چرا حضرت امام در روز ١٢بهمن در جمله ابتدایی سخنرانیشان در بهشت زهرا از شهدای نهضت و پدرومادرانشان نام میبرند؟ چرا امام در بندهای انتهایی وصیتنامه خود دوباره از مقام شهادت و شهیدان سخن میگویند؟
چرا حضرت امام در روز ١٢بهمن در جمله ابتدایی سخنرانیشان در بهشت زهرا از شهدای نهضت و پدرومادرانشان نام میبرند؟ چرا امام در بندهای انتهایی وصیتنامه خود دوباره از مقام شهادت و شهیدان سخن میگویند؟ شهید و شهادت کلامی است که در انقلاب، جمهوری اسلامی و ادبیات حضرت امام(ره) بهعنوان پایهگذار نهضت، جایگاه ویژهای دارد. یعنی میان انقلاب اسلامی و شهادت رابطه معناداری وجود دارد.
شهید کسی است که به انسان تراز انقلاب اسلامی رسیده است. یک انقلاب تا وقتی که انسانهای تراز خود را تربیت کند انقلاب باقی میماند؛ یعنی انسانهایی که یا به شهادت میرسند یا روحیه شهادتطلبی دارند. شهادت با مفهوم جهاد و مجاهده رابطه دوطرفه دارد. یعنی شهید الزاما در صحنه مجاهده بوده یا آنکه روحیه شهادتطلبی دارد. این بالاترین مرتبه انسان انقلاب اسلامی است. به همین دلیل امام بارها آرزو میکند که با بسیجیان و شهدا محشور شده و در واقع به مرتبه نهایی انقلاب اسلامی برسد. حال چرا شهادت بالاترین مرتبه انسان انقلاب اسلامی است؟ به این دلیل که در اسلام ناب بهعنوان مبنا و پایه انقلاب، شهادت بالاترین و والاترین مقام است. ائمه(ع) هم که خود مبلغ و مروج اسلام ناب بودهاند همگی درنهایت به این مقام رسیدهاند. درواقع مشابهت این دو جریان در مقام شهادت، نشاندهنده نزدیکبودن انقلاب اسلامی به حرکت و نهضت امامان معصوم است و هر حرکت یا تفکر دینی دیگری که با این مقام زاویه دارد یا این مرتبه هدفش نیست، اسلام غیراصیل یا آمریکایی است.
بنابراین تاکید بر مفهوم شهادت و ذکر مدام آن یعنی ذکر مداوم اسلام ناب و بالاترین مرتبه آن، یعنی یادآوری الگوی انسان انقلاب اسلامی؛ یعنی کمرنگکردن و به حاشیهراندن اسلامهای غیراصیل که الحق «تموت بترک ذکره و الباطل تموت بترک ذکره». ما چون اسلام ناب را حقیقتی ابدی و مطلق میدانیم بنابراین ذکر مصادیق آن را نیز ذیل آن باید بر خود واجب بدانیم و مصداق اعلای این حقیقت آنگونه که بیان شد، شهید است.
این تاکید و تذکر مداوم مقام شهادت بر آحاد انسانهای تحت شعاع انقلاب اسلامی در هر عصری و در هر مکانی لازم و واجب است، چه رسد به مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی که خود داعیهدار انقلاب اسلامی هستند. یکی از مهمترین بخشهای حاکمیت که در این زمینه مسئولیت سنگینی دارد حوزه مدیریت شهری است. در این حوزه ابعاد و زوایایی وجود دارد که باید در مدیریت فرهنگی شهر بیشتر مدتوجه قرار گیرد:
١. در فضاآرایی شهری شامل نامها و نشانهها و نمادها، به همان میزان که تابلوهای اطلاعرسانی و نشانهیابی مادی برای مردم ضرورت دارد، باید تابلوهای نشانهای و جهتیابی معنوی که بالاترین مقام آن شهید و شهادت است نیز در منظر عمومی شهر به کار گرفته شود تا آن ذکر مدام بهطور حداقلی محقق شود.
٢. در جهتدهی به پژوهشها و گفتمانهای علمی در همه علوم و بهویژه در علوم انسانی، باید به والاترین مقام انسانیت انقلاب اسلامی بهعنوان مبنای مهم انسانشناختی توجه ویژه شود که بهنظر میرسد ترویج این مسئله بهعهده مدیریت فرهنگی شهر است.
٣. در مباحث تربیتی نیز ساخت انسانهای شهر باید براساس همین روحیه باشد. یکی از نکات مغفول درباره شهدا همین مسئله است؛ اینکه طبق چه فرایندی، شهید به این مقام رسیده است؟ چه اشتراکاتی در میان آنها وجود دارد؟ هرکدام چه اختصاصاتی دارند و سبک زندگی خاص آنان تا چه حد قابل الگوبرداری و ارائهشدن است؟ و صدها سوال محوری دیگر که گفتمان شهادت و مقام شهید برای آنها میتواند راههای جدیدی در عرصههای فرهنگ عمومی و اختصاصی باز کند.
Sorry. No data so far.