چهارشنبه 28 ژانویه 15 | 13:38
سیدعباس نبوی:

اسلامی شدن دانشگاه‌ها نیازمند نظریه‌پردازی است

متاسفانه در مدیریت‌های ارشد و اصلی کشور فعالیت مصممی در حوزه وحدت حوزه علمیه و دانشگاه مشاهده نکرده‌ایم هر چند در برخی از مواقع از وحدت میان این دو نهاد آموزشی و علمی کشور استقبال می‌کنند. در سال‌های اخیر روحیه‌ام ضد دیوان سالاری شده است و احساس می‌کنم که یک شکست خطرناکی به تفکرات دینی از ناحیه گسترش دیوان سالاری وارد می‌کنیم، از سوی دیگر دیوان سالاری خود یک کرختی را ایجاد می‌کند به طوری که در تمام طول زندگی هیچ اثر قابل ارائه‌ای را عرضه نمی‌کنیم.


وحدت میان حوزه علمیه و دانشگاه در جامعه امروزی ما اهمیت زیادی دارد و تحقق وحدت به معنای واقعی کلمه میان این دو نهاد علمی کشور سبب حرکت به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته، مستقل، پیشرو و جامعه الگو از دیدگاه رهبر معظم انقلاب می‌شود.

بررسی ابعاد مختلف وحدت حوزه و دانشگاه دارای ظرافت‌ها، ویژگی‌ها و نکات بسیار خاص خود است و باید برای اینکه به درکی صحیح، جامع و کامل از میزان تحقق وحدت بین این دونهاد برسیم، نگاهی موشکافانه داشته باشیم چرا که زمانی می‌توانیم دم از تحقق این مهم بزنیم که در اصل و ریشه وحدت مد نظر که مورد تاکید امام راحل و مقام معظم رهبری است محقق شده باشد و انجام برخی کارهای سطحی به معنای تحقق وحدت نخواهد بود.

در همین راستا با حجت الاسلام سیدعباس نبوی، استاد حوزه و دانشگاه، عضو هیئت علمی موسسه دفتر تحکیم وحدت و رئیس موسسه تمدن و توسعه اسلامی به گفت‌و گو پرداختیم.

سید عباس نبوی

در گذشته حوزه‌ علمیه و دانشگاه در کنار یکدیگر مطرح می‌شدند اما در حال حاضر جدا از یکدیگر هستند به نظر شما مشکل تاریخی جدایی میان این دو نهاد آموزشی کشور چیست؟

علم و فناوری قدیم بر اساس یک توانایی‌های حرفه‌ای شکل می‌گرفت که بخش اندکی از این توانایی‌ها به صورت مکتوب و بخش اعظمی از آن به صورت آموزش استادکارانه کارورزی در زمان کار بوده است و این امر تا حدود ۱۵۰ سال اخیر در جامعه رواج داشته است.

دانشمندان اسلامی کتاب‌های از نوع توصیف رایج و عمومی و در سطح رایج از مسائل تجربی و واقعی را می‌نوشتند اما این نوشته‌ها به سمت نظریه‌پردازی علم تجربی سوق پیدا نمی‌کرد، آنچه که در میان متفکران تمدن اسلامی بیش از همه رواج داشته است مباحث علمی، مباحث فلسفی و عقلانی بوده که بعدها به سمت مباحث فقهی و اخلاقی سوق پیدا کرده است اما با این حال مردم با آموزش استادکارانه تربیت می‌شدند.

غربی‌ها پس از حوادث رنسانس در اوایل قرن ۱۶ میلادی فعالیت‌های علمی خود را آغاز کردند و در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی شاهد بلوغ این فعالیت‌ها بودیم که در قرن ۲۰ میلادی فعالیت‌های علمی استقرار پیدا کرد و پس از آن شاهد دستاوردهای علمی در این زمینه بودیم که می‌توان گفت غربی‌ها پژوهش‌های تجربی خود را روش‌مند کرده و آن را به شاخه‌های علمی مدون کرده‌اند.

تفکر دینی تا مدت زمان طولانی گاهی حالت رد و گاهی حالت پذیرش به نتایج مباحث تجربی را داشت و تا پیش از پیروزی انقلاب دانشگاه‌های تجربی کشور وضعیت روشنی در برابر اینگونه تفکرات نداشتند.

