تریبون مستضعفین- محمدصادق شهبازی
اشاره: اینها تمام فیلمهای سینما حقیقا امسال یا تمام فیلمهای جدیتر ان نیست، بعضی فیلمهایی است که نگارنده توانسته تمام یا در مواردی بخشهایی از آن را ببیند.
- ابرها درراهاند، فیلمی جذاب درباره مسلمانان اروپا
فیلم محمدعلی فارسی، ابرها درراهاند به دعوا و کشاکش مسلمانان فرانکفورت در 20 اکتبر 2007 بر سر ساخت مسجد و مخالفت نازیها و نژادپرستان با ساخت مسجد میپردازد. تلاش مسلمانها برای همراه کردن سایرین و تلاش شهردار فرانکفورت برای جلوگیری از ساخت آن و درنهایت همراه شدن شهردار و گروههای مختلف دیگر در برابر نازیها و صفآرایی دو طرف که با همت یکی از علما پیش میرفته را نشان میدهد. این مستند مثل سایر کارهای فارسی هم جذابیت موضوع هم پرداخت خوب دارد و یک نمونه از کشاکش و تلاش برای این مسئله را پیش میبرد که درنهایت مسلمانان پیروز آن هستند و عالم پیگیریکننده که فوت میکند، میتواند کار خود را به ثمر برساند.
- آرامستان سوژهای خوب با پسزمینه بد
آرامستان کاری از شهرام میراب اقدم است، که به قبرستان ابنبابویه شهرری پرداخته است. فیلم سوژه جالبی را انتخاب کرده که حاوی بخشهایی مختلف از تاریخ معاصر است. بهنوعی مشروطه، قاجار، دورهپهلوی اول و دوم و انقلاب در فیلم مورد ذکر قرار میگیرد. اما فیلم مانند فیلمهای کثیر دیگر بر بازنمایی یک نکته تمرکز کرده است، اینکه جمهوری اسلامی به سرمایههای تاریخ ایران بیتوجه است، امری که خالی از حقیقت نیست، اما بزرگنمایی و دامن زدن به آن امری غیرواقعی است. از توسعه حرم شیخ صدوق بهعنوان عامل از بین رفتن هویت قبرستان تا بیتوجهی جمهوری اسلامی به قبر چهرههای قاجار و پهلوی در این مستند آمده است. با طعنههای بعضی روایان فیلم در مورد بارگاه داشتن قاجاریها و پهلویها قبل از انقلاب و خراب بودن امروزشان نمونهای از این طعنهها نمایش داده میشود.
- آیدا در آیینه شاملو، نوستالژیک، خستهکننده و یکنواخت
آیدا در آیینه شاملو کاری از مختار شکرپور در مورد روابط شاملو و همسرش آیداست که بهتبع موضوعش باید برای روشنفکران مهم باشد. کار اما در ده دقیقه اول بدون هیچ تعلیق یا گره اساسی پبش میرود. سوژهای که میتواند برای طیف مخاطبهای سینما حقیقت که بخشی از بدنه روشنفکریاند جذاب باشد، ولی خسته کننده بودن دقایق ابتدایی فیلم انگیزه دیدن این فیلم تا انتها را از مخاطب میگیرد.
