دوشنبه 08 نوامبر 10 | 11:52

خودمان را بيان كنيم

بارها ديده شده كه بعضي‌ها مشكلاتي دارند، اما به‎خاطر خودسانسوري و عدم بيان خود، به اسم حيا به پزشك مراجعه نمي‌كنند و بعدها دچار مشكلات بزرگي مثل نازايي مي‌شوند؛ چون نمي‌توانند درباره مسائل جنسي صحبت كنند. حتي در بعد عقيدتي هم نمي‌توانيم نظر خود را بيان كنيم. خودبياني يكي از مهم‎ترين بحث‌ها در كشور ماست كه بايد تمرين و تقويت شود.


جوانان ما مشكلات جواني و مربوط به نيازهاي جنسي دارند. براي برطرف كردن اين مشكلات، پيشنهاد مي‌كنم که سن ازدواج پايين بيايد. البته با پايين آمدن سن ازدواج دخترها كه نمي‌توانند خواستگاري بروند، پس مردها بايد دست به كار شوند و خواستگاري بروند؛ اما مردها ديگر مرد عمل و اقدام نيستند.

با وجود زن‎گرايي و فمينيسمي كه در جامعه ما شکل گرفته، مردانگي از بين رفته است. مردها خيلي تحقير شده‌اند در اين مدت. زن‌ها هم امكانات و موقعيت خود را از دست داده‌اند و اقدام به ازدواج پايين آمده و باعث شده زن‌ها تكيه‎گاه خود يعني مردها را از دست بدهند. پس بايد مردانگي را به جامعه برگردانيم. كه اگر چنين شود، اقدام به ازدواج افزايش مي‌يابد و طلاق توافقي كاهش پيدا مي‌كند. الان ميزان طلاق توافقي بيداد مي‌كند، اما چرا هيچ‎كس حرفی نمي‌زند؟ چون همه اين مشكلات از جايي ناشي مي‌شود كه هيچ‎كس حرف بي‎پرده نمي‌زند. همه در لفافه حرف مي‌زنند و وقتي متوجه مي‌شويم كه كار از كار مي‌گذرد و طلاق و تجاوز زياد مي‌شود و ازدواج كم. بايد در اين موارد، برهنه و جدي و صادق صحبت شود. از بس خودسانسوري در كشور بالا رفته، آدم‌ها عقده‌اي شده‌اند و تا بخواهند حرف بزنند به‎جاي آن فرياد مي‌زنند و فحش مي‌دهند.

به‎نظر من اتفاقات سياسي‌اي كه سال گذشته رخ داد هم از همين عدم بيان خود ناشي بود. عقده‎هايي باز شد و روي زمين ريخت و تمام شد و فقط گندش براي جامعه ما ماند. حالا هر كاري هم بكنند براساس لجاجت است. به قول مقام معظم رهبري: «لعنت خدا بر اين لجاجت»

حالا كشور ما چنين ساختاري پيدا كرده كه هيچ‎كس رك حرف نمي‌زند و همه رك بودن را بي‎ادبي مي‌دانند. در حالي‎كه بي‎ادبي نيست و صداقت است. چراكه هركس بايد بتواند خودش را بيان كند، ولي ما بلد نيستيم. مثلا يك زن شوهردار نمي‌تواند شخصيتش را براي همسرش بيان كند چون بلد نیست. حالا چطور مي‌خواهد مسائل جنسي‎اش را بيان كند؟! نمي‌گويد، چون بيان اين مسايل را پررويي و بي‎حيايي مي‌داند. پس همسر او چطور بايد نياز او را بفهمد و ارتباط راضي‎كننده‌اي با هم داشته باشند.

اين عدم بيان با عنوان حيا در جامعه‌اي مثل ما موجب كشيده شدن روابط جنسي به خارج از خانواده مي‌شود. اين موضوع در مورد جوانان و بيان نيازهاي‎شان هم همين‎طور است. آن‌ها نمي‌توانند نظرات و توقعات و حرف‎هاي‎شان را طبقه‎بندي و مطرح كنند. فقط فرياد مي‌زنند. تا حالا شده كه دانشجو – فرق نمي‌كند با هر نظر و عقيده و گرايشي – بنشيند و در یک چهارچوب بحث كند؟ مي‌تواند بحثش را تئوريك كند؟ دانشجويان وقتي مي‌خواهند نظرشان را بگويند، فقط فرياد مي‌زنند و فحش مي‌دهند. پس اين مشكل عدم بيان خود در همه گروه‌ها و همه جنبه‌ها بروز كرده است. چه گروه‌هاي سياسي، چه اجتماعي و چه فرهنگي. البته عدم خودبياني به مسائل تربيتي هم برمي‌گردد كه بيشتر هم در مسائل جنسي ديده مي‌شود. بارها ديده شده كه بعضي‌ها مشكلاتي دارند، اما به‎خاطر خودسانسوري و عدم بيان خود، به اسم حيا به پزشك مراجعه نمي‌كنند و بعدها دچار مشكلات بزرگي مثل نازايي مي‌شوند؛ چون نمي‌توانند درباره مسائل جنسي صحبت كنند. حتي در بعد عقيدتي هم نمي‌توانيم نظر خود را بيان كنيم. خودبياني يكي از مهم‎ترين بحث‌ها در كشور ماست كه بايد تمرين و تقويت شود.

برچسب‌ها: ،

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.