ابداعکنندگان داعش میتوانند خیالشان آسوده باشد که از شر جوانان بیکاری که سر پرسودایشان در این اوضاع وخیم اقتصادی میتواند اروپا را به آشوب بکشاند، راحت شدهاند.
حضور تروریستهای داعش در منطقه که به طرز غریبی سرسپرده ایدئولوژی تکفیری خشونت بار رهبرانشان هستند، با توجه به نگرانیهای عمیقی که قساوت قلب و لگام گسیختگی شان در جهان و به خصوص در خاور میانه ایجاد کرده است، یکی از بحرانهای جدی امروز به شمار می آید. از این رو بررسی علل گرایش افراد به این گروه خصوصا افرادی که خانه، امنیت و رفاه نسبی خود را در سایر کشورها رها می کنند تا در به حاکمیت رساندن خلافت خودخوانده نقشی داشته باشند، حائز اهمیت بسیار است.
سوای از قدرت و تجهیزات داعش، آنچه در این میانه تعجب همگان را بر می انگیزد، خشونت و جنون بی رحمانه این تروریستهاست. تردیدی نیست که ایدئولوژیهای آرمان گرایانه (حتی اگر از مبانی درست و بر حقی هم برخوردار نباشند) این توان را دارند که جوانانی سودایی را از گوشه و کنار عالم گرد هم آورند و برای مدتی هم داستان کنند. اما دوام این گروه ، زمانی که از ایشان خواسته می شود از هیچ جنایتی در جهت نیل به آرمانشان دریغ نکنند، محل تردید است.
چرا که مبادرت به اعمال وحشیانه از نوعی که تروریستهای داعش در این مدت مرتکب شده اند نیاز به تغذیه ذهنی مداوم خشونت دارد. به همین دلیل است که در غائله های خشونت طلبانه نهایتا شدت خشونت و توحش اعمال افراد به دلیل تخلیه سائقه های خشونت زا و تحلیل قوای روانی پس از مدتی رو به کاهش می گذارد و در نهایت موجب شکست خوردن یا فرونشستن چنین تحرکاتی می شود.
در حقیقت علیرغم باور عمومی، علت اصلی پایان تنش های پر خشونت قومی و مذهبی بیش از آنکه مداخلات خارجی باشد در اصل همان به تحلیل رفتن قوای روانی مورد نیاز گروه خشونت طلب است که از فرط توحش دچار معناباختگی آرمانی می گردد و به دلیل از دست دادن انگیزه روانی لازم برای ادامه خشونت چاره ای جز عقب نشینی نمی یابد.
از این مقدمه می توان به لزوم وجود یک منبع انگیزش روانی نیرومند برای ادامه وحشیگری های داعش پی برد. چرا که یک حرکت خشونت گرا آن هم از نوع تکفیری آن که نسل کشی گسترده و ایجاد رعب و وحشت فراگیر را در دستور کار خود دارد، قبل از هر چیز علاوه بر پشتوانه مالی، باید ذخیره انگیزشی و نیروی محرک روانی خود را برای نبردی طولانی مهیا ساخته باشد.اخباری که درباره منابع مالی و اقتصادی هنگفت داعش به دست می رسد نشان از آن دارد که حکومتهای حامی ایشان مشکلی از بابت تامین و تجهیز این گروه حتی برای مدت زمانی طولانی ندارند. فقط می ماند نیرو و انگیزه روانی ای که چنین خشونت غیر انسانی ای نیازمند آن است.
آنچه امروزه باعث شده ناظران با بهت و وحشت به اعمال شنیع و ضد انسانی داعش نگاه کنند، جنایاتی است که تحت نام مذهب مرتکب می شوند. این بدان معنا نیست که فقط تروریستهای داعش دست به چنین جنایاتی زده اند و کسان دیگری مثلا این طور با لبخند سر یک کودک را نبریده اند! به هیچ وجه! کشتار سربرنیتسا یا درگیریهای روآندا یا جنگ داخلی کامبوج، مملو است از نمونه هایی به همین دلخراشی و شاید حتی تکان دهنده تر.
سهولت شهوترانی خود عامل اصلی جذب جوانانی است که از سراسر دنیا به داعش می پیوندند والبته در هیچ جای دنیا نمیتوانند این طور مقدس مآبانه به عیش بپردازند.
