دوشنبه 22 دسامبر 14 | 11:03
تأملی بر شیوه‌ی انتقاد؛

تیغ نقد در میانه‌ی اصلاح و تخریب

نقد و انتقاد تیغ دولبه‌‌ای است که از یک سو می‌تواند سبب پیشرفت کشور و افزایش هوشیاری مردم و مسئولان شود و یا بالعکس، با فراهم ساختن فضای آلوده‌ی تخریب، زمینه‌ی سوءاستفاده و نفوذ دشمن را فراهم نماید.


IMAGE635546717850742450

نقد و انتقاد تیغ دولبه‌‌ای است که از یک سو می‌تواند سبب پیشرفت کشور و افزایش هوشیاری مردم و مسئولان شود و یا بالعکس، با فراهم ساختن فضای آلوده‌ی تخریب، زمینه‌ی سوءاستفاده و نفوذ دشمن را فراهم نماید.

سعیده پزشکی-مسئله‌ی نقد و انتقاد به‌عنوان یکی از ملزومات هر جامعه‌ای، سرمایه‌ای ارزشمند برای اصلاح فرد و جامعه به‌شمار می‌رود و شناخت نقاط ضعف و کمبودها و تلاش برای رفع آن‌ها، جامعه را در رسیدن به صلاح فردی و اجتماعی یاری می‌رساند. اما این مقوله دارای اشکالاتی است که شاید محاسن آن را تحت‌الشعاع قرار داده است و بار ارزشی آن بعضاً منفی جلوه می‌نماید؛ چراکه مرز باریکی بین انتقاد که امری پسندیده است با تخریب که مذموم است، وجود دارد. بی‌تردید حق هر فرد یا گروهی است که نسبت به اموری که دارای اشکال هستند، نظر خود را بیان کرده و از این طریق، جلوی راه ناصواب را مسدود سازند، اما بی‌شک نقد کردن با مجادله، هتاکی و بی‌حرمتی و در یک کلام، تخریب متفاوت است. نقد و انتقاد تیغ دولبه‌‌ای است که از یک سو می‌تواند سبب پیشرفت کشور و افزایش هوشیاری مردم و مسئولان شود و یا بالعکس، با فراهم ساختن فضای آلوده‌ی تخریب، زمینه‌ی سوءاستفاده و نفوذ دشمن را فراهم نماید.
در منابع و متون اسلامی به مقوله‌ی انتقاد به‌مثابه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، بسیار تأکید شده است؛ به‌طوری‌که مسلمانان باید نسبت به مسائل و مشکلات جامعه، توجه و حساسیت لازم را داشته باشند و درصدد رفع آن مشکلات برآیند. همچنین به موازات آن، از انگیزه‌های منفی و انتقام و عیب‌جویی در این مقوله، نهی شده است.
روایت معروف «المؤمن مرات المؤمن» به‌خوبی گویای این واقعیت است. امام صادق (ع) نیز فرموده است: «محبوب‌ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه کند.» بنابراین آنچه در آیات و روایات بر آن تأکید شده است، ارائه‌ی نقد سازنده و نشان دادن عیب به‌منظور اصلاح و رفع آن است.
اما از سوی دیگر، با آیات و روایاتی روبه‌رو هستیم که تخریب و نقد گزنده را به‌شدت مورد نکوهش قرار داده‌اند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرمایند: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ؛ وای بر هر عیب‌جوی هرزه‌زبان»[1]
