امروز دغدغه خانوادهها این است که فرزندشان تحصیلات بهتر داشته باشند و به مقامات عالی برسند. در واقع مدام صحبت از پیشرفتهای تحصیلی است و این گفتمان باعث شده خانواده اولویت خود را از دست بدهد.
تربیت از منظر اسلام و قرآن از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است به طوری که از آغاز زندگی فرزند باید به آن توجه شود. هیچ مکتب، مذهب و گروهی نیست که اهمیت و ضرورت تربیت انسان را انکار کند و چه بسا اختلافات همه در اهداف و روش تربیت است. اسلام نیز بر تربیت در دوران کودکی تأکید فراوان داشته و آن را از جمله وظایف والدین و در شمار حقوق فرزندان میداند.
آیات فراوانی در قرآن کریم به طور مستقیم و غیر مستقیم به مقام «تربیت انسان» اشاره دارد و یکی از بخشهای مهم تربیت، تربیت فرزند است. اوج آموزههای قرآن در این زمینه در سوره لقمان قرار دارد که خداوند متعال به صورت مستقیم محورهای مختلف تربیتی را از زبان لقمان خطاب به فرزندش بیان کرده است.
از سوی دیگر نقش مادر در پرورش دینی و مذهبی فرزند روشن است؛ مادر قبل و بعد از تولد کودک میتواند در دورههای کودکی، نوجوانی و جوانی به ایفای نقش بپردازد از این رو اهمیت و ضرورت تربیت آدمی بر کسی پوشیده نیست.
امام خمینی(ره) میفرماید «یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات دهد و ممکن است مادری هم فرزندش را بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت امتی شود». مادری، فضیلتی ملکوتی، ناشی از عالم قدس است که در وجود انسان خاکی تجلی میکند و در آن صراحت و صداقت، مهر و صفا، عدل و تقوی به عالیترین وجه خود آشکار میشود و جامعه را به سمت کمال سوق میدهد.
متأسفانه یکی از مسائلی که در چند سال اخیر در خصوص تغییر سبک زندگی خانوادهها مشاهده میشود کمرنگشدن نقش مادران در تربیت فرزندان است، امروزه اغلب مادران وقت کافی برای تربیت فرزندانشان صرف نمیکنند و این مسئولیت خطیر را به گردن مهد کودک، مدرسه و اجتماع نهادهاند که این رویکرد میتواند شاکله و هویت نسل پیشرو را تغییر داده یا دگرگون کند.
این را که چرا والدین مخصوصاً مادران نسبت به وظیفه فرزندپروری، شانه خالی میکنند و از وظیفه اصلی خود طفره میروند، حجتالاسلام عباس پسندیده عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث این گونه پاسخ میدهد: واقعیت این است که این مسئله بخشی از یک حقیقت است و حقیقت تلخ دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که به طور کلی مسئله تربیت فرزند، برای خانوادهها دیگر آن اهمیت قبل را ندارد.
وی معتقد است: هم اکنون در دوره ما تحصیل کردن، داشتن شغل، فعالیتهای اجتماعی و هر آنچه که مربوط به خانواده نمیشود در اولویت قرار گرفته و تغییرات اجتماعی که داشتهایم سبب شده خانواده به حاشیه رانده شده و دیگر آن اولویت درجه یک را نداشته باشد و چیزی در کنار سایر امور به شمار رفته و از مسائل درجه 2 و 3 محسوب میشود و این یکی از تغییرات مهمی است که در جامعه ما علیه خانواده اتفاق افتاده است.
نویسنده کتاب «الگوی اسلامی شادکامی» میافزاید: مطابق این تغییر، فرزند و فرزندپروری هم دچار تغییر میشود که پدران و مادران را در بر میگیرد و هیچکدام از آنها اهمیت جدی به این موضوع به عنوان یک اولویت و مسائل خانواده به حساب نمیآید.
