حسین عباسپور
سکه ها ایمانشان را برد بیعت ها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمتها شکست
دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان
آه این آیینه را سنگ ملامت ها شکست
دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید
در شب شومی که قبح هتک حرمتها
شکست خنجر ماموم بر پای امامش زخم زد
قامت دین را نماز بی بصیرت ها شکست
زهر جعده تلخ تر از صلح تحمیلی نبود
زهر را نوشید و بغضش بعد مدت ها شکست
Sorry. No data so far.