آخرین بار که به بالینت آمدم رد پای رنج و درد استخوان سوز روی چهره مهربانت جامانده بود اما باز هم لبخندهایت را دریغ و تصویر جذاب محبت و دوستی را «کات» نکردی تا اینکه نور صحنه خاموش شد و تو دست از کار و از ما کشیدی.
محمدکاظم روحانینژاد خبرنگار و گزارشگر واحد مرکزی خبر یادی از مرحوم سیروس دربندی هنرمند تصویر خبر کرده است: برخیز که نمایی دیگر باقی مانده سیروس!
میدانم دوربین روی شانهات سنگینی می کند اما قاب چهره مهربان و لبخندهای آمیخته با نجابتت این اجازه را میدهد بگویم می خواهم چند واژه به پلاتوی پایانی یک عمر رفاقت وهمکاری اضافه کنم.
برخیز و مثل همیشه با انگشتان پهن و مردانهات شمارش معکوس آغاز را کن و با شوخیها نَمکین نیمه جدی بگو تا صدایم را آزاد کنم اما این بار نمیشود.
اشکها صدا ندارند سیروس! اما تو میتوانی بغضها را زیرصدای تکان خوردن شانههایم کنی تا به قول خودت کار تمیزتر و گزارش گرمتر و جذابتر شود.
صفحات لحظهها و دقایقی را که با تو بودهام ورق میزنم دلم میخواهد دوباره شروع کنی تا هیجان و اشتیاق انتخاب صحنه و بکراندی به انتهای حساسیتهایت را بار دیگر تحسین کنم و نگاههای معنادارت را که طعم شوخیهای خاص و آمیخته با متانت داشت قاب گیرم و بر سر دلم نصب کنم.
بگذار تا دستی هم به موهای ژولیده در برابر باد پروانههای بالگردهای سفر بکشم و اشکم را گواه دوستیهای باثبات و دیرینهات کنم.
آخرین بار که به بالینت آمدم رد پای رنج و درد استخوان سوز روی چهره مهربانت جامانده بود اما باز هم لبخندهایت را دریغ نکردی و پرتو نگاه نافذ برآمده از نازک احساست را برنتابیدی و تصویر خوشرنگ و جذاب محبت و دوستی را «کات» نکردی تا اینکه نور صحنه خاموش شد و تو دست از کار و از ما کشیدی.
سیروس عزیز حیف شد که دفتر خاطرات همیشه شیرین را بستی ولی بدان که من و همه دوستان وهمکارانت با جوهر اشک نام تو را در فهرست ثانیههای ناب کار و زندگی ثبت کردهایم؛ حالا نوبت توست که اجازه دهی بغضهایم را ضمیمه این دل نوشته کنم تا نشان و تابلو اندوهی عمیق و جان سوز در کنار مزارت شود.
خداوند رحمت کند ای بهترین دوست دوران عمر و زندگیام… حاج سیروس دربندی هنرمند تصویر خبر که 30 سال همتش در واحد مرکزی خبر درفهرست بهترینها ماندگار شد در سن 57 سالگی براثر عارضه سرطان جان به جان آفرین تسلیم کرد و اکنون به راستی که دیگر «دربند» نیست.
Sorry. No data so far.