حال این سؤال برای مخاطب به وجود می‌آید که تفاوت میان انتقاد و تخریب چیست و از چه طریقی می‌توان تفاوت انتقاد سازنده و تخریب را شناسایی کرد؟
در راستای پاسخ به این سؤال، مقام معظم رهبری در تبیین انواع نقد و انتقاد فرموده‌اند: «این انتقادهایی که می‌شود همه یک‌جور نیست. بعضی‏ها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛ هم از مجموعه‌ی مطبوعات خودمان، هم پشتوانه‌ی آن‌ها. ده‌ها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانه‌ی‏ عمومی و بین‏المللی در اختیار حرف‌ها و افکاری است که بنایش بر تخریب است؛ یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل می‌کنند برای تخریب است. لذا واقعیت و غیرواقعیت و خلاف واقع و ضدواقع، همه‌چیز در آن است. گاهی یک چیز کوچک را بزرگ می‌کنند، گاهی یک چیزی که نبوده، به‌عنوان یک حقیقت مسلم جلوه می‌دهند. این‌ها البته هست. این، تخریب است، لیکن در کنار این‌ها، نقد هم وجود دارد. نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه. گاهی از سوی دوستان شماست، گاهی حتی از سوی کسانی است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند. گاهی به انسان یک نقدی می‌شود، یک عیب‌جویی یا انتقادی از انسان می‌شود که آن طرف نیز دوست آدم نیست که آدم به اعتماد دوستی او بخواهد بگوید که خوب، ما گوش می‌کنیم. نه، دوست هم نیست، اما دشمن هم نیست و دشمنی‏اش هم ثابت نشده، ولی نقد و انتقاد است. آن را هم حتی باید گوش کرد.»[2]
معظم‌له در مقام بیان مرز انتقاد و تخریب نیز فرموده‌اند: «مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم. خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معناى انتقاد، آن ارزشیابىِ منصفانه‌اى است که یک آدم کارشناس می‌کند؛ نقادى همین است دیگر. وقتى شما طلا را می‌برید پیش یک زرگر که نقادى کند، او می‌گوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنى عیار بیست را قبول می‌کند.
حالا از بیست‌وچهار عیار (که طلاى خالص است) چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیله‌ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزى نیست! این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالأخره مرد حسابى! حالا عیار بیست‌وچهار ندارد، عیار بیست که دارد، این را قبول کن! ثانیاً شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى.»[3]
لذا نقد سازنده دارای الزامات خاصی است که می‌بایست با روش‌های صحیح و مشروع و با انگیزه‌ی اصلاح صورت گیرد.
انتقاد می‌بایست متوجه عملکرد فرد یا گروه باشد، نه اینکه متوجه خود شخص شود و در واقع می‌بایست میان نقد و نقدشونده تفکیک قائل شد. به عبارتی نقد باید متوجه محتوای یک فکر و الگو و عمل باشد، نه شخصیت افراد.
 