- ایمان، موضوعی جذاب، داستانی خوب، فیلمبردای ضعیف
ایمان مستندی از مسعود زارعیان است. داستان فیلم به طلبهای به نام ایمان تربتزاده برمیگردد که 23 سال دارد و به دنبال تبلیغ در کنیاست. این طلبه که به خاطر بلد بودن زبان به دنبال منطقهای میگشته که اصولاً مورد بیتوجهی است به کنیا میرسد و با اقدامات گروههای ثابت و منظم دانشجویی آمریکایی در آنها روبهرو میشود، وی که قبلاً نیز به کنیا رفته است و حتی در آنجا عروسی کرده است، در نهادهای مختلف مشهد و نزد علما و خیرین و… به دنبال جمعکردن هزینه سفر و کمک برای تبلیغ است. خط تعلیق فیلم را کشاکش موفقیت یا عدم موفقیت او شکل داده است. جذابیت موضوع و خط تعلیق فیلم، مخاطب را با وجود ضعفهای فیلمبرداری فیلم و لرزشها و گافهای متعددی ازایندست جذب میکند. ایمان درنهایت مجبور میشود با کارهایی نظیر فروش ماشینش بخشی از هزینه سفر را تأمین کند و نهادهای مسئول مثلاً با دادن سیصدهزار تومان! او را تنها میگذرانند. فیلم بهگونهای پیش میرود که مخاطب احساس میکند طلبه شکستخورده و با فید شدن تصویر ناگهان تصویر طلبه مثل تصویر دانشجویان آمریکایی در کنیا در جمع مردم تمام میشود و پایان غیرمنتظره و جالب فیلم باقی ضعفهای آن را میپوشاند. فیلم با وجود کشاکشهای مختلف طولانی نشده و مخاطب با پایانش انتظار فهم ادامه کار را دارد و احساس میکند کار ناتمام مانده است.
بختک
فیلمی از محمد کارت با تهیهکنندگی رامبد جوان است که به وضع زندگی زنان پایینشهر شیراز پرداخته است. با همراه شدن با زنان با ردههای سنی مختلف به مشکلات آنها پرداخته است. فیلم تلاش کرده تا روایت همدلانهای از مسائل زن به دست دهد، اما درنهایت سیاه است. مهمترین زن فیلم زنی است که با جوانی صیغه کرده است و جوان مرده و فرزندش بیهویت مانده است او در منطقهای بد با پدر و برادر پدرش که معتاد است زندگی میکند، آنها وسایل زندگی او را میفروشند. یک زن دیگر مشکلدار که به خانه او میآید، روی دیوار تصاویری از امام و آقا و شهدا و هیئات هست و زن بدبخت دیگر دارد شعارهای صحنهدار اول انقلاب را علیه شاه میخواند، زنی که بعد معلوم میشود به خاطر پرندهاش از دست اینها شاکی است. تحقیر فرد فقیر و ناامیدی در فیلم وجود دارد درنهایت نیز فیلم با سرنوشت نامشخص زن و پیشنهاد مردی برای اینکه اعلام کند بچه فرزند ازدواج نبوده است، پایانیافته است. بدین ترتیب بدون هرگونه رهایی بخشی، در وضعیتی تیره با قانون خشک جمهوری اسلامی و بدبختی زن فیلم پایان مییابد.
- پارکینگ
پارکینگ مستندی از عباس عمرانی بیدی است که به خاطرات جنگی یک مرد در پارکینگ میپردازد که اکنون در تنهایی با کشیدن نقاشی و چسباندن روی ماشینها آنها را به یاد میآورد. فیلم بسیار نوستالژیک و شعاری است و مخاطب بهراحتی نمیتواند در آن همراه شود. اسطوره سرباز ازجنگبرگشته فیلمهای آمریکایی در این فیلم شکلگرفته است.
- پرسوک
پرسوک فیلمی از رضا فرهمند و فاطمه موسوی است که به موضوع سفر یک دختر آلمانی به تهران و ایجاد روابط عاطفی (مادر و فرزندی) بین او با یک زن ماهیفروش میپردازد. فیلم حرف خاصی ندارد و یک رابطه عاطفی ناتمام را نمایش میدهد.
- پنبه، فتاح و خاطراتشان
فیلم کاری از سی مهدی میرغیاثی ماجرای اصلاح مرمت امامزادهای دو افتاده در گیلان است، شرایط نامساعد جوی، عدم همراهی افراد و… مشکلاتی را در این راه ایجاد میکنند. فیلم داستان نسبتاً یکنواختی از احیای این اثر ارائه کرده است.
- پهلوان و خرقه
فیلم اثری از آرش لاهوتی است، به داستان یک معرکهگیر کرمانشاهی میپردازد که میخواهد حرفه خود را ادامه دهد و خوابی دیده که نسلهای پیشین او از او خواستهاند، خرقه آنها را بیابد و زندگی عادی او و مشکلاتی نظیر تنها گذاشتن او بهوسیله زنش را بازنمایی کرده است. فیلم با محوریت بازتولید فرهنگعامه تهیهشده است و صرفاً یک زندگی غیرعادی با یک شغل کاذب را بازنمایی کرده است.
