در سینمایایران گاه اتفاقات بامزهای رخ میدهد که خودش میتواند سوژه یک فیلم باشد! در حال حاضر دو فیلم کمدی به کارگردانی «آرش معیریان» بر پردههای سینما جا خوش کردهاند؛ |
این اکران همزمان در شرایطی رخ داده که بسیاری از کارگردانهای مطرح برای اکران فیلمهایشان در صف انتظارایستادهاند.
دو فیلم « کالسکه» و «شانس، عشق، تصادف» آثار آشفتهای هستند که صرفاً با هدف تجارت ساخته شده و بخش زیادی از سالنهای کشور را به تسخیر خودشان درآوردهاند.
سینمایایران با مشکلات ریز و درشتی دست و پنجه نرم میکند؛ مشکلاتی که گاه فتیلهشان پایین کشیده میشود، ولی حضوری دایمی دارند و دست از سراین صنعت کمرونق برنمیدارند. برخی از این مشکلات ریشه دار هستند و همچون یک بیماری مهلک تن رنجور سینمای ما را میآزارند.
تجربه نشان داده که توانستهایم برای خیلی از زخمهای سینماییمان مرهمی پیدا کنیم. فیلمنامهنویسانی پیدا شدهاند که با خلاقیت منحصر بفردشان ضعفهای فیلمنامهای آثار مختلف را برطرف کردهاند.سرمایه گذارانی آمدهاند که بهترین تجهیزات فنی را به خدمت گرفته و آثاری خوش ساخت را تهیه کردهاند.
مشکلات دیگری هم بودهاند که با همدلی اهالی سینما حل شدهاند، اما برخی معضلات سینمای ما قدمتی به اندازه تاریخ سینما دارند و از زمان پیدایش صنعت سینما در ایران، فیلمها را همراهی کردهاند. فیلمهای ایرانی در مرحله پیش تولید و تولید انواع موانع را از سر راه بر میدارند و با هر زحمتی که شده خودشان را به نقطه پایان میرسانند، اما در مرحله توزیع همیشه یک جای کار میلنگد و محصولات تولیدشده آنگونه که باید و شاید به دست مخاطبانشان نمیرسند.
معضلی کهنه به نام کیفیت اکران
این معضل دو کلمهای «کیفیت اکران» نام دارد. واقعیت آن است که خیلی از فیلمهای ایرانی در شرایط بدی اکران میشوند و امکان نمایش عمومی برای همه فیلمها عادلانه توزیع نمیشود. منظور از توزیع عادلانه این نیست که همۀ آثار سینمایی اکرانی مساوی و برابر داشته باشند.
مطمئناً در ویترین سینمای ایران باید فیلمهای متنوعی چیده شود و برای همۀ ذایقهها فیلم وجود داشته باشد. فیلمهای تجاری که برای فتح گیشه دورخیز کردهاند، طرفداران بیشتری دارند واین عطش و تمایل سینماداران و مخاطبان را باید در نظر گرفت، ولی بحران زمانی کلید میخورد که قواعد نانوشتۀ دیگری معادلات اکران را تعیین میکنند.
قبل از این که به بحث نحوۀ اکران بپردازیم، باید این نکته را متذکر شویم که تعداد زیادی از فیلمهای ایرانی اساساً شانس اکران پیدا نمیکنند و سالهای سال پشت درهای بسته معطل میمانند.این فیلمها را میتوان در دو گروه دسته بندی کرد:
دسته اول فیلمهایی هستند که مهر توقیف رویشان خورده و به دلایل فرهنگی و یا اجتماعی مجوز نمایش ندارند. فعلاً به حواشی مربوط به این فیلمها و اینکه توقیف شدنشان تصمیم درستی بوده یا نه کاری نداریم. سوژۀ اصلی این یادداشت فیلمهایی است که مشکل پخش و نمایش ندارند، ولی بنا به دلایلی نتوانستهاند در بازار پرهیاهوی اکران برای خودشان جایی پیدا کنند.