انتقاد سازنده و نتایج آن در جامعه
 
برای تمییز قائل شدن بین نقد و تخریب، در مرحله‌ی اول می‌بایست هدف از صورت پذیرفتن هرکدام را بازشناخت. هدف از نقد و انتقاد، شناسایی نقاط قوت و ضعف یک تفکر یا رفتار در جامعه است؛ به‌نحوی‌که بتوانند از آن برای پیشرفت و رشد و شکوفایی فردی و اجتماعی بهره ببرند. در واقع دغدغه‌ی اصلی از انتقاد در هر جامعه‌ای، حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب و برطرف کردن عیوب است که این همان مقصود اصلی انتقادگر، یعنی زدودن عیوب و اصلاح شخص یا گروه مورد انتقاد است.
اما باید دانست انتقادی که با این اهداف صورت می‌گیرد و در واقع انتقادی که سازنده است، نه مخرب، دارای چه ملاک‌ها و معیارهایی است؟ در پاسخ به این سؤال، باید گفت در انتقاد سازنده، محتوا، مضمون، مستدل بودن و مستند بودن، حرف اول را می‌زند که می‌بایست در قالبی محترمانه و مؤدبانه، دلسوزانه و با نیت خیرخواهانه مطرح شود. اقناعی و مستند بودن نقد، از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا آنچه نقد می‌شود نباید براساس حدس و گمان و شنیده‌های غیرموثق یا غیرمستقیم باشد؛ چراکه در این صورت، می‌تواند انتقاد سازنده به سمت تخریب سوق پیدا کند.
یکی از نکات مهمی که در انتقاد سازنده می‌بایست رعایت شود، بیان کردن نقاط قوت و ضعف در کنار هم است تا اشکالات کار مشخص شده و معایب رفع گردند و این همان اصل انصاف و عدالت در انتقاد کردن است. لذا بیان نقاط ضعف، بدون پرداختن به محاسن، از ویژگی‌های نقد خوب و سازنده به‌شمار نمی‌رود.
از دیگر شاخصه‌های انتقاد سازنده این است که انتقاد می‌بایست متوجه عملکرد فرد یا گروه باشد، نه اینکه متوجه خود شخص شود و در واقع می‌بایست میان نقد و نقدشونده تفکیک قائل شد. به عبارتی نقد باید متوجه محتوای یک فکر و الگو و عمل باشد، نه شخصیت افراد. این همان تفکیکی است که برگرفته از تعبیر امام علی (ع) مبنی بر «انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال» (به آنچه گفته می‌شود توجه شود، نه آنکه می‌گوید) است. در نقد، عملکرد شخص مورد سؤال و بررسی قرار می‌گیرد تا موارد مورد اشکال، مشخص و معین شود.
با این توصیف، هرگاه به طرز عملکرد مسئولین و… ایرادی وارد شود یا برنامه‌های آن‌ها اشتباه دانسته شود، تخریبی صورت نگرفته، بلکه فقط به شیوه‌ی اجرای آن انتقاد شده است و با توجه به اصل آزادی بیان در قانون اساسی و به رسیمت شناخته شدن انتقاد در کشور، نه تنها امری مذموم نیست، بلکه امری مثبت و سازنده تلقی خواهد شد.
در صورتی که انتقاد با شرایط و ویژگی‌هایی از قبیل آنچه ذکر شد صورت پذیرد، شاهد نتایج پربار و ثمربخش آن نیز خواهیم بود؛ چراکه جامعه‌‌ی بدون نقد و منتقد و جامعه‌ای که در آن سدی در مقابل نقد گذاشته شود، جامعه‌ای مرده و گورستانی خواهد بود. از این روست که انتقاد موجبات رشد و شکوفایی جامعه را فراهم می‌نماید. رهبر معظم انقلاب اصل نقد را عاملی برای پیشرفت کشور دانسته‌اند، منتها نقدی که برای پیشرفت و دوری از سیاه‌نمایی بوده و دارای چارچوبی باشد که همان «سازنده» بودن است.
انتقاد سازنده و روشمند نقش عمده‌ای در تصحیح و بهبود روابط اجتماعی ایفا می‌کند و می‌تواند به‌عنوان محرکی برای پیشرفت و توسعه‌ی همه‌جانبه، تحکیم استقلال کشور و جلوگیری از وابستگی کشور به بیگانه به‌شمار رود؛ چراکه در این صورت، عناصر مختلف اجتماعی شامل اقتصاد، سیاست، فرهنگ، صنعت و… در روندی سازنده و رویکردی جهشی قرار خواهند گرفت.
از دیگر نتایج انتقاد سازنده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
–         انتقاد یکی از راه‌های آگاه‌سازی جامعه و یکی از عوامل بیداری مردم به‌شمار می‌رود.
–         انتقاد عاملی برای تحقق جامعه‌ای تعقل‌گرا خواهد بود.
–         به‌وسیله‌ی نقد و انتقاد سازنده، آسیب‌شناسی و آفت‌زدایی صورت می‌گیرد و می‌توان برای اصلاح امور، به‌موقع و صحیح برنامه‌ریزی و تلاش نمود.
–         انتقادپذیری موجب پویایی و شفافیت فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور خواهد شد.
–         کارآمدی ساختارها و بهبود وضعیت عملکردها و افزایش توانمندی مدیران در عرصه‌های مختلف، از آثار دیگر انتقادپذیری است.
–         نقد درونی، فرصت فضاسازی و رخنه و تهدید را از دشمن گرفته و راه سوءاستفاده را بر آن‌ها می‌بندد.
–         نقد سازنده در حفظ استقلال کشور نیز نقش به‌سزایی دارد؛ چراکه از اموری که به وابستگی کشور منجر می‌شود، جلوگیری و از انحراف، پیشگیری می‌کند.
–         منافع و امنیت ملی در سایه‌ی نقد و انتقاد قاطع و بهنگام، بیش از پیش تأمین می‌شود.
نتیجه‌ی انتقاد تخریبی، چیزی جز آشفتگی فضای جامعه و تحریک مقطعی احساسات و عواطف نخواهد بود. ضمن اینکه موجبات ناامیدی در میان مردم را نیز فراهم می‌کند.
 