- چنارستان فیلمی که باید در من و تو یا بیبیسی پخش میشد!
بیشک شاهکار جشنواره سینما حقیقت امسال چنارستان ساخته هادی آفریده است که به تهیهکنندگی مرکز گسترش است. فیلم با محوریت داستان شکلگیری خیابان ولیعصر بهعنوان بلندترین خیابان خاورمیانه به دستور رضاشاه کلید خورده و فیلم از ره آهن تا تجریش، نقاط مهم پیش از انقلاب خیابان ولیعصر را نشان میدهد. فیلم تلاش کرده با ارائه چهره مثبت از اقدامات فرهنگی رژیم شاه، بیبندوباریهای رژیم گذشته و اقدامات پهلوی را در برابر بیتوجهی جمهوری اسلامی به این موارد نشان دهد. عباراتی نظیر آزادی سیاسی نبود ولی آزادی اجتماعی بود، تبدیل مرکز هنری به قصابخانه، پیگیری محل اجرای فرهاد و گروه رقص کوچینی در خیابان فلسطین که ربطی هم به ولیعصر! ندارد و بازنمایی آن محل خصوصی به مثابه بیتوجهی جمهوری اسلامی و تبدیل محل بار به نمازخانه، تلاش برای بزرگ کردن نقش روشنفکران در انقلاب با فرستادن علی دهباشی به باشگاه گوته سفارت آلمان، بازخوانی سابقه جاهایی مثل پارک ملت با محوریت به نشان دادن لودگیهای چند دلقک در اول انقلاب نسبت به رژیم گذشته، تبدیل کاخ مرمر به کمیته انقلاب و مجمع تشخیص نمونه این رویکرد است. رویکرد گذشته و مسبوق به سابقه مرکز گسترش که در این فیلم، همان رویکردی را نشان میدهد که فیلم یک خانواده محترم به زبان درام گفته است. مثبت نمایی چهره رژیم پیشین و دست گذاشتن روی بیتوجهی و تغییر مواضع در بسیاری نقاط درست جمهوری اسلامی به مظاهر فحشای رژیم گذشته و البته همراه کردن این تصویر با بعضی بیتوجهی از سر غفلت به میراث فرهنگی. در حقیقت چنارستان بهجای آنکه با بیتالمال و رانت ویژه راشهای فیلم پیش و حین و مابعد انقلاب میتوانست بهعنوان قسمت ششم مستند 57، یا قسمت دوم رضاخان از من و تو پخش شود، ولی به مدد رویکرد مرکز گسترش با پول ارشاد جمهوری اسلامی در جشنواره دولتی اکران میشود! از همه بدتر رونمایی آن با حضور حجتالله ایوبی و مسجد جامعی رییس وقت شورای شهر تهران صورت گرفته است. یعنی بخشهایی از حاکمیت بهنحوی به تشویق و تأیید آن پرداختهاند. آن هم فیلمی با کارگردانی شناخته شده که ظاهراً به دلیل همکاری با بیبیسی مدتی هم دستگیر شده است.
- انقلاب تقاطع طالقانی
فیلمی با تنها یکبار اکران در جشنواره، روی موضوع خوب شهید کامران نجاتاللهی دست گذاشته اما تلاش کرده با روایت روشنفکری از انقلاب و نقش روشنفکران در آن، تصویری برخلاف روایت رسمی و مردمی از انقلاب ارائه دهد. تصویری که امثال محمد ملکی در آن انقلاب و ساماندهی تجمعات را به دانشگاهیان نسبت دهند، بعضی اساتید از نفی درود بر فلانی گفتن (بخوانید درود بر امام خمینی!) سخن بگویند. حتی در دادگاه متهمان جوری پخش شود که دادستان انقلاب (هادوی) در حال القای حرف به متهم است. درنهایت نیز ناامیدی و گوشه نشینی این روشنفکران سازنده انقلاب به روایت کارگردان محترم! روایتی غیر قدسی، غیرمردمی، و خاصگرا به انقلاب!