اما نه صربهای بوسنی و نه توتسیها و هوتوهای روآندا و نه خمرهای سرخ، کاری با نام الله و دین حق نداشتند. همین و فقط همین یک نمونه کفایت می کند تا هیچ تردیدی در مورد ذات و ماهیت نه فقط غیر مذهبی بلکه ضد مذهبی داعش باقی نماند؛ زیرا اتخاذ یک آرمان مذهبی هر چند از نوع بسیار افراطیش باید می توانست از شدت این همه قساوت و سبعیت بکاهد.
لذا اگر چه در ظاهر امر به نظر می رسد داعش و ایدیولوژی سلفی- تکفیری آن با اتکا به یک آرمانگراییِ افراطیِ مذهبی یکی از قویترین نیروهای محرک را برای خود برگزیده است، در باطن نیروی محرک آن چیز دیگری است که صرفا مصادره و تحریف مفاهیم مذهبی و جعل احکام جدید به منظور پوشش ماهیت تماما حیوانی آن و فریب اذهان عمومی به کار گرفته شده است.
اشتباه مرسوم در نوشته های پیرامون پدیده داعش این فرض نادرست است که داعش یک گروه افراطی مذهبی است. با توجه به آنچه تا حال گفته شد، طالبان را می توان در زمره گروههای افراطی مذهبی به شمار آورد اما داعش را خیر. همین نکته ظریف نه چندان ناپیدا اقتضا می کند که مطالعات محققانه و حتی رویکردهای استراتژیک درباره داعش بر اساس گذار از لایه های رویی هویت جعلی اسلامی ایشان برای رسیدن و خوانش لایه زیرین ماهیت اصالتا ضد دینی ( و نه حتی غیر دینی) آن صورت بگیرد.
به بیان دیگر، مفاهیمی که داعش عرضه می کند، قبل از هر چیزی باید «اسلام سترده» شوند، بدین معنا که نقاب اسلامیت آنها برداشته شود. این قضیه از دو حیث حائز اهمیت است: اول اینکه این موضع خود به خود در تقابل با تلاشهای تبلیغاتی ای خواهد بود که برای معرفی داعش به عنوان نماینده اسلام در جهان مدرن صورت می گیرد و بنابراین فاصله ذاتی دین اسلام و داعش را آشکار خواهد کرد. دوم اینکه به درک دقیق و شناخت بهتر تفکر این گروه و مفاهیم اخذ شده و جعل شده ایشان کمک خواهد کرد که منافع استراتژیک آن لازم به یادآوری نیست.
بنابر این چون در لایه های سطحی تصور می شود آرمان داعش جهاد فی سبیل الله برای برقراری خلافت حق است، با اتکا به اصل ضد دینی بودن داعش، آرمان حقیقی داعش، ایجاد جنگی شیطانی برای تداوم حکومت باطل خواهد بود. نکته اینجاست که برای درک آرمان داعش ما نه با مفهوم جهاد که با خود مفهوم جنگ، چنان که تاریخ غیر دینی بشر می شناسد، مواجهیم و این درست خلاف تلاش رسانه های غربی است که اصرار دارند آنها را نه حتی مبارز، که مجاهد یا «جهادیست» معرفی کنند.
درنتیجه نیروی محرک داعش را باید در نوع بازتولید بسیار دقیق و زیرکانه آن از مفهوم جنگ جستجو نمود که خود نشان از آن دارد که در پشت پرده تولد داعش در خاورمیانه، تلاش فکری گسترده ای در جریان است تا با اتکا به یافته های انسان شناختی و روانشناختی، موفقیت داعش را قطعی سازند.
یوست میرلو، روانکاو هلندی، جنگ را تبلور تخلیه ناکامیهای فرد در اداره خویشتن می داند و معتقد است انسانهای دیگر در جنگ قربانی تلاش فرد جنگجو برای تسکین موقت سرخوردگی هایش می شوند. به عبارت دیگر، هر چه فرد از ناکامی های بیشتری رنج ببرد و خشم انباشته شده بیشتری داشته باشد، احتمال ارتکاب رفتارهای آسیب رساننده و جنگ طلبانه اش افزایش می گیرد.
در همین تعریف می توان دید که جنگ ( دقیقا برخلاف جهاد) نوعی واکنش در جهت ارضای نفس و برآوردن امیال فردی است. از سوی دیگر کیت میلت، نویسنده فمینیست آمریکایی و صاحب یکی از آثار کلاسیک فمینیست دانشگاهی، در کتاب «سیاست جنسی» اش نشان می دهد که چگونه در ذهن اغلب مردان غربی، ارتباطی تنگاتنگ و گسست ناپذیر میان مفهوم جنگ و مسائل جنسی برقرار است.
