بنمایه فرهنگ عمومی «فرهنگ ملی» است. ممکن است فرهنگ عمومی جامعه، تحت تأثیر فرهنگ عمومی جامعه دیگری در مدت زمان نسبتاً کوتاهی دچار تغییر شود اما از آنجا که فرهنگ ملی هنوز پا برجاست با بروز و ظهورش، فرهنگ عمومی را عمق ببخشد.
«فرهنگ» تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه است. فرهنگ راهنمای اعمال انسانها و معرف جهان بینیهای آنها در زندگی است. ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان «فرهنگ» میشناسیم، آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل میتوان آن را در قالب تعریفی مشخص و محدود گنجانید.
از دیدگاه مقام معظم رهبری، سه مؤلفه فرهنگ، علم و اقتصاد، ارکان اقتدار یک ملت را تشکیل میدهند که در این میان، اولویت اساسی با فرهنگ است. به عبارتی، بدون ایجاد تحول فرهنگی نمیتوان در علم و اقتصاد و سیاست و … نیز به پیشرفت قابل ملاحظهای رسید، زیرا آن چیزی که به آنها جهت میدهد، فرهنگ است. در واقع، همانگونه که معظم له نیز اشاره فرمودهاند که نقش فرهنگ در زندگی مانند هوایی است که تنفس میکنیم.
مهدی ناظمی اردکانی دبیر کارگروه مدیریت کلان دستگاههای فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فرهنگ را به محیط زیست انسانی تشبیه میکند که هرچه این محیط زیست، شرایط مساعدتری داشته باشد کمک شایانی به رشد و تعالی انسانها خواهد کرد.
وی معتقد است: ما نمیخواهیم بگویم که وزارت فرهنگ و ارشاد نداشته باشیم بلکه وزارت ارشاد لازم است چون نظام ما فرهنگی است، انقلاب ما فرهنگیست. ما باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشیم. اما این طور نیست که همه کارهای فرهنگ را به دوش این نهاد بیندازیم بلکه همه باید به اصلاح فرهنگ عمومی بپردازند.
مبحث پیشین ما به اینجا رسید که؛ فرهنگ عمومی از فرهنگ تخصصی قابل تفکیک نیست لذا همانطور که فرهنگ عمومی و فرهنگ تخصصی بر یکدیگر اثر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند، زندگی انسانها در فضای اختصاصی و فضای عمومی نیز کاملاً متمایز از هم نیست.
همچنین پیرامون فرهنگ عمومی، مباحث مختلفی همچون چیستی فرهنگ عمومی و وجه تمایز آن با فرهنگهای تخصصی، مدیریتپذیری فرهنگهای تخصصی و فرهنگهای سازمانی فرهنگ عمومی به واسطه مدیریتپذیری و اینکه فرهنگهای دیگر قابل مدیریت است و دستگاههای فرهنگی، به خصوص شورای عالی انقلاب فرهنگی در این راستا عهدهدار مسئولیت خطیری هستند، عنوان شد.
بخش دیگری از گفتوگوی ما با «مهدی ناظمی اردکانی» را در ادامه میخوانید:
* «فرهنگ اسلامی» وجه اشتراک فرهنگهای ملی کشورهای اسلامی است
رابطه فرهنگ عمومی با فرهنگ ملی چیست؟
هر ملتی میتواند فرهنگ ملی خاصِ خود را داشته باشد. فرهنگ ملی ملت ما، فرهنگ ایرانی است. همه فرهنگهای ملی، پدیدههای تاریخیاند و قرنها طول کشیده است تا فرهنگ ملی آنها شکل گیرد و در آینده هم تأثیرات وجودی آن محسوس خواهد بود.
فرهنگهای ملی بنا به قدمت آنها، در آینده دوام و قوام خواهند داشت و یا به سمت حذف و جذب شدن در سایر فرهنگهای ملی پیش میروند. فرهنگ ایرانی را میتوان از آن فرهنگهای ملی قلمداد کرد که علاوه بر سابقه دیرینه آن، دارای قدمت بالایی بوده و قادر به ساخت تمدن ایرانی شده است.