- دست به مهره
دست به مهره کاری از سید وحید حسینی کار مقاومت مقابل سرطان کوروش حافظی در طول 15 سال دستوپنجه نرم کردن با انواع سرطان است. فیلم نشاندهنده روحیات مثبت یک فرد دستبهگریبان با سرطان است. فیلم بعد معنوی خاصی ندارد و روحیه صرف خوب این فرد و کشته نشدن او از سرطان بر اساس وعده خودش و درنهایت جان سپردنش با تصادف را به نمایش گذاشته است.
- دستم پاست
دستم پاست از رضا درستکار هم ماجرای مشکلات و زندگی یک فرد بدون پای 52 ساله را نشان میدهد، که نسبتاً کار یکنواختی است.
- دوازده سالگی
فیلمی از رضا عبیات است که ماجرایی از بازی نقشهای زندگی در یک مدرسه دخترانه است. فضای فیلم گلخانهای و روشنفکری دارد.
- زمان بهوقت موسیو ستبون
کار ساخته محمود کریمی است. ماجرای فیلم بر اساس عکس برداریهای یک عکاس فرانسوی در فرایند انقلاب شکلگرفته است. فیلم سوژه بدیعی دارد، روحیات خود عکاس و تلاش برای برگرداندن او به نقاطی که عکس گرفته است، نگاه مثبت او به انقلاب اسلامی فیلم را نسبتاً جذاب کرده است. خط تعلیق فیلم، انتخاب بهترین عکس از عکسهای او از انقلاب است. این عکاس که بهترین و معروفترین عکسهای امام را دارد، درنهایت عکسی که امام در حال دست تکان دادن برای مردم است و مردم با شور به سمت امام دست بلند کرده است را برمیگزیند و این عکس را با حضرت عیسی و حواریون مقایسه میکند. فیلم جزو معدود فیلمهای سینمای حقیقت است که جهتگیری آشکار غیرانقلابی یا برخلاف انقلاب در آن موجود مشاهده نمیشود.
- زنان فرماندار
زنان فرماندار ساخته مژگان اینانلو، ریپرتاژ خبری دولت یازدهم به خاطر نصب زنان فرماندار، معاون استاندار و تجویز نصب زن شهردار بلوچ و سنی در استان سیستان و بلوچستان است. انتخاب مصاحبهشوندههایی که تمجیدهای شدید بکنند از انتصاب این افراد، رفتن با معاون استاندار پیش معاون رییسجمهور در امور قومیتها، تصاویر کاریکاتوری از زندگی فردی آنان، باعث شده تا مخاطب آشکارا احساس کند کار ریپرتاژ خبری دولت برای کار زنان و امتیاز به بلوچ و اهل تسنن است، که از قضا فیلمبرداری آن هم مثل کارهای مستندخبری تلویزیونی است.
- زندگی در ثانیه صفر
زندگی در ثانیه صفر کاری از علیم وبلال الفت است که زندگی جانبازان اعصاب و روان را نمایش میدهد و پای مشکلات آنان نشسته است. کار با تم موج زنده و سایر مستندهای اعصاب و روان است، کمتر به بدرفتاریها با جانبازان پرداخته و بعضی گزینههایش جانبازان فرهیخته هستند، شاید ویژگی ممتاز اصلی کار همین است.
- سلیمان بیک
سلیمان بیک کاری از محمدصدری از آزادسازی سلیمان بیک و آمرلی است. کارگردان توانسته در مناطق خطرناک و لحظههای درگیری حاضر شود، اما فیلم در یک سری درگیری بدون پرداختن به ماهیت نبرد محدود شده و نریشن ضعیف فیلم نیز بر ضعف آن افزوده است.
- شش قرن و شش سال
داستان خستهکنندهای از تلاش یک گروه موسیقی برای بازخوانی آثار عبدالقادر مراغی که قرنهاست در ترکیه هست و در داخل کشور است و کاری است بیفرازوفرود.
