شنبه 14 فوریه 15 | 14:42
دکتر عادل پیغامی تبیین می‌کند؛

خط قرمز مصرف کالاهای داخلی و خارجی

نوشتار پیش رو، خلاصه‌ای از سومین جلسه از سلسله جلسات تبیین پیام‌های اقتصادی مقام معظم رهبری است که توسط دکتر پیغامی ارائه شده است. ایشان در این جلسه، به بررسی مفاهیم مصرف داخلی و خارجی و توضیح مطالبی دربارۀ آن‌ها می‌پردازند.


نوشتار پیش رو، خلاصه‌ای از سومین جلسه از سلسله جلسات تبیین پیام‌های اقتصادی مقام معظم رهبری است که توسط دکتر پیغامی ارائه شده است. ایشان در این جلسه، به بررسی مفاهیم مصرف داخلی و خارجی و توضیح مطالبی دربارۀ آن‌ها می‌پردازند.

متن پیش رو خلاصه‌ای از جلسۀ سوم  سلسله جلساتی‌ست که « دکتر عادل پیغامی » در پاییز سال ۱۳۹۱ مطرح کرده‌اند. این جلسات با عنوان تبیین اندیشه های اقتصادی امام خامنه ای به همت موسسه علمی فرهنگی سدید، برگزار و به زودی در قالب کتاب « سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف » در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.

سایتهای کلی اصلاح الگوی مصرف-خلاصه اثر-۵۵۰

مصرف خارجی و داخلی؛ یک سیگنال

یکی از نگرانی‌­های مقام معظم رهبری این مسئله بوده است که به چه علت عده‌­ای به مصرف کالای خارجی آن قدر اشتیاق و عشق می­‌ورزند و هنگامی که یک کالا، خارجی و مارک‌­دار شود، به مصرف آن راضی می­‌شوند.

هنگامی که مردم کالای خارجی را تقاضا می­‌کنند، فروش بیشتر آن کالا منجر به رونق آن شده و در پی آن به گونه­‌ای شعار «تولید خارجی، حمایت از کار و سرمایۀ خارجی» محقق شده است، اما اگر جنس داخلی مصرف شود، این سیگنال برعکس خواهد بود.

مصرف­‌کنندۀ ما باید یک نگاه کلان داشته باشد، به گونه‌­ای که بداند هر گونه مصرف او به مثابۀ یک سیگنال خواهد بود؛ خواه به تولیدکنندۀ داخلی و خواه به محصول خارجی.

خودکفایی

امام خمینی رحمه الله و مقام معظم رهبری توصیه­‌های زیادی به خودکفایی دارند. خودکفایی باید اولاً ناظر به کالاهای استراتژیک باشد، ثانیاً ناظر به کالاهایی باشد که بتوان مشابه آن را با همان کیفیت در داخل تولید کرد. خودکفایی به این معنی، کاملاً عقلانی و اسلامی است.

نکتۀ قابل توجه این­که اندیشۀ خودکفایی، تقسیم کار را به هم نمی­زند. یک باور پذیرفته شده در اندیشۀ اسلامی و ادبیات دینی ما آن است که خداوند انسان­‌ها را متفاوت و با استعدادهای متفاوت آفریده و می‌­توان گفت اساس زندگی اجتماعی در مبادله و تقسیم کار است، اما اگر کسی بخواهد از این تقسیم کار خدایی سوء استفاده کند –کما این­که در جهان، امکان رخ دادن چنین چیزی کاملاً محتمل است- انسان باید کالای ضروری‌­اش را خود تهیه کند و محتاج دیگری نباشد.

سخن مقام معظم رهبری در باب خودکفایی، هیچ‌­گاه به معنای بستن درب‌­های کشور به عالم بیرون و تولید همه چیز در داخل نبوده است. ایشان به طور مفصل در مورد روابط تجاری و صادرات و واردات نیز بیاناتی داشته‌­اند.

هر کالایی اگر پیش‌­بینی شود که در تعاملات بین­‌المللی مورد سوءاستفاده‌­های دشمن و یا حتی سوءاستفاده‌­های رقابتی قرار می­‌گیرد، «کالای استراتژیک» نامیده می­‌شود. همۀ کشورها برنامۀ خاصی در مورد کالاهای استراتژیک خود دارند؛ بدین ترتیب که بخشی از آن را -نه تمام آن را- وارد می­‌کنند و بخشی از آن را در داخل تولید می­‌کنند تا در بزنگاه­‌ها بتوانند نیاز استراتژیک داخلی را پاسخ دهند. به عنوان مثال یک حدی از کالاهای نظامی، استراتژیک است.

حد استراتژیک

برخی از کالاها برای یک کشور استراتژیک است و به هر نحو ممکن باید آن را در داخل کشور تولید کرد. البته هر کالای استراتژیکی، حد استراتژیک دارد. برای مثال، کل میزان مصرف گندم کشور، استراتژیک نیست بلکه تنها بخشی از گندم مورد نیاز برای مصرف روزانۀ خانوار، استراتژیک است. مصرف گندم در کشور ما دوازده میلیون تن گزارش شده است.

از سوی دیگر می‌­دانیم اولاً بخشی از این مقدار نیز بنا به فرهنگ غلط مصرفی ما زیاد بوده و دورریز خواهد شد و ثانیاً این مقدار مصرف گندم، عبارت است از مصرف در شرایط عادی کشور به نحوی که اگر در شرایط بحرانی تصمیم بر آن شد تا مردم به حد ضرورت مصرف کنند، مقداری کمتر از این مقدار به دست خواهد آمد. به عبارت دیگر، مصرف ضروری و استراتژیک گندم در کشور چیزی برابر پنج تا شش میلیون تن خواهد بود.