وی با بیان اینکه راهکار این مسئله بحث سببشناسی است، اظهار میدارد: اگر ما نتوانیم علت این مشکلات را تشخیص دهیم نمیتوانیم راهکاری ارائه دهیم و بحثهای بسیار جدی در این زمینه به دلیل تغییرات اجتماعی که داشتیم و دفاعی که نتوانستیم از خانواده بکنیم باعث شده خانواده از اولویت اول بودن خارج شود؛ در تبلیغات رسمی، فضاسازی، برنامهریزیهای کشور ما خانواده اولویت ندارد و همه دغدغه مردم و خانوادههای ما این است که فرزندشان تحصیلات بهتر داشته باشند، افراد به مقامات عالی برسند و در مسائل سیاسی و اجتماعی نقش داشته باشند به طوری که حتی در سیستم آموزش و پرورش و سیستم آموزش عالی ما مدام صحبت از پیشرفتهای تحصیلی و پیشرفتهای زندگی و بعد هم پیشرفتهای مربوط به حوزه اقتصادی، اجتماعی است.
پسندیده خاطرنشان میکند: این گفتمان ضد خانواده باعث شده طبیعتاً خانواده آن اولویت خویش را از دست بدهد و تربیت فرزندان نیز قربانی شود. در حال حاضر در کشور ما اهمیت و ارزش ساخت کنسرت یا فلان محصول یک کارخانه، بسی بیشتر از تربیت فرزندان برای خانواده است. وقتی از فرزندپروری صحبت میکنیم به مثابه ساخت یک انسان است، این انسان وقتی ساخته و تربیت شود ارزش او بیش از کارهایی خواهد بود که ممکن است در بیرون از خانواده با آن مواجه باشیم لذا این جابجایی اهمیتها و نادیده گرفته شدن فرزند که تحت تأثیر تفکر غربی و فرهنگ غربی است علت عمده این دگرگونی و جابجا شدن ارزشها در حوزه خانواده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث یادآور میشود: به همین دلیل ما دچار چنین تحولی در کشورمان شدهایم و گفتمان ما گفتمان خانواده نیست، گفتمان فرزندپروری هم نیست، فرزندها هم آن تربیت سابق ندارند و این به عنوان یک تهدید بسیار جدی برای کشور ما به حساب میآید. کشور ما یک کشور انقلابی و اسلامی است و در کشوری که مبنای انقلاب و اسلامی بودن آن بیانگر یک ایدئولوژی است با توجه به وضعیتی که ما در آن هستیم این کم اهمیتی را باید به عنوان تهدید ملی و امنیتی برای کشور تلقی کنیم و به حساب آوریم.
وی در خصوص اینکه آیا محرکی وجود دارد تا ما را از این وضعیت رهایی بخشد، عنوان میکند: راهکار اصلی این است که تا انسانها برای انجام کاری، احساس ارزش نکنند و آن کار برای ما مهم نباشد، برای آن سرمایهگذاری نمیکنیم. اتفاقی که باید هم اکنون در خانوادهها صورت گیرد این است رسانهها کمک کنند و منظور از رسانهها فضای و گستره وسیعی را شامل میشود که از خبرگزاریها گرفته تا صدا و سیما، مطبوعات، منبرها، هیأتها باید برنامهای را در دستور کار خود قرار دهند و آن احیای جایگاه خانواده و فرزندپروری در نگاه افراد است. بسیاری از افرادی که از فرزندان خود راضی نیستند و آه از نهادشان بلند میشود به خاطر این است که در گذشته، فرزندان خود را نادیده گرفتند و نسبت به تربیت آنها سهلانگار بودهاند.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا در آینده، والدین توجه بیشتری به تربیت صحیح فرزندان خود خواهند داشت؟ چرا که اگر ما فرزندان را رها کنیم آنها عادی تربیت نمیشوند، لذا این احیای جایگاه خانواده باید در دستور کار قرار گیرد و تغییر نگاه فرهنگی را در مردم شاهد باشیم که بدون تغییر در باورها چنین چیزی امکانپذیر نخواهد بود.
Sorry. No data so far.