- شهر خاموش
شهر خاموش کاری از هوشنگ میرزایی که زندگی یک متولی سردخانه در غرب کشور است. فیلم به سبک مشتی اسماعیل، زندگی عادی او را نشان داده است.
- صبحانه با طعم مرگ
مستندی از محمدعلی شعبانی است که ماجرای ترور یک خانواده بهوسیله منافقین در ابتدای انقلاب را نشان داده است. منافقین به در خانه هدف خود میآیند اما بهجای او همسر و دو میهمان و فرزندانش را به گلوله میبندند، که همسر و میهمانان به شهادت رسیده و سفره با خون آنان رنگین میشود. بازسازیها و مصاحبههای هدف ترور و بچهها که شاهد ترور بودهاند، فیلم را قابلدیدن کرده است.
- عمو اوغلی
عمو اوغلی ساخته علی جلالی به یکی از مهمترین برندهای سابق ایرانی در حوزه فرش دستباف میپردازد. کار از منظری روشنفکر به فرش ایرانی پرداخته و تناقضها و حمایتها از فرش ایرانی را نمایش میدهد. کار صرفاً یک تاریخنگاری است، که بیش از ماهیت ایرانی آن بر فرد تمرکز کرده است. انصاف و نشان دادن دو نگاه بسیار مثبت و منفی به عمواوغلی و پرداختن به مواردی مثل ظلم به کارگران از ویژگیهای فیلم است، اما در نهایت مسیری برای امروز و آینده باز نمیکند و میگوید عمو اوغلی تکرار نخواهد شد. به نوعی نیز نشان میدهد حمایت رضاشاه و سفارشهای او باعث آفریده شدن فرشهای صد متری اوست، که از منظر نشان دادن تأثیر حاکمیت بر تولید ملی مفید است، اما در روح کلی سینمای حقیقت به ناچار در چارچوب مثبتانگاری رژیم گذشته قابل تحلیل است. فیلم هم خیلی طولانی شده.
- فراموشی
فراموشی اثری از هدی هانیگمان است، که از زاویه افرادی عادی که باواسطه خدماتی با مسئولین پرو مرتبط است. از دل خاطرات آنها بهویژه صاحب یک بار مقابل کاخ ریاست جمهوری فرازوفرود دورههای مختلف پرو و نقش قدرتمندان در این کشور تبیین شده است. فقر و بدبختی مردم پرو، کودتا و غارت کشور و مقاومتهای خرد و فردی و غیرجمعی این مردم از دل برخوردهای بعضاً تمسخرآمیز این افراد نمایش دادهشده است، مثلاً صاحب بار کودتای خود را ریختن مشروب در آبپرتقال و مست کردن و انداختن رییسجمهور در سالن سخنرانی میخواند. یا صاحب مغازه تولید کالاهای تشریفاتی، از ماجراهای غلط انداختن شال تشریفات در جلسه سوگند و توبیخ پدر و خودش بهاینعلت میگوید درحالیکه اشکال از اشتباه انداختن روسای جمهور بوده است. فیلم ضمن پخش بدبختیها و کودتاها، درنهایت رهایی بخشی ندارد.
- فلک ناز
فیلمی از سحر دانشور و ماجرای فلک ناز یک زن روستایی که برای دخترش هم پدر بوده هم مادر است. فیلم روایتی عادی و بی فرازوفرود از زندگی آنهاست.
- فیه ما فیه
فیلمی از صادق داوودیفر با موضوع مشکلات فیلمسازی درباره روحانیت است. فیلمساز که تلاش داشته مستندهایی درباره آقای جنتی، راستگو، امجد، انصاریان و… بسازد. به دلیل بعضی تنگنظریها، مشکلات امنیتی، عرف منفی رایج و… از این کار ناتوان مانده و حاشیههای این تلاش را به فیلم کشیده است. حاشیههای ساخت دو مستند شیخ شوخ کاشی درباره حجةالاسلام قرائتی و شیخ شیرین درباره آقای راشد یزدی نیز به فیلم اضافهشده است. فیلمساز رویکرد انتقادی به این مدل تصویر از روحانیت دارد. اما تلاش کرده تا با رویکردی همدلانه و بهعنوان یک روحانیزاده درنهایت این فضا را با رویکرد امام نسبت به صمیمیت در مورد فیلمسازی از زندگی خصوصی ایشان مقایسه کند و ماجرای تلخ فیلم را با نمایش زندگی پدر روحانی عادی خودش و تصاویر زندگی خصوصی امام به پایان برده و درمجموع مانند دو کار قبلی اثر قابل قبولی را خلق کرده است که بر خلاف روح جاری سینما حقیقت به نقد درون گفتمانی و همدلانه روحانیت پرداخته است.