برخی از فلاسفه کشور معتقد بودند که علوم استقراری علوم زمینی هستند که نتایج و دستاوردهایی نیز داشته‌اند و تقسیم‌بندی زمینی یا یقینی از این دستاورد‌ها نتیجه‌ای را تغییر نخواهد داد که بنده معتقدم که فلاسفه و اصولیان یک روش اشتباه را در روش‌شناسی مرتکب شده‌اند زیرا جنبه‌‌های یقینی، گمان، تردید و وهم همه یک جنبه روان‌شناختی علم هستند.

در دانشگاه‌های کشور یک خلل روان‌شناسی وجود داشته و با توجه به اینکه میان دانشمندان علوم دینی و علوم جدید رابطه‌ای وجود نداشته است و از سوی دیگر دانشگاه‌ها هم ارتباط معقولی با علمای دینی بر قرار نکرده‌اند به تدریج شاهد یک جدایی ذاتی میان این دو نهاد علمی کشور بودیم که تا به امروز نیز نتوانسته‌ایم یک روش‌شناسی معقول از جدایی میان حوزه علمیه و دانشگاه پیدا کنیم و متاسفانه شاهد انفصال میان این دو نهاد آموزشی کشور هستیم.

چه فعالیت‌هایی برای رسیدن به وحدت حوزه علمیه و دانشگاه که دو نهاد علمی کشور هستند انجام شده و چه فعالیت‌های باید انجام شود؟

با توجه به بررسی‌هایی که در سال‌های اخیر انجام داده‌ام متوجه شدم که باید یک متالوژی ترکیب منابع معرفت را پیدا کنیم تا هر یک از مسیرهای معرفت یک مبانی را بسازد زیرا تفکر در این باره که دین جزئیات علوم تجربی را بسازد، تفکر اینکه علوم تجربی مبادی پایه‌های معرفت را جست‌وجو کند و یا عقل تمامی پاسخ‌های مبادی فیلسوفانه را پاسخ‌گو باشد اشتباه است؛ عقل روش‌مندی استدلال را بیان می‌کند و در حوزه نظریه‌های بنیان نظری، می‌تواند راهنما باشد.

کتاب مبانی نظری و راهبردی اسلامی شدن دانشگاه‌ها و کتاب فلسفه قدرت را در حوزه ترکیب منابع معرفتی نگاشته‌ام که هنوز کتاب مبانی نظری و راهبردی اسلامی شدن دانشگاه تکمیل نشده است.

در کتاب فلسفه قدرت بحث‌های فیلسوفانه سیاست را با بحث کاربردی سیاست و مبادی قرآنی و ربای سیاست به صورت همگام مطرح کرده‌ام که دبیر شورای کتاب برگزیده سال در زمان انتخاب این کتاب به عنوان کتاب برگزیده سال نمی‌دانست این کتاب مختص حوزه علمیه است یا دانشگاه.

در حال حاضر علمای دینی نظیر آیت الله جوادی‌آملی و آیت الله مصباح‌یزدی در حوزه وحدت حوزه علمیه و دانشگاه نیز فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند و آیت الله مصباح‌یزدی معتقدند که اگر مبادی دینی با دانشگاه‌ها هم مسیر نشود به دستاوردهای مفیدی دست پیدا نمی‌کنیم.

در بسیاری از مواقع افرادی که در حوزه علمیه و دانشگاه تحصیل می‌کنند تحصیل در نهاد دیگر را مناسب نمی‌دانند و یا اینکه در برخی از مواقع برخی از افراد که در نهاد علمی دیگر حضور پیدا می‌کنند به مرور زمان تفکراتشان تغییر می‌کند آیا روند این خللی به وحدت میان حوزه علمیه و دانشگاه وارد می‌کند؟

در حال حاضر شاهد گسترش مدارج دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه هستیم که تنها عناوین مراکز علمی و آموزشی تغییر پیدا کرده است که حالت دوگانگی را در رشد افراد نشان می‌دهد، به طور مثال طلبه‌ای که دکترای جامعه‌شناسی را اخذ می‌کند و نگاه متفکران غرب و شرق را مطالعه کرده است، معتقد است که این تفکرات با او سازگاری ندارد و بهتر است علوم دینی را مطالعه کند و یا دانشجویی که دروس حوزوی را مطالعه می‌کند و معتقد است که از این نوع تفکرات قرن‌های بسیاری گذشته و به نوعی سنت‌مدارانه است و نیاز جامعه امروز را بر طرف نمی‌کند که این دو حالت بیش از یکصد سال است در جامعه ما در حال تکرار است.