انتقاد مخرب و آثار آن در جامعه
 
اما چه موقع انتقاد به تخریب تبدیل می‌شود؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید دانست که در انتقاد مخرب هدف، تخریب و تضعیف شخصیت و یا گروه مقابل است و در واقع فرد در پی در هم شکستن طرف مقابل خویش است. موارد گوناگونی همچون تصفیه‌حساب‌های سیاسی و جناحی و گروهی و باندی، انتقام‌گیری و عقده‌گشایی‌های شخصی، خارج کردن رقبا از صحنه، حسادت نسبت به دیگران و هواهای نفسانی می‌توانند از اهداف اصلی تخریب به‌شمار روند. مقام معظم رهبری در مقام بیان صفات تخریب می‌فرمایند: تخریب یعنی «انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگی‌ها و کارهای خوب، درشت کردن و برجسته کردن ضعف‏ها.»[4]
انتقاد مخرب برعکس انتقاد سازنده که مستدل است، برپایه‌ی حدس و گمان است و بلافاصله از یک جنبه‌ی منفی طرف مقابل آغاز می‌شود، بدون توجه به نقاط مثبت که غالباً با توهین و تحریک عصبی نیز همراه است. در این نوع از انتقاد، جنبه‌ی احساسات و هوای نفس بر تعقل و استدلال غلبه دارد و به‌دور از عدل و انصاف و همراه با ظلم صورت می‌گیرد. این نوع انتقادها می‌توانند به رذایلی همچون عیب‌جویی، زخم زبان، کنایه، متلک و تمسخر، آبرو بردن، تحقیر و حتی تهمت، ‌آلوده شوند.
لذا نتیجه‌ی انتقاد تخریبی چیزی جز آشفتگی فضای جامعه و تحریک مقطعی احساسات و عواطف نخواهد بود. ضمن اینکه موجبات ناامیدی در میان مردم را نیز فراهم می‌کند، زیرا در تخریب با سیاه‌نمایی‌های صورت‌گرفته، فضا برای مردم، بحرانی و آشفته جلوه داده می‌شود و همین امر آحاد جامعه را از اصلاح مشکلات موجود ناامید می‌نماید و چه‌بسا آن‌ها را نسبت به نظام و مسئولین نیز بدبین نماید.
زمانی که به‌جای انتقاد سازنده، افراد و گروه‌ها در مقابل یکدیگر، دست به تخریب بزنند، روابط بین عناصر مختلف جامعه نیز تیره و تار خواهد شد و دست‌اندرکاران به‌جای پرداختن به مسئولیت‌های خود، مدام درصدد دفع حملات طرف مقابل خواهند بود و بدین‌گونه امورات جامعه مختل شده و از حرکت بازخواهد ایستاد.
اگر به‌جای انتقاد، تخریب صورت گیرد، نه تنها نقاط ضعف شناسایی نخواهند شد، بلکه بر مشکلات و ضعف‌های قبلی نیز افزوده خواهد شد و به‌جای اصلاح امور، تنش میان مسئولین امر باقی خواهد ماند. در این صورت است که راه نفوذ دشمن باز خواهد شد و با استفاده از غفلت عوامل مختلف جامعه و استفاده از شکاف‌های به‌وجودآمده، سعی در رسیدن به اهداف و منویات خود خواهد نمود.
بدین سبب است که رهبر معظم انقلاب، تخریب را خیانت معرفی کرده و می‌فرمایند: «تخریب بد است، تخریب خیانت است، نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.