صنایع نوزاد

علاوه بر خودکفایی، آن‌چه در حوزۀ مصرف باید مورد توجه جدی قرار گیرد، بحث کالا و صنایع نوزاد است که عبارتند از صنایعی که به تازگی در کشور راه‌­اندازی شده‌­اند و به حمایت نیاز دارند. در این مورد نیز اقتصاددان­‌ها قائل به این نکته هستند که حتی اگر بتوان صنایع نوزاد را با قیمتی چند برابر ارزان­‌تر و آسان­‌تر از تولید داخل، از خارج وارد نمود، باز هم لازم است در آن صنعت نوپا سرمایه‌­گذاری شده و تا مرحلۀ بلوغ و رشد، از آن حمایت گردد.

اگر این دو استثنا -کالای استراتژیک و صنایع نوزاد- را کنار بگذاریم، باید با سایر کشورها مبادله و تجارت کنیم و درب­‌های کشور را به روی دنیا نبندیم، اما گاهی اوقات کالای خارجی را می­‌توان در داخل تولید کرد. به عنوان مثال توان تولید لپ تاپ را در داخل داریم و مشابه آن را تولید کرده‌­ایم.

جواز خرید کالای خارجی

نخریدن کالای خارجی در جایی است که کالای ایرانی آن موجود باشد. همچنین اگر کالای ایرانی وجود داشته باشد، اما دنبال کیفیتی بهتر از آن کالا باشیم که در کالای خارجی هست، در این صورت اگر آن صنعت نوزاد است، باید همان کالای داخلی را خرید و برای حمایت از آن، سختی‌­ها و مشکلات را نیز تحمل کرد. اما اگر نوزاد نباشد و همچنین جزء کالاهای استراتژیک کشور نباشد و در آن کالا مزیت رقابتی نیز برای تولید داخلی وجود نداشته باشد، در این صورت اگر کالای داخلی کیفیتی پایین­‌تر از کالای خارجی داشته باشد، باید کالای خارجی را مصرف کرد.

نکته‌­ای که باید به آن توجه نمود این است که در کالای خارجی بسیاری از اوقات، مارک­‌ها نقش بازی می­‌کنند. مصرف‌­کننده نباید خود را درگیر مارک کند. ممکن است یک جنس اصلاً به لحاظ مواد تشکیل‌­دهنده و هزینۀ تمام شده هیچ تفاوتی با دیگری نداشته باشد، اما تنها به این خاطر که یک آرم روی آن خورده است، قیمتی بالاتر به خود بگیرد. این همان فرهنگ غلط و خطرناکی است که در فضای کشور ما رو به افزایش است.

مانند رأی دادن

مصرف کالای داخلی همانند رأی دادن است. یکی از رأی دادن­‌های مهم این است که هنگامی که فرد وارد یک فروشگاه می­‌شود، از میان ده مورد کالا که چیده شده است، یک کالا را انتخاب کرده و حاضر می‌­شود برای آن هزینه پرداخت کند و گویی به آن کالا رأی داده است. هر کالایی که بیشتر رأی بیاورد، قدرت بیشتری خواهد یافت چنان که در دنیای سیاست نیز این‌گونه است.

کالا و صنعت ایرانی با قدرت یافتن و به دست آوردن پشتوانۀ مالی، خواهد توانست هزینۀ بیشتری در تحقیق و توسعۀ خود صرف کرده و از این طریق، کیفیت کالا را بالاتر برده و میزان بیشتری از سرمایه و نیروی کار استخدام کند. مردم باید بدانند که با رأی دادن و انتخاب کالای خارجی، بیکاری فرزندان خود را در آینده‌­ای نزدیک انتخاب کرده‌­اند.

اصلاح شناخت، گرایش و رفتار مصرفی

در روند اصلاح وضع موجود و این فرهنگ غلط مصرف، باید از ظرفیت­‌های فرهنگی، آموزشی، هنری و رسانه­‌ای و به ویژه رسانۀ ملی آگاهی یافت. ابتدا باید تصاویر ذهنی فرد نسبت به یک موضوع اصلاح شود و به طور صحیح شکل گیرد و در گام دوم، گرایش درونی او نسبت به آن تغییر یابد.

به عنوان مثال باید فرد در درون خود، علاقه­‌ای به کالای خارجی نداشته باشد و از سوی دیگر، حس زیبایی از مصرف کالای ایرانی در او ایجاد شود. سپس باید در بُعد رفتاری او نیز تأثیر بگذارد و مهارت­‌های لازم در این زمینه به فرد آموزش داده شود.

باید در کتاب­‌های درسی دانش‌­آموز را به سمتی ببرند که نسبت به کالای خارجی شناخت پیدا کند و گرایشی علیه آن پیدا کرده و ضد آن رفتار کند. اگر با ورق زدن کتاب­‌های درسی این گونه مفاهیم حاصل نشود، به این معنا است که پنجاه درصد ابزارهای شناخت، گرایش و رفتار در زمینۀ اصلاح الگوی مصرف، کارآیی نداشته است.

در زمینۀ اصلاح فرهنگ، نیاز است که هم اوضاع رسمی مورد توجه جدی قرار گیرد که عمدۀ آن آموزش و پرورش است و هم اوضاع پنهان و ضمنی که عمدۀ آن رسانه، هنر و فرهنگ است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.