در مطالعه تاریخ معاصر و تاریخ مشروطه، طلبه‌های باهوش و مستعدی مانند سید محمد تدین و سید حسن تقی‌زاده را مشاهده می‌کنیم که با ورود به فضای علوم جدید تبدیل به انسان‌های خطرناکی شده‌اند یا فردی مانند میرزا سلیمان اسکندری که نخستین فردی است که جریان سوسیالیست را در ایران آغاز کرد و پس از او نیز حزب توده از تفکر اسکندری بهره‌مند شد نیز طلبه بوده است، البته افراد دیگری نیز بوده‌اند که در حضور اساتید برجسته‌ حوزوی درس خوانده‌اند اما پس از آشنایی با تحولات جدید تغییر کرده و انسان‌های با تفکرات جدید شده‌اند که یحیی دولت‌آبادی یکی از این افراد است که در محضر اساتیدی همچون مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم آخوند خراسانی درس‌ خوانده است.

اگر خللی که در میان حوزه علمیه و دانشگاه وجود دارد حل نشود به سمت فعالیت‌های تلفیقی و انضمامی پیش خواهیم رفت که این امر مانند جریان زندگی است که شاید اثرگذار باشد اما ریشه‌ای نخواهد داشت.

با توجه به اینکه حوزه علمیه و دانشگاه باید در کنار یکدیگر باشند در حال حاضر شاهد این هستیم که هر یک از این دو نهاد تفکرات خاص خود را دارند به نظر شما راه حل رسیدن به مبانی و تفکر مشترک میان حوزه علمیه و دانشگاه چیست؟

متاسفانه در مدیریت‌های ارشد و اصلی کشور فعالیت مصممی در حوزه وحدت حوزه علمیه و دانشگاه مشاهده نکرده‌ایم هر چند در برخی از مواقع از وحدت میان این دو نهاد آموزشی و علمی کشور استقبال می‌کنند اما فعالیت جدی را مشاهده نمی‌کنیم.

در سال‌های اخیر روحیه‌ام ضد دیوان سالاری شده است و احساس می‌کنم که یک شکست خطرناکی به تفکرات دینی از ناحیه گسترش دیوان سالاری وارد می‌کنیم، از سوی دیگر دیوان سالاری خود یک کرختی را ایجاد می‌کند به طوری که در تمام طول زندگی هیچ اثر قابل ارائه‌ای را عرضه نمی‌کنیم.

برای اسلامی‌ شدن دانشگاه‌ها باید به سمت مباحث سنگین در قالب نظریه‌پردازی برویم که در کتاب مبانی نظری و راهبردی اسلامی شدن دانشگاه‌ها این نکته مطرح شده است که چه تعریفی باید از دانشگاه اسلامی داشت و چه نتایجی را از اسلامی شدن دانشگاه‌ها خواهیم گرفت، اینکه دانشجوی اخلاق و مواضع دینی را رعایت کند تنها مختص به محیط دانشگاه اسلامی نیست بلکه باید دانشجو به عنوان یک انسان در همه مکان‌ها اخلاق و مواضع دینی را رعایت کند، بر همین اساس اگر همت اصلی دانشگاه‌ها را بر این مبنا قرار دهیم در حالی که مشکل اصلی دانشگاه‌های اسلامی در جای دیگری است با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.

متفکران نظریه‌پرداز و دغدغه‌دار که دارای ظرفیت بالایی باشند در کشور محدود هستند و شاید این افراد به یکصد نفر برسند که به شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شورای علم و اندیشه را پیشنهاد کرده‌ام که این شورا فعالیت دیوان سالاری نخواهد داشت بلکه ظرفیت‌های فکری را از فعالیت‌های جانبی و برنامه‌های تدریس زمان‌گیر در ایام هفته فارغ خواهد کرد که به این وسیله جریان نظریه‌پردازی تقویت خواهد شد تا بتوانیم نظریه‌های مختلف را مطرح و در کنار یکدیگر قرار بدهیم تا این نظریه‌ها را به چالش بکشیم و یک روش‌شناسی مناسب را به این وسیله بتوانیم ارائه کنیم.