در ظاهر امر به نظر می رسد داعش و ایدیولوژی سلفی- تکفیری آن با اتکا به یک آرمانگراییِ افراطیِ مذهبی یکی از قویترین نیروهای محرک را برای خود برگزیده است، در باطن نیروی محرک آن چیز دیگری است که صرفا مصادره و تحریف مفاهیم مذهبی و جعل احکام جدید به منظور پوشش ماهیت تماما حیوانی آن و فریب اذهان عمومی به کار گرفته شده است.
دقیقا به همین دلیل هم هست که در توصیف های کلامی شرایط نبرد و محاوره خاص زمان جنگ ایماژهای جنسی، بسیار به چشم می خورد و متقابلا مفاهیم حمله و سلطه و شکست و.. نیز در برخوردهای جنسی کاربرد می یابند. به عبارتی اگر محرک کسی برای جنگیدن تخلیه ناکامیهای فردی باشد، عمل جنگیدن فقط زمانی به تمامیت و عینیت می رسد که با ارضای میل جنسی همراه باشد.
این رابطه اگر چه در جنگهای مرسوم به صورت تجاوز به نوامیس طرف مقابل نمود می یابد، در مورد داعش همان مبنای تعریف جدید از جنگ شده است. با وجود اینکه تصور غالب این است که جهاد نکاح داعش صرفا یک ساز و کار منظم دفع شهوت در زمان جنگ است، این اصطلاح همان تعریف جدیدی است که داعش از جنگ ارائه می کند و طبق آن عمل می کند. در واقع «جهاد نکاح» همراه و ضمیمه «جهاد سلاح» نیست، بلکه هر چه هست و نیست همین مفهوم جعلی جهاد نکاح است که همچنان نیاز است برای درک بهتر آن «اسلام سترده» شود.
نمونه اسلام سترده آن در محترمانه ترین حالتش«جنگ شهوت» است. جنگی که اساس و ماهیتش حیوانی ترین غریزه بشری است .لذا هنر دوزخی تفکر پشت پرده داعش در عینیت بخشیدن به رابطه ذهنی و روانی جنگ و شهوت است به طوری که نفس شرکت در چنین جنگی عینا بدل به شهوترانی بی حد و حصری می شود که اتفاقا سازوکار مشخصی هم برای خود تعریف کرده است.
رهبران داعش با طرح جهاد نکاح به متبحرانه ترین شکل ممکن موتور محرک فتنه را نیز طراحی کرده اند. اولا عینیت یافتن رابطه خشونت و شهوت یا پاسخ آنی دادن به ناکامی های درونی، منبع نیرویی می شود که اجازه نمی دهد ذخیره روانی مورد نیاز برای تداوم خشونتهای داعش به پایان برسد. ثانیا جنگ داعش تجربه ای عمیقا جسمانی/ روانی است که در جهت ارضای همزمان عقده های روانی و ناکامی های جسمانی و در نتیجه سوق دادن فرد به سوی اطاعت محض و انجام هر جنایتی بسیار موثر عمل می کند.
لذا خلاف آنچه اغلب تصور می شود، داعش شهوترانی در حین جنگ را مجاز و سهل نکرده است، بلکه آنرا الزامی کرده است. ثالثا این سهولت شهوترانی خود عامل اصلی جذب جوانانی است که از سراسر دنیا به داعش می پیوندند والبته در هیچ جای دنیا نمی توانند این طور مقدس مآبانه به عیش بپردازند. رابعا مجاب کردن چنین گرگهای مطیعی برای دریدن گلوی زنان و کودکان بی گناه دیگر القای ایدئولوژیکی چندان نیرومندی هم نیاز ندارد.
اینگونه است که ابداع کنندگان داعش می توانند جوانان اروپایی، چچنی، اندونزیایی و … را به بیابان عراق و به دل نبردی وحشیانه بکشانند و آنها را همان جا و تا هر زمان نگاه دارند و از طرف دیگر خیالشان آسوده باشد که از شر جوانان بیکاری که سر پر سودایشان در این اوضاع وخیم اقتصادی می تواند اروپا را به آشوب بکشاند، راحت شده اند. همه این جنگجویان 72 ملت یک زبان و آرمان واحد دارند که همان زبان خشونت انباشته و شهوت انبوه است که داعش با آن سخن می گوید.
حسینی، دانشجوی دکتری فرهنگ و ادبیات بریتانیایی با گرایش مطالعات جنسیتی دانشگاه درسدن
Sorry. No data so far.