- کد 6
کد 6 فیلمی درباره پدیده تقلب است که تلاش کرده با رفتن درون مدرسه ابعاد تقلب را با بازسازیهایی نشان دهد. با وجود اهمیت موضوع درنهایت فیلم تصویر قابلتأمل و حرف جدیدی به مخاطب ارائه نمیکند.
- گزارشی درباره مینا
گزارشی درباره مینا فیلم سیاهی از زندگی یک زن کارتنخواب در تهران و مشکلات اوست. فیلمی سیاه، بی قصه جدی و بیربط است.
- من میخواهم شاه بشم
کاری از مهدی گنجی ماجرای یک روستایی به نام عباس برزگر است که بهصورت تصادفی با گردشگران خارجی مواجه شده و با پذیرایی از آنها و کار رسانهای آنها در خارج از کشور معروف شده و تلاش کرده تا با بزرگ کردن خانه، تربیت فرزندان بهگونهای که با خارجیها معاشرت و پذیرایی کنند، زندگی جدیدی ایجاد کند. وی به دنبال شاه شدن و تشکیل ایلی از کودکی بوده است. تلاش کرده این رؤیا را با بزرگ کردن و اداره اقتصادی مهمانپذیر خارجی خود مطابق نیاز گردشگران خارجی انجام دهد. در این مسیر به دنبال ازدواج مجدد است. فیلم با نشان دادن یک موجود غیرعادی و ساده تصویری غیرعادی از او ارائه داده است. درنهایت نیز با زن مذهبی خودش ناهمراه است. فیلم نشان میدهد او دغدغههایی دارد که زن او به دلیل مذهبی بودن با آن همراه نشده است و لذا او مجبور به ازدواج مجدد شده است. تیر خلاص فیلم نشان دادن دغدغههای مرد و نارضایتیاش از عدم همراهی همسرش است و فیلم با صحنه قرآن خواندن زن با چادر نماز حلقه این تخریب را کامل کرده است.
- ننه حسن
ساخته محمدعلی و آرش طالبی ماجرای یک زن روستایی است که زندگی گذشتهاش را در نقاشیهایش بازتاب داده است. فیلم یک زن ساده روستایی را نشان داده است اما فرزند روشنفکر او میخواهد او را به دنیای روشنفکران معرفی کند و او را به خانه هنرمندان میبرد، صحنه جالب اصرار او به شل گرفتن حجاب پیرزن است. باوجوداین صبغه فیلم، مذهبی بودن پیرزن 76 ساله منور رمضانی قدری پسزمینه فیلم را متفاوت کرده است.
- و آزادی
و آزادی اثری از لعیا عباس میرزایی فیلمی از پشتصحنه ساخت مستند برای آزادی از وقایع ابتدای انقلاب است که جزو ده مستند تکاندهنده دنیاست. مستند ضمن بازخوانی وقایع جالب و هوشمندی حسین ترابی بعضی تنگنظریها و توقیف طولانیمدت فیلم را بازنمایی کرده است.
- وقتی گنجشکها جیغ میکشند
اثری از خلیل رشنوی است، فیلم درباره سرهنگ موسی پاپی از نیروی انتظامی است که در خوزستان مجروح شده است. دلیریهای فرمانده در فیلم بازنمایی شده است، اما خستهکننده بودن فیلم و طولانی بودن آن فید شدنهای مداوم، فیلمی را که میتوانست در ده دقیقه یک فیلم جذاب و حماسی شود، به فیلمی تبدیل کرده که مخاطب هر آن منتظر پایان آن است.
