رهبران اخوان که تصور ایجاد حکومت اسلامی سنی را در سر میپروراندند با اشتباهاتی که مرتکب شدند دوباره به زندانهای مصر بازگشتند.
ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و … خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
***
چند هفتهای از انتخاب محمد مرسی به ریاست حزب «حریت و عدالت» نگذشته بود که بر اساس عرف موجود از وی درخواست ملاقات کردم.
درباره این حزب باید بگویم که اخوان المسلمین در فعالیت سیاسی خود امکان تشکیل حزب را پیدا نکرده بود. این گروه در طول هشتاد سال فعالیت خود، به علت داشتن ایده برپایی حکومت اسلامی، همیشه با مشکل فعالیت قانونی در مصر مواجه بوده است.
منع اخوان از فعالیتهای قانونی با این بهانه بود که فعالیت احزاب و گروههای دینی مجوز قانونی ندارد و اخوان نیز نمیخواست از ویژگی اسلامی خود دست بردارد.
کمتر از چهار ماه از انقلاب مصر نگذشته بود (خرداد 1390) که اخوان المسلمین برای آنکه بتواند این مانع قانونی را برطرف و فعالیت قانونی حزبی داشته باشد، با استفاده از فضای آزادی بعد از انقلاب مصر، حزب «حریت و عدالت» را تشکیل داد که از آن به عنوان بازوی حزبی اخوان المسلمین یاد میشد.
اولین رئیس این حزب محمد مرسی بود و پس از آن که وی رئیس جمهور مصر شد، «سعد الکتاتنی» به جای وی برگزیده شد.
بعد از سقوط مرسی، هم اکنون هر دوی آنها زندانی هستند.
در پیگیریهای بعدی نمایندگی درباره وقت این ملاقات، متوجه شدیم که براساس همان ملاحظات کلی اخوان المسلمین، مرسی نیز مایل به ملاقات علنی با مسئولین ایرانی نیست.
علت اصلی این موضوع، ملاحظه کاری اخوان بود که نمیخواستند خود را همراه و متمایل به ایران جلوه دهند، زیرا واهمه داشتند غربیها این گروه را به این بهانه دشمن بدانند.
اخوانیها تصور میکردند برای به قدرت رسیدن در مصر باید چهرهای موجه نزد غربیها داشته باشند.
البته اخوانیها در تماسها و ملاقاتهای اینجانب با برخی شخصیتهای آنان، هیچگاه این دو موضوع را علت عدم ارتباط خود نمیدانستند، بلکه موضع ایران در قبال سوریه و حمایت از بشار اسد را بهانه میکردند و آن را باعث پرهیز از علنی کردن ملاقاتهای خود با مسئولین ایرانی میدانستند.
سودای دیگری نیز در سر اخوان شکل گرفته بود. برخلاف جمهوری اسلامی ایران که استراتژی وحدت مسلمانان در جهان اسلام را دنبال میکند، اخوان ظاهراً به این توهم دچار شده بود که میتواند حکومت اسلامی سنی را در برابر حکومت اسلامی شیعی تشکیل دهد.
این موضوع بعد از انقلابهای عربی بسیار بارز شد. آنها نیز میدانستند این انقلابها نشانه بیداری اسلامی است و نتیجه آن میتواند به سود جریانی مانند اخوان المسلمین باشد که سالها شعار «اسلام هو الحل» (اسلام -تنها- راه حل است) را داده بوده است.
در هر حال دفتر مرسی در پاسخ به درخواست ملاقات اینجانب با رئیس حزب، اشتغالات کاری مرسی را بهانه کرده و جواب منفی داد. اما موضوع به همین جا ختم نشد. چند روز بعد مرسی در یک سخنرانی و هنگامی که از طرف یکی از حاضران با این انتقاد مواجه شد که اخوان، به اصطلاح انقلابیون سوریه را کمک نمیکند، گفت: سفیر ایران در مصر، شبانه روز به دنبال ملاقات با من (مرسی) است و من به آنان گفتهام که تا ایران موضع خود را در برابر سوریه تغییر ندهد، با وی ملاقات نخواهم کرد.
یک سال بعد از این اظهارات مرسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر به پیروزی رسید.
این موضوع در اولین سفر خارجی وی به عربستان تجلی پیدا کرد. مرسی در این سفر به پادشاه عربستان گفت: عربستان رهبر اسلام سنی معتدل است و مصر نیز حامی آن خواهد بود. البته عربستان این اشتباه راهبردی مرسی را در حمایت از سیسی و طراحی برای سقوط مرسی، بگونهای معکوس جواب داد و نشان داد به هدف اخوان المسلمین یعنی اسلام خواهی و تحقق جامعه اسلامی و اجرای احکام اسلامی معتقد نیست.
با گذشت زمان، رفته رفته برخی واقعیتها خود را به مسئولان اخوانی که چند ماهی بود حکومت خود را شروع کرده بودند، نشان داد و آنها متوجه سیاست غلط خود در برابر ایران شدند.
با بروز برخی تغییرات در سیاست اخوانیها، اینجانب 6 بار با مرسی در مناسبتهای مختلف و از جمله ملاقاتهای مسئولین دو کشور دیدار کردم.
اخوانیها درست تشخیص داده بودند که غربیها نسبت به رابطه آنها با ایران و اتحاد جهان اسلام و وحدت شیعه و سنی حساس هستند و هر جا که حس کنند این دو قطب در حال نزدیکی هستند، سیاست خبیثانه و تفرقه افکنانه خود را اعمال میکنند، اما اشکال اخوان این بود که قدرت درک آنان از این توطئه کم بود و خود را برای ورود به این مرحله تجهیز نکرده بود.
اخوان در تعیین اولویتهای خود و به علت عدم درک صحیح از قدرت آمریکا و مرعوب شدن از تشرهای توخالی دشمنانش، دچار خطاهای فاحشی شد که موجبات شکست آنان را فراهم آورد. اینها همگی اخوان المسلمین را به سرنوشتی دچار کرد که پس از سالها تلاش ورنج و شکنجه و تحمل سیاهچالهای مخوف مبارک موفقیتهای بزرگ سیاسی خود را به آسانی و به شیوهای بسیار ناشیانه به حیلههای سیاسی و روانی و رسانهای دشمنان خود ببازند و طرفداران برپایی حکومت اسلامی در مصر هر روزه هزینه اشتباهات تاکتیکی رهبران اسلام گرای اخوانی را با خونینترین شکل در اعتراضات خیابانی در سراسر مصر پس دهند. سرنوشتی که مرسی و دیگر اخوانیهای تازه رها شده از زندانهای مبارک را دوباره به زندان بازگرداند.
Sorry. No data so far.