فرهنگهای ملی میتوانند وجوه اشتراک داشته باشند و امکان دارد این وجه اشتراک فرهنگی از نوع خاص باشد. کشورهای اسلامی فرهنگهای ملی خاص خود دارند ولی فرهنگ اسلامی وجه اشتراک آنها است.
رابطه فرهنگ عمومی با فرهنگ ملی رابطه دو نوع فرهنگ نیست. بلکه رابطه دو سطح فرهنگ بوده و ظهور و تمدد فرهنگ ملی در شرایط و مقتضیات زمانی مختلف است.
*هر تمدنی «فرهنگ» شکل دهنده خود را بازتولید میکند
آیا فرهنگهای ملی تابعی از شرایط و مقتضیات زمانی نیستند؟
گفته شد که «فرهنگ» پدیدهای پیچیده و پویا است بنابراین فرهنگها همواره در حال تغییر هستند. ویژگی بارز فرهنگ این است که میسازد و ساخته میشود از این رو هر فرهنگی بر فرهنگهای دیگر تأثیر میگذارد و در عین حال تأثیر میپذیرد.
هر فرهنگی همه پدیدههای تمدنی را میسازد و موجبات شکلگیری آنها را فراهم میکند و در عین حال پس از ساخته شدن از آنها تأثیر میپذیرد. به یک معنا هر تمدنی، «فرهنگ» شکل دهنده خود را بازتولید میکند. بنابراین اگر امروز تمدن غرب، سلطه و نفوذ خود را در دیگر جوامع و کشورها میگستراند مسلم است که فرهنگ خود را در میان آن ملتها بازتولید میکند و فرهنگهای ملی را تحت تأثیر قرار میدهد.
بدیهی است فرهنگهای ملی که در طول زمان طولانی شکل میگیرند به سرعت قابل تغییر نیستند اما قطعاً تأثیراتی میپذیرند. امروز فرهنگ مادی غرب و به عبارت دیگر فرهنگ ملی کشورهای غربی بر فرهنگ ملی بسیاری از کشورها تأثیر گذاشتهاند و تلفیقی از فرهنگهای ملی وجود دارد؛ فرهنگ ایرانی به فرهنگ ایرانی – غربی تبدیل شده است. این تأثیرات در طول دو قرن اخیر شکل گرفته و آن فرهنگهای ملی که قویتر بودهاند تأثیرات کمتری پذیرفتهاند.
فرضاً مؤلفه زبان را که یکی از مؤلفههای اصلی فرهنگهای ملی است در کشور ما و ملتهایی تغییر یافته است. کشورهای استعمارگر غربی، زبان خود را با ابزارهای مختلف و به خصوص با ابزار قدرت، جایگزین زبانهای ملی کردهاند. در خصوص فرهنگ ملی ایران هم همین قصد را داشتند و تلاش زیادی هم کردند ولی به موجب قدرت زیاد فرهنگ ایرانی، این توفیق را پیدا نکردند که زبان غنی فارسی را حذف کنند.
* زمانی فرهنگ ملی ما به غنا میرسد که مؤلفههای فرهنگ غربی هضم یا حذف شوند
تأثیر فرهنگ اسلامی بر فرهنگ ملی ایرانی چگونه بوده است؟
«فرهنگ اسلامی» یک نوع فرهنگ است و این فرهنگ، یک فرهنگ ملی نیست. همانگونه که فرهنگ غربی نیز یک نوع فرهنگ است فرهنگ ملی نیست و اصولاً فرهنگ اسلامی، خاص یک ملت نیست و ویژگیهای فرهنگ ایرانی به گونهای بوده و هست که بیشترین تأثیر و تأثر را با فرهنگ اسلامی داشته است. تاریخ تقابل این دو فرهنگ بیانگر این است که فرهنگ ملی ایرانی ظرفیت پذیرش و پرورش فرهنگ اسلامی را داشته و دارد.