۵۰ تا ۱۰۰ طرح تحقیقاتی فراپروژه‌ای در حوزه‌های مبادی مورد توجه حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها باید تعریف بشود که هر یک از این طرح‌های تحقیقاتی را چند نظریه‌پرداز برای مدت یک تا ۱۰ سال برعهده می‌گیرند و برای انجام این تحقیقات از ظرفیت‌های موجود در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها نیز می‌توانند بهر‌ه‌مند شوند.

در حال حاضر تاریخ نظری سیاسی در اسلام وجود ندارد و اگر فردی از علما و اندیشمندان دینی کشور تاریخ نظری سیاسی اسلام را از آغاز تا به امروز به صورت مستند در یک مجموعه هزار صفحه‌ای بخواهد داشته باشد چنین مجموعه‌ای وجود ندارد تا بتوانیم به او ارائه کنیم این در حالی است که چندین مدل تاریخ نظری سیاسی در غرب به صورت مستند نگاشته شده است.

در کتاب علم و دین در حدود ۴۰۰ منبع اصلی از مناقشات علم و مباحث دین غرب و نظریه‌های مختلف دانشمندان غربی مطرح شده و نشان‌ داده شده است که این دانشمندان و جهان غرب چه نگاه و رسالت تاریخی را دنبال می‌کرده‌اند که متاسفانه نظریه‌پردازان اسلامی این رسالت تاریخی را باور نکرده‌اند.

در پژوهش‌ها باید از نظریه‌پردازان سکولار بهره‌مند شویم و نمی‌توانیم این ادعا را داشته باشیم که نظریه پردازان سکولار در پژوهش ما نمی‌توانند نقشی را بر عهده داشته باشند زیرا که نظریه‌پرداز سکولار نظریات این حوزه را مورد بررسی قرار می‌دهد و فعالیت‌های پژوهشی ما را کاهش می‌دهد و پس از انجام پژوهش باید دید نظریه‌پردازان دینی چه پاسخی به نظریه سکولار خواهند داشت.

اجرای اشتباه یک برنامه حساس می‌تواند رویکرد کلی یک حرکت را از بین ببرد که متاسفانه در برخی از مواقع برنامه‌ها و پیشنهادات تبدیل به ساده‌ترین برنامه اجرایی می‌شوند که این امر به طور قطع نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت و سبب نارضایتی و ناراحتی بسیاری از پژوهشگران می‌شود.

متاسفانه اساتید دانشگاهی تسلط اندک و محدودی بر حوزه منابع دینی دارند و طلبه‌هایی که باید در حوزه مطالعات قرآنی و ربا فعالیت‌هایی را انجام دهند این کار را نمی‌کنند و پایه‌های علوم را مطالعه می‌کنند و آشنایی جزئی با تفسیر و ربا دارند و می‌توانند برای آغاز فعالیت‌های خود از این اطلاعات بهره‌مند شوند و متاسفانه اساتید و دانشجویان در حوزه استفاده از منابع دینی ضعیف هستند و به دلیل عدم دقت و عدم اهتمام همیشه به ترجمه علوم دینی مراجعه می‌کنند که باید در یک فضای خارج از فضای رسمی حوزه‌های علمیه برای این دانشجویان و اساتید دانشگاه جلساتی برگزار شود تا بتوانند به منابع دینی مراجعه کرده و از این اطلاعات بهره‌مند شوند.

باید فعالیت‌های را در دانشگاه‌ها داشته باشیم تا فضای دانشگاه از معارف اعتقادی و تفکر اسلامی دور نباشد و یکی از فعالیت‌هایی که در این زمینه انجام شده است تشکیل جلسات هفتگی با حضور برخی از دانشجویان و اساتید دانشگاهی است که مباحث مختلفی در این جلسات مطرح می‌شود.

