تریبون مستضعفین- عبدالرضا عاصی
سینما حقیقت، نامی است که برای مهمترین رویداد در سینمای مستند ایران استفاده می شود و تا کنون هشت پاییز از اولین دوره آن می گذرد. جشنی که متولی اش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است و اکنون سید محمد مهدی طباطبائی نژاد بر مسند آن تکیه زده است.
اما اینکه وجه تسمیه این نام برای این جشنواره چه بوده است چیزی است که از چند جهت قابل بررسی است. شاید این جشنواره از این جهت که به فیلم های مستند می پردازد «حقیقت» نامیده شده است و مستند را با توجه به وظیفه ذاتیاش که بیان بیطرفانه رویدادهاست به عنوان آیینه حقیقت دانسته و «سینما حقیقت» اینگونه نام گرفته است.
یا شاید به این دلیل که قرار بوده است این جشنواره جایی برای نمایش مستندهایی باشد که بازگو کننده حقیقت هستند، نه مستندهایی که حدیث نفس سازنده است و نفسانیات وی مانع بازگویی حقیقت شده است و این همان معنایی است که وزیر ارشاد در پیامش به این جشنواره به آن اشاره کرده و میگوید: «و این سیر آگاهیبخشی ادامه یافته تا هنرمندان فرهیخته را بهانهای شود که در جشنوارهها مفهومی از حقیقت را به نمایش گذارند.» و در ادامه نیز این جشنواره را با صفاتی مانند «حقیقت جو» و «آگاهی بخش» یاد می کند.
به هر حال هر کدام که مد نظر بوده است جشنواره هشتم هیچ کدام از این دو نیست. این جشنواره که هفته پیش نفس های آخرش را کشید در بهت همگان مستندی را در سه بخش به عنوان برترین انتخاب کرد که بویی از حقیقت در آن نبود.
«چنارستان» به لطف دریافت سه جایزه از این جشنواره «افتخارستان» جشنواره امسال است اما هرگز نمیتوان نام مستند را باشرحی که رفت بر آن نهاد، بلکه روایتی مغرضانه از تاریخ یک ملت است که در آن به بهانه قطع درختان خیابانِ ولیعصرِ ما و پهلویِ فیلمساز، تاریخ ایران نیز از آنچه خوش آیند وی نبوده حرص شده است و جز کابارههای شیک شاهنشاهی و مخروبههای کنونی چیزی در آن نمانده است. فیلمی که سازنده آن سعی کرده است حقیقت را در پس سینمای خویش دفن کند، غافل از اینکه حقیقت وجودی خویش را آشکار کرده است.
شاید هیچ کدام از توصیفات حقیقت چنانکه رفت درباره این جشنواره صدق نکند اما حقایقی را آشکار کرده است و اولین حقیقت «شاه پرستی» فیلمساز است که آن را با بودجه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به رخ کشیده است.
البته این بار اول وی نیست و در سال ۸۷ نیز او با بودجه همین مرکز به مناسبت سیامین سالگرد انقلاب، انقلاب مردم را در «خاطرات نیاوران» به سخره گرفته بود ولی باز هم مورد اعتماد مدیران مجموعه قرار گرفت و شد آنچه دیدیم. به همین دلیل حقیقت دیگری که در این جشنواره اثبات میشود جمله مشهور «آزموده را آزمودن خطاست».
داستان آنجا جالبتر می شود که این مستند شاهپرستانه مورد تحسین هیات داوران قرار می گیرد و هیاتی که به گفته وزیر ارشاد قرار بود مستندی «حقیقت جو» را تحسین کنند «حقیقت» مد نظر خویش را در شاهپرستی و شاید هم انقلاب ستیزی این فیلم یافته و آن را جایزه باران می کنند.
حال سوال اینجاست وقتی چنین فیلمی با بودجه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته میشود، در هیئت انتخاب جشنواره انتخاب میشود، در آن به نمایش در میآید و به صورت بیسابقهای مورد تحسین قرار میگیرد و مدیران مرکز هم از آن دفاع میکنند، نباید درباره چهره حقیقی این مدیران نتیجه ای مشابه گرفت؟! اگر این اتفاقات بدون اطلاع این مدیران رخ میداد شاید عذر قابل قبولی برای آن وجود داشت اما دفاع آقای طباطبائینژاد از «چنارستان» حجت را نسبت به علم ایشان به محتوای فیلم مذکور تمام میکند و این جایی است که دیگر نمیتوان توجیه و عذری را از ایشان برای این فاجعه پذیرفت. گویی انقلاب از در اتاق آقایان به داخل نرفته و ایشان نیز به جد فراموش کردهاند که انقلاب شدهاست و گویی در جشنوارهای برای التیام خاطر شهبانو فرح پهلوی در حال تولید اثر و تحسین آن هستند. مستندساز نیز گویی مشغول فربه کردن سابقه خود برای شروع همکاری با شبکه سلطنتطلب «من و تو» است! البته همنوایی جالب این مستند و مستندهای تولید شده در این شبکه از نظر اهمیت دادن به تاریخ سیاه پهلوی و تطهیر آن خود قابل تامل است.
الگوی غلط مدیریت فرهنگی ایران سالهاست که با عث شده است اتفاقاتی ناخوش آیند در سینمای ایران رخ دهد و هر از چند گاهی شاهد تنش هایی در سینمای داستانی و مستند هستیم. متاسفانه برداشتهای غلط از شعارهای سیاسی، نظیر اعتدال نیز در سال های اخیر مزید بر علت شده است و به جای تمرکز بر منافع «سینمای حقیقی» مورد نیاز ملت ایران، مدیران سینمایی در بزنگاه هایی مانند «سینما حقیقت» با در نظر گرفتن منافع حداقلی برخی باعث بروز تنش و نا آرامی در سینمای ایران شده است.
Sorry. No data so far.