«خانه دختر» سوژه ای تاریخ گذشته و نخنما را مطرح میکند که تنها هدفش عبور از خط قرمزها و ارایه فیلم به جشنوارههایی همچون ونیز و برلین است.
فیلم سینمایی «خانه دختر» منتقدین و خبرنگاران را شوکه کرد. دلیل آن هم نه ساختار و قالب فیلم که مضمون نامناسب و خلاف عفت عمومی آن بود. کارگردان با انتخاب فیلمنامه «پرویز شهبازی» روایت خود را با یک حادثه آغاز میکند. خبر مرگ دختری در شب عروسیاش به دوستانش میرسد. پس از آن فیلم با روایتی چندگانه ماجرا را برای مخاطب بازگو می کند.
نامزد دختر (حامد بهداد) جوانی شکاک است که در دیالوگ هایش به دختر تاکید می کند که اگر من اصرار کردم که اسرارت را بازگو کنی این مسئله را عنوان نکن. فیلمساز این جوان را به گونه ای معرفی می کند که در نگاه اول فردی مذهبی اما سخت گیر و شکاک معرفی شود. در بخش دیگری از فیلم هم مادر و خواهر این جوان را افرادی سخت گیر و متعصب به نمایش می گذارد که با طرز وحشیانه ای دختر را برای گواهی سلامتش به اطاق دکتر زنان هدایت می کنند. رویا تیموریان بارها توانایی اش را در ارایه شخصیت های خشن به اثبات رسانده است. او در خانه دختر نقش مادر شوهری متعصب، سختگیر و مذهبی را بازی می کند که به مدد کارگردانی هیچ گاه از ذهن مخاطب دور نمی شود. در این فیلم چهره هراسناکی از مذهب و سنت ارایه می شود.
«خانه دختر» پر از سوالات پاسخ داده نشده است، رویکردی برای جلب توجه جشنواره هایی همچون ونیز و برلین. یکی از سوالات کلیدی که مطرح است: چرا پدر درواکنش به مرگ دختر آرام و ساکت است و هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد؟ چرا مرگ دختر را سکته معرفی می کند؟ چرا پدر پشت در پزشکی قانونی از مرتضی می پرسد اینجا مشخص میشود چه کسی؟ چرا خواهر سمیرا پس از مرگ خواهرش از موبایل سمیرا استفاده می کند و با دوستان او تماس می گیرد؟ چرا به دوستان سمیرا ایمیل می دهد آن ها از چه چیز می خواهد آگاه کند؟ چرا پدر سمیرا پس از آن که مطمئن میشود پزشک قانونی متوجه عامل خودکشی دخترش نمیشود داماد را تهدید میکند؟ چرا قبل از این صحنه داماد را به صورت جدی استنتاق نمی کند؟ مگر او نقشی در مرگ سمیرا داشته؟ و… بسیاری از سوالات دیگر که در ذهن مخاطب باقی می ماند و به هیچ پاسخ درستی داده نمیشود. بهترین تعبیر بعد از خلاف عفت عمومی بودم مضمون فیلم همین است: «سینمای شک».
«خانه دختر» سوژه ای تاریخ گذشته و نخنما را مطرح میکند که تنها هدفش عبور از خط قرمزها و ارایه فیلم به جشنواره های خارجی است. داستان خانهدختر اساس و پایه درستی ندارد و پیرنگی به شدت متزلزل دارد. تنها با ارایه نماهای کلیشهای لبخند ستاره به دوربین با مفهوم هشدار به نسل آینده همچنین خودکشی قصد دارد برخورد میان سنت و مدرن را با رفتار تعصبی و خشک خانواده سنتی و مذهبی به نمایش بگذارد. سوژهای نخنما که دیگر در جشنوارههای خارجی نیز خریدار ندارد.
Sorry. No data so far.