هیچ کدام از متولیان اقتصادی کشور دارای یک نظریه که راه‌گشا با مبنای اسلامی باشد ارائه نکرده و متفکران دینی تنها به بیان یکی سری از رهنمودهای اخلاقی به متولیان اقتصادی کشور اکتفا می‌کنند که هیچ یک از این رهنمودها در مقام اجرا نمی‌تواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند که این امر به معنای عدم پاسخگویی به سوالات اقتصادی است.

یکی از علمای دینی معتقد است که اگر جامعه تولید و سرمایه‌سازی نداشته باشد مشخص نمی‌شود که چه عواقبی در انتظار جامعه خواهد بود و از سوی دیگر این عالم دینی مطرح می‌کند که اقتصاد ما ربوی است این در حالی است که کل بودجه موسسه این عالم دینی از ما به تفاوت ۲۵ درصدی افزایش نقدینگی بانکی که معتقد هستند ربوی است تامین می‌شود.

در بسیاری از مواقع فعالیت‌هایی از سوی دو نهاد حوزه علمیه و دانشگاه صورت می‌گیرد اما در بسیاری از مواقع این فعالیت‌ها مورد توجه مردم قرار نگرفته‌اند و زمانی که به دنبال چرایی این مسئله می‌رویم پاسخ درستی از سوی مسئولان این دو حوزه ارائه نمی‌شود؛ به طور مثال در حوزه اقتصاد که اصلی‌ترین موضوع زندگی مردم است این دو نهاد به یک فصل مشترک برای پاسخگویی به سئوالات مردم نرسیده‌اند، به نظر شما دلیل این مشکل چیست؟

متاسفانه در بسیاری از مواقع به سئوالات پاسخ داده نمی‌شود و به طور معمول به سئوالات حاشیه‌ای پاسخ داده می‌شود اما به خود سئوال که تصمیمی برای مسیر جامعه می‌تواند بگیرد پاسخی ارائه نمی‌شود.

پس از اینکه تصمیم به شکل‌گیری نهادی با عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گرفته شده بود مقرر شد که در جلسه‌ای که با حضور اعضا تشکیل می‌شود مقالاتی با عنوان مسیر پیشرفت کشور ارائه شود چرا که رهبر معظم انقلاب به موضوع عدالت تاکید ویژه داشتند.

حضرت علی (ع) قرار گرفتن هر چیز را در جای خود را نتیجه عدل عنوان کرده‌اند و شهید مطهری در تفسیر و معنای عدل اشتباهی را مرتکب شدند که این اشتباه در حال حاضر گسترش پیدا کرده است.

نظر الموازین به قسط زمانی آغاز می‌شود که همه حساب‌ها نیز آغاز شود که حضرت علی (ع) در زندگی و سیره خود به این شیوه عمل می‌کردند، اگر بخواهیم عدالت را در جامعه آغاز کنیم باید بتوانیم تبعیض نبودن و مساوی بودن را در همان نقطه آغازین و پایه نشان دهیم تا در این حوزه بتوانیم نظرات و مباحث خود را مطرح کنیم که تساوی در فرصت‌ها و ظرفیت‌ها حرکت به سمت رشد را ایجاد می‌کند.

در جلسه‌ای که در نهاد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار شد اقتصاددانان را مورد نقد قرار دادند که رهبر معظم انقلاب نیز این جلسه را نتیجه بخش ندیدند و متاسفانه ما در اینگونه جلسات ساده‌سازی می‌کنیم و به سئوال اصلی پاسخ نمی‌دهیم و از سوی دیگر اگر بخواهیم پاسخی را به مسائل موجود بدهیم دینی بودن و یا غیر دینی بودن در پاسخ به سئوالات نقش موثری را ایفا نمی‌کند این در حالی است که مسائل دینی حاکم بر پاسخ است و پاسخ باید به گونه‌ای باشد که هر اقتصاد‌دانی با هر تفکری بداند که این پاسخ بهترین پاسخ می‌تواند به سئوال باشد که متاسفانه به این نظر از سوی اقتصاددانان نمی‌رسیم.

  1. ناشناس
    30 ژانویه 2015

    تو بشین نظریه پردازی کن!!
    حاج آقا!
    ذات دانشگاه ضد دین است و محصول تفکر سکولار است. بیهوده آب در هاون می کوبید.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.