باشگاه مخاطبان تریبون مستضعفین- ثمانه قاسمی
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه، در عصر متلاطم مکاتب الحادی، با ظهور خود نظم دهکده جهانی مک لوهان را به گونه ای غیر قابل پیش بینی درهم شکست، تا قرن بیستم را عصر بازگشت به معنویت بنامند.
در تفکر جهانی شدن و جهانی کردن، بسیاری از اندیشمندان و محققان حوزه رسانه، بر این باور بودند که نیمه دوم هزار بیستم عصر جدیدی است که انسان مدرن شده علاوه بر تغییر محیط و ایجاد تکنولوژی، قادر بر تغییر نگرش و باور خویش است، آنچنان که در تحول ذهنی خود از بند سنت و مذهب رها شده، و با تکیه بر عقل خویش می تواند در این عرصه رقابت و مادی گرایی بر مشکلات فائق آید. لکن هر چه زمان بیشتر پیش رفت بر مشکلات انسان غربی نیز افزوده شد. به اندازه فاصله گرفتن از منبع الهی، انسان غربی در فاصله اذهان و اعیان خویش در تنگنای خویش محصور تر و تنها تر شد. در این زمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران دریچه ای تازه بر بشر محصور در جنگل الکترونیک قرن بیستم باز شد! پدیده ای استثنایی و منحصر به فردی که به دلیل برخی ویژگی ها و پیام های خاص خود، به سرعت و با گستردگی زیاد در دل جوامع بشری نفوذ کرده و مورد توجه جهانیان قرار گرفت. دو ویژگی ممتاز این انقلاب در مبنا، که موجب تمایز آن از سایر انقلاب های پیش از خود می شود، عبارتند از ریشه داشتن در معنویت و ارزش های اخلاقی و دیگر برآمده از دل مردم بود. مردمی که عزم و اراده شان توسط دینی شکل گرفته بود که بذر نخستین آن کرامت انسانی است. و این نخستین نظام سیاسی بود که به وضوح آن را می توان «جمهوری اسلامی» نامید. نظامی که در پازل جهان استکبار دو مولفه هشدار دهنده داشت جمهوریت و اسلامی بودن آن.
غربی ها که انقلاب را به نوعی تهاجمی مستقیم به منافع و فرهنگ خود ساخته خویش می دانستند، بسرعت به مقابله با آن پرداختند. نخستین گام در یک استراتژی نظامی خوب، تضعیف پایه های اصلی جبهه مقابل است. بایستی این نظام را نیز همچون نظام های دیگر منطقه از دو مولفه« مردمی بودن و اسلامی بودن» تهی می کردند. پس با علم کردن اسلام آمریکایی، بر آن شدند تا بین مردم و انقلاب که نماد تمامیت دینی آنها بود فاصله ایجاد کنند. اسلامی که در خدمت استکبار و با بهانه جدایی دین از سیاست تراوشات ذهنی مارکسیستی، موجب تفرقه و شکاف بین مسلمین و در نتیجه تضعیف آنان خواهد شد، اسلامی که در آن جماعت مسلمین در ظاهر، ظواهر اسلامی را رعایت کرده و نماز برپا می دارند اما از باطن دین که عدالت، کرامت انسانی، حفظ حقوق مظلوم، مبارزه با استکبار، جهاد و ایستادگی در مقابل دشمنان است، غافل می مانند. انسان ساخته این تفکر، انسانهای منفعت طلب و راحت طلبی هستند که جز به خود به دیگری فکر نمیکنند، روی دیگر سکه انسان غربی با نسخه شرقی آن! در این بین امام رحمه الله علیه با ذکاوت خویش مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را تفکیک کردند.
دیگر انقلاب اسلامی ایران، مختص ایرانیان نبود، جهانی که تنها بلوک غرب و بلوک شرق می شناخت، که یا در قید دموکرات ها باشد یا در قید سوسیالیست- کمونیست ها، اکنون با چهره متفاوتی روبرو میشد که علاوه بر نفی نظام قطب و قمر، فرهنگ کشورداری و مردمسالاری را ارائه میکند که در تمامی جوامع زبان مشترک دارد؛ کرامت انسانی! و دنیا در امواج متلاطم بین گرایش به معنویت و هراس از معنویت، به سمت معنویت گام بر می دارد. انقلاب با عِطر بهاری خود چنان در فضای متعفن غرب نفوذ می کند که قلب اروپا و آمریکا را نشانه می رود، بیداری اسلامی به وال استریت کشیده می شود و جان های آزاده ندای حق طلبی سر می دهند. اسلام به حیاط خلوت استکبار رسیده است! تلاش برای منزوی کردن انقلاب، با انواع تحریم ها، جنگ و ترور توسط گروه های فشارشان به نتیجه نمی رسد. پس با تلاشی مضبوحانه و دروغین سعی می کنند تا چهره اسلام را مخدوش کنند، ترورهای داخلی را به سطح بین المللی می کشانند و با ابزار رسانه سعی می کنند تا با جعل حقیقت در ذهن انسان تربیت شده غرب، اذهان عمومی را منحرف کنند. اما تلاش مداوم استکبار جهانی و عوامل داخلی آن برای مخدوش کردن چهره اسلام با پیام رهبر انقلاب خنثی می شود. امام خامنه ای حفظه الله در نامه ای خطاب به جوانان کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پاشنه آشیل دشمن را هدف می گیرد. این نامه ابعاد بسیار زیادی دارد که بایستی به دقت بررسی و تحلیل شود. چرا که عمق نگاه فراملی نظام ولایی را نسبت به آینده جهان و جایگاه ایران در این نقشه جهانی نشان می دهد.