- ویژگیهای جشنواره هشتم سینما حقیقت
درمجموع میتوان ویژگیهای زیر را برای جشنواره هشتم سینما حقیقت برشمرد که البته بسیاری از آنها سیاستهای غلط جاری در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، دست پروردگان محمد آفریده است:
- سیاه نمایی از جامعه ایران و تصویر بدبختیهای مردم بهویژه در مقایسه با جامعه ایران پس از انقلاب. اوج این سیاه نمایی در فیلمهایی نظیر چنارستان، بختک، انقلاب تقاطع طالقانی، گزارشی درباره مینا نمود مییافت. تصویر از مشکلات بدون رهاییبخشی و راه برون رفت از آن است. مشروعیت سیستم به صورت غیرمستفیم در بسیاری از آثار سینما حقیقت مورد خدشه قرار گرفته است.
- عدم نمایش فیلمهای جدی جبهه انقلاب و نمایش فیلمهای ضعیف. بخشی از فیلمهای انقلابی هم به لطف جایزه شهید آوینی دور از مسابقه اصلی وجود دارند که عملاً جای واردکردن مستندهای با موضوع دینی و انقلابی در کل جشنواره سینما حقیقت (البته خارج از بخش اصلی) است که ضعف پسزمینه غیرهمدلانه و نقد برون گفتمانی و حتی نفی داشتههای ایران اسلامی کل جشنواره را قدری تعدیل کند. البته امسال اولین سالی بود که مسئولین جشنواره لطف کردند و اجازه دادند این فیلمها در بخش اصلی پخش شود. این به معنی نیست که کارهای جدی نظیر کارهای فارسی، جعفریان، یا فیلمهایی مانند فیه مافیه در سینما حقیقت نیست، بلکه به معنای روح کلی حاکم و چند اثر کلیدی در هر سال است، که آثاری از این دست درون فضای کلی آن حل شود.
- در جشنواره هشتم، بر خلاف سال پیش میزان کارهای جدی و قابل تأمل ولو باد رون مایه خلاف سرمایههای تاریخی، دینی و انقلابی کمتر شده بود.
- سینما حقیقت شاید به مشکلات مردم بپردازد، اما زبان، نوع پرداخت، حتی نوع انتخاب بسیاری سوژههای آن به گونهای است که مردم عادی انگیزهای برای دیدن آن ندارند. جز بخش دانشگاهی، روشنفکر و هنری طبقه متوسط جدید کمتر در میان مخاطبان آن میتوان مردم را دید. در بهترین حالت بسیاری از آثار صرفاً به بازتولید فرهنگ عامه آنهم با تأکید بر کجرویها صورت میپذیرد. حتی اگر از داشتههای مردم ایران چیزی در سینما حقیقت هست، فارغ از تأثیرات معنویت و انقلاب اسلامی به صورت امری فردی دیده میشود.
- مهم تر از همه سوال اصلی این است که چرا باید بودجه بیتالمال صرف مواردی از این دست شود، و مرکز گسترش با بودجه وزارت ارشاد بعضی محصولات کلیدی را تولید کند، که به راحتی میتواند از تلویزیونهای ضد انقلاب نیز پخش شود و درونمایه آنها خیلی تفاوتی با سایر آثار آنها ندارد.
چه گزارش خوب و کاملی
سپاس از تریبون
به نظر فیلم های بد اخلاق هم بود. مثل قاشق یا من میخوام شاه بشم. البته اکران های خارجی خوب بودن بعضیاش فوق العاده .اسم کارگردان فیه ما فیه داوری فر هست.دوستمه!
دیدید ادمهای پر غرضی هستید.کوچکترین انتقادی رو حذف می کنید.باشد که مورد رضایت ارباباتون قرار بگیرید.
انتقاد مذکور حضرت عالی در متن اصلاح گردیده است
انتقاد مذکور اول باید می آمد و بعد شما انتقادات و اشتباهاتتون رو درست می کردید.این ها نمونه ای از روش های درست روزنانه نگاریه.
انتفاد مذکور به واسطه لحن آن قابلیت درج در سایت را نداشت