بنابراین فرهنگ ملی ما ایرانیان را میتوان فرهنگ اسلامی، ایرانی، غربی قلمداد کرد. همان قدر که فرهنگ ایرانی و اسلامی با همدیگر سازگاری داشته و دارند. فرهنگ ایرانی و غربی در تعارض و ناسازگاری با همدیگرند. زمانی فرهنگ ملی ما به قدرت و غنای بالا و کامل میرسد که مؤلفههای فرهنگ غربی یا بومی شده و هضم شوند یا اینکه به طور کلی حذف شوند.
* فرهنگ عمومی مظهر و نمود فرهنگ ملی متأثر از شرایط و مقتضیات زمان و مکان است
اصلاح فرهنگ عمومی و فرهنگ ملی کدامیک در اولویتاند؟
همانگونه که قبلاً اشاره شد بنمایه فرهنگ عمومی، فرهنگ ملی است. ممکن است فرهنگ عمومی جامعه، تحت تأثیر فرهنگ عمومی جامعه دیگری و بر اثر فشار رسانههای آنها در مدت زمان نسبتاً کوتاه ولی نه به سرعت، دچار تغییر شود و نمونههای رفتاری یک فرهنگ عمومی به سایر فرهنگهای عمومی منتقل شود ولی از آنجا که فرهنگ ملی هنوز پا بر جا است ملاحظه میشود رفتارهای مبتنی بر فرهنگ ملی همین که زمینههای ظهور و بروز پیدا کنند، آشکار شده، به سرعت گسترده و عمیق میشوند.
ایام دهه فجر انقلاب اسلامی است فرهنگ غربی در پیش از 50 سال حاکمیت رژیمهای سلطنتی وابسته تلاش کرد که فرهنگ ملت ایران را تغییر دهد از این رو در حوزه فرهنگ عمومی به موفقیتهای زیادی دست یافت، رفتارها و نهادهای غرببنیان در جامعه گسترده شد ولی مردم فرهنگ ملی ایرانی اسلامی خود را حفظ کردند و آن را جایگزین فرهنگ غربی نکردند.
یعنی باورها و عقاید خود را از دست نداند، گرچه مظاهر آن فرهنگ را در زندگی خود راه دادند لذا آنگاه که زمینههای لازم فراهم شد و موانع سلطه و قدرت فرهنگ غربی برداشته شد اکثریت مردم بر اساس باورهای اسلامی- ایرانی خود عمل کردند و با پیروی از ولی فقیه زمان، متحد و یکپارچه انقلاب اسلامی را رقم زدند و امروز از دستاوردهای بزرگ آن انقلاب، یعنی جمهوری اسلامی پاسداری میکنند.
بدیهی است فرهنگ ملی از اهمیت والایی برخوردار است ولی اصلاح در آن با سختی و در مدت زمان زیادی صورت میگیرد و به همین نسبت اصلاح انجام شده، پایدار میماند. فرهنگ ایرانی در طول بیش از 14 قرن در سایه فرهنگ اسلامی به قدرتهای بالایی رسیده و چنین فرهنگی است که امروز بسترساز بزرگترین انقلاب قرنهای اخیر و به خصوص انقلابی در ادامه نهضت انقلاب انبیا و اولیای الهی است.
فرهنگ عمومی مظهر و ظهور و نمود فرهنگ ملی متأثر از شرایط و مقتضیات زمان و مکان است. این فرهنگ میتواند با سهولت بیشتر و در زمان کوتاهتر نسبت به فرهنگ ملی دچار تغییر شود. بنابراین ضرورت و اولویت پرداختن به اصلاح فرهنگ عمومی محسوستر و جدیتر بوده و تأکید و توجه به اصلاح فرهنگ عمومی موجبات اصلاح در فرهنگ ملی را هم فراهم خواهد کرد.
Sorry. No data so far.