فهرست پرحجم فیلمهای اکران نشده
همین الان به جدول فیلمهای حاضر در جشنوارۀ فیلم فجر سال گذشته نگاهی بیندازند و ببینید چندتایشان امکان نمایش پیدا نکردهاند. تمشک(سامان سالور)،انارهای نارس، رستاخیز (احمدرضا درویش)، شیفتگی ، گنجشکک اشیمشی،لامپ ۱۰۰ (سعید آقاخانی)، ناخواسته (برزو نیکنژاد)، مردن به وقت، و همه چیز برای فروش، تعدادی از فیلمهایی هستند که نتوانستند خودشان را به پردههای سینما برسانند!
این نکته را هم در نظر بگیرید که فیلمهای اکران نشده سالهای گذشته روی هم تلنبار شده و اگر مسؤولی بخواهد فیلمهای جامانده از اکران را نمایش دهد، باید دستور دهد که تا چند سال در سینمایایران هیچ فیلمیتولید نشود!
واقعیت تلختراین است که خیلی از فیلمها صرفاً برای خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف اکران شدهاند. فیلم «فصل فراموشی فریبا» ساختۀ عباس رافعی که در جشنواره سال پیش مورد توجه قرار گرفت، اکران بسیار نامناسبی داشت.
این فیلم چند روزی بر پردههای سینما نشست و بلافاصله جایش را به فیلمهای دیگر داد. هم اکنون فیلم «فصل فراموشی فریبا» با یک سینما به اکرانش ادامه میدهد. گفته میشود تحریم حوزۀ هنری باعث شده که سالنهای کمیبه این فیلم اختصاص یابد.
در شرایطی که با مشکل کمبود سالن سینمایی مواجه هستیم، اختلافات داخلی بین نهادهای سینمایی موجب شده همین سالنهای محدود هم نتوانند از تعدادی فیلمهای تحریمیمیزبانی کنند. خوشبختانه تعداد این فیلمهای تحریمیدر مقایسه با سالهای پیش بسیار کم شده اما همین حدش هم ناراحت کننده است.
جالب است که در وضعیت فعلی فیلم یک عده از کارگردانها و تهیهکنندهها همیشه مهجور میمانند و فیلم عدهای نورچشمی همیشه در بهترین شرایط اکران میشود. فیلم «عصر روز دهم» ساختۀ مجتبی راعی چند سال پیش در شرایطی اکران شد که خود کارگردان از نمایشش بی خبر بود. تیزری که او برای فیلمش ساخت حکم نوشداروی بعد از مرگ سهراب را داشت؛ چون زمان اکران آن قدر کوتاه بود که بعد از ساخت تیزر نمایش فیلم تمام شده بود!
پای صحبت عوامل فیلم که بنشینید، اکثرشان از وضعیت اکران گلایه دارند. چند ماه پیش فیلم سینمایی کاغذ خروس نشان به کارگردانی مریم میلانی در چند سینمای محدود اکران شد. به گفتۀ کارگردان «قرار بود ۱۸ سینما؛ سانسهای صبح و بعداز ظهر خود را به نمایش این فیلم اختصاص دهد، اما این کار انجام نشد».
متاسفانه اختصاصی بخشی از سالنها به سینمای «هنر و تجربه» هم نه تنها مسألهای را حل نکرد بلکه دامنۀ مشکلات را گستردهتر کرد. در شرایط کمبود سالن، بخشی از ظرفیت سالنهای سینما به این فیلمها اختصاص پیدا کرده است؛ ضمن این که خیلی از فیلمها حاضر نیستند برای اکران بهاین بخش بروند، چون ذهنیت عامۀ مردم این است که آثار کمفروش در این بخش قرار میگیرند و برچسب «هنر و تجربه» میتواند تاثیرات منفی روی فروش یک فیلم بگذارد.
Sorry. No data so far.