نخست نگاه جوان غربی است. از منظر جوان غربی، خطاب قرار دادن وی به عنوان موتورهای محرک یک جامعه و آینده ساز ملت خویش، شمیم کرامت انسانی است که هرگز سیاستمداران کشور وی از آن بویی نبردهاند. خطابی مستقیم نه از سر ریاست و حکم، بلکه از سر رافت پدرانه و دلسوزانه برای فطرت و وجدان جوان غربی اروپایی و دعوت داوطلبانه وی به تحقیق و رجوع بی واسطه به منابع اصیل اسلامی! این خود چند نکته ظریف را در بردارد، اولا ایجاد زمینه ای برای جذب بیشتر جوانان جویای حقیقت به اسلام حقیقی، ثانیا اشاره به عمق پایگاه های اسلامی در دل اروپا و آمریکا و پدید آوردن موج جدید اسلام شناسی، ثالثا اشاره به آینده ای که جوان غربی بر اساس حقیقت طلبی خود ایجاد می کند؛ آینده اسلام در غرب و اروپا. رابعا اشاره به رحمانیت دین اسلام و ترویج آن بدون نیاز به ترور و یا خشونت، و ابتکار عمل در تبلیغ غیر مستقیم دین! همچنین پیش بینی اضمحلال آینده غرب، دقیقا همانند نامه امام خمینی به گورباچف!
دوم؛بعد دیگر پیام رهبر انقلاب، آینده جهان و زمینه سازی برای تمدن اسلامی با ارائه الگوی انقلاب اسلامی است. حرکتی به سمت ظهور! که در این حرکت رهبر انقلاب، با استراتژی جدیدی علاوه بر معرفی و تفکیک اسلام اصیل از اسلام آمریکایی، در حرکتی ظریفانه گزینه های روی میز دشمن را کیش و مات می کنند! این یعنی تسخیر زمین دشمن با ابزار خودش!
سوم؛ بعد حوزه دیپلماسی بین المللی از اهمیت خاصی برخوردار است. این نامه با نگاه ویژه ای که ارائه می کند، سیاست های خارجی نظام را بویژه در تصحیح توهم بازتاب مذاکرات هسته ای مشخص می کند. استکبار برای تضعیف و درهم شکستن اراده مقاومت بین المللی، نیاز داشت تا وجهه جمهوری اسلامی ایران را به عنوان نماد استقامت و قدرت و استقلال در برابر دول غربی اروپایی، با نمایش کش دار مذاکرات هسته ای، تصمیم گیری و آشتی آمریکایی، در اذهان عمومی بشکند. درحالیکه در چند بیانات اخیر شاهد تاکید رهبر انقلاب بر نظم نوین جهانی بودیم، اکنون این پیام نگاه نسبت به ایران را بار دیگر با رویکرد حکومت جهانی اسلام تصحیح می کند.
در آخر نحوه مدیریت نرم و منحصر به فرد رهبر انقلاب با توجه به شرایط موجود، در ترسیم گذشته، حال و آینده جهان، اشاره لطیفی است به منظومه فکری رهبری و شان هدایت ولی گونه ولی فقیه! و جوان غربی برای فهم و درک آن، ناگزیر است تا به اندیشه ولی امر مسلمین جهان و تفکر انقلاب اسلامی رجوع کند که خود به خود با تفکر و تدبر در این مدل فکری، پیش از پیش به سمت انقلاب و اسلام گرایش پیدا خواهند کرد.
لذا به نظر می رسد این بار امام خامنه ای حفظه الله، با حضور مستقیم در خط مقدم و تبدیل تهدیدات غرب به فرصت های جهان اسلام، ظریفانه و مدبرانه نشان دادند که جهان بستر تحولات عظیمی است و به زودی شاهد تغییر مسیر تاریخ و گذر از پیچ تاریخی خواهیم بود که سر منزل مقصودش« طلوع خورشید موعود» است ان شاء الله.
Sorry. No data so far.