها را باید گزارش گرفت و خبر داد. اگر حرف حساب پشتش باشد، ميخوانند.
در خدمت ظرفيتهاي اجتماعي انقلاب باشید
8-رسانه بايد در خدمت ظرفيتهاي اجتماعي انقلاب اسلامي باشد وگرنه میگردیم دنبال فلان بازیگر که در محله ما بزرگ شده؛ میرويم با او مصاحبه میكنيم. به تقليد ميافتيم. باید داشتههاي خودمان را بشناسیم. اگر آن روضه جذابيت نداشته باشد، چهل سال عمر نميكند. تا دلتان بخواهد از اينها در محله های ما هست. ارزش اينها را بدانیم. دين و انقلاب اینگونه بر پا مانده است. اينها نگه داشتهاند. ريشههاي ما اينجا است. لازم نیست سراغ همه روضهها رفت. يك نمونه برای الگوسازي کافیست. آن ديگری خودش خبرش را تنظيم ميكند و ميفرستد.
9-می توان سراغ كاسبهای محل رفت. به خصوص كساني كه حلال و حرام برايشان مهم است. يك قرون و دو زار برايشان مهم است. آنهایی که خوش برخوردند. آنهایی که به اهل محل نسیه و یا قسطی جنس می فروشند. اينها كيميا است. از اينها در اطراف ما زياد است. ميشود اينها را از كفاش، سبزيفروش و تا بقال گرفت. بايد اينها را خوب تماشا کرد. از صبح تا شب بقال محل را دید که چگونه با مردم برخورد ميكند. خاطرات يك روز يك سبزيفروش مسلمان گرفت. طرز تفکر او که رفتارش را شکل داده از خاطراتش استخراج می شود. اینگونه به راحتی می توان سبک زندگی اسلامی را ترسیم کرد. جنبش نرمافزاري يعني همین؛ مشاهده حقيقت؛ مشاهده صداقت و روايت روشمند آن.
نباید مجله را رایگان توزیع کرد
10-نباید مجله را رایگان توزیع کرد. اگر خوب کار شود خرج خودش را بر ميگرداند. پس باید سعی کرد تا کار خوب بشود. اگر تيم خوبي وجود داشته باشد و سرفصلهاي خوبي براي نشريه طراحي شود، كمكم ميتوان مجله را فروخت. می توان يك صفحه كودك داشت. و همین طور يك صفحه نوجوان و یا صفحه یا مادران و دختران محله.
اگر مطالب خوب باشد، خوانده ميشود و اين به آن ميگويد. بعد از 2، 3 شماره وقتي برای مصاحبه به حاج آقا فلاني زنگ ميزنيد، خيلي لحنش فرق كرده است. شهردار منطقه و فرمانده فلان جا و امام جماعت و مدير آموزش و پرورش بلافاصله ميفهمند و به دنبال صاحبان مجله میگردند. دیگر لازم نیست برای گرفتن بودجه التماسشان کرد.
اگر ببينند نشریه خوب نيست یا مخاطب ندارد، ديگر تحويل نميگيرند. هر چقدر براي مخاطب عام کار کنید بهتر است. آنها بايد منتظر مجله شما باشند. اگر مجله روي ارزش خبري مجاورت، متمركز شود، جواب ميگيرد. طرف بايد با مجله نيازش برطرف شود. بداند چند كتابخانه در محل هست. چند تا مدرسه هست؛ ويژگيهاي هر كدام چيست. بايد این نيازها را جدي گرفت. به این توجه کنید اگر مجله خوب توزيع بشود و خوانده شود، آن موقع حتی ميتوان آگهي بازرگاني گرفت.
می توان از یک کاغذ A4 شروع کرد و یک قیمت کمی هم برایش در نظر گرفت. به مرور گسترش داد. اگر محتوا قوي باشد، سياه و سفيد هم باشد، ملت ميخوانند. لازم نیست از ابتدا کار را بزرگ تعریف کرد.
Sorry. No data so far.