علی الهیاری-عضو کمیته صیانت از منافع ایران
رهبر عزیز انقلاب سیاق همیشگی سخنرانیهای عمومیشان است که نکات بسیار مهمی را بسیار نرم و آرام میگویند که شاید خیلیها متوجه ماجرا نشوند.
در دیدار اعضای نیروی هوایی (+) بعد از اشاره به اینکه تصمیم جمهوری اسلامی در توافق ژنو منطقی بود و طبق «منطق» مذاکره عمل کردند، درباره 598 میفرمایند که آن تصمیم هم منطقی بود. ایشان میفرمایند:
طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برههای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را – که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند – متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانهی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کردهاند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاههای سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کردهاند. این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیادهخواهی میکند، پررویی میکند، باجخواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینهها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند، باید ایستادگی به خرج بدهند و دارند به خرج میدهند، ایستادگی بهخرج میدهند. یعنی جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بیمنطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند. منتها طرف مقابل منطق سرش نمیشود؛ طرف مقابل هم به بیمنطقیِ با تکیهی بر زور – خود آنها هم میگویند که ما توانستهایم ایران را وادار کنیم که دستگاههای هستهای را گسترش ندهد، فلان چیز را متوقّف کند، فلان چیز را تعطیل کند؛ راست میگویند، این کارها را جمهوری اسلامی بر طبق منطق مذاکرات انجام داده است – اقرار میکند؛ منتها زیادهخواهی میکنند. خب، ملّت ایران زیر بار زیادهخواهی و زورگویی نخواهد رفت.
در کل این صحبت «منطقی» بودن یک فعل حاوی جهت نیست. یعنی منطقی بودن یک فعل معادل آرمانی و هدف ایدهآل نیست. بلکه اشارهشان به این است که طبق منطق عادی یک چنین مراوداتی عمل شده است.
وقتی امیرالمومنین (ع) خانهنشینی را انتخاب کرد، یا وقتی به خلیفه دوم مشورت میداد، یا وقتی در جمل جنگید، یا وقتی در صفین حکمیت را قبول کردند، یا وقتی امام حسن (ع) صلح با معاویه را پذیرفتند یا وقتی…، آیا منطقی عمل نکردند؟ قطعا طبق شرایط آن تصمیمها منطقی و بهترین گزینه بودهاند. اما آیا امیرالمومنین (ع) از اول ایدهآل ترین کار برایش خانه نشینی بود؟ آیا پذیرش حکمیت آرمان او بود؟ آیا صلح با معاویه هدف و آرمان امام حسن (ع) بود؟
رهبری بارها اشاره کردهاند که با توجه به شرایطی که ایجاد شده است اجازه مذاکره داده شده است. آیا اگر شرایط نخبگان و خواص این گونه نبود، آرمان سیدناالقائد مذاکره بود؟ چه کسی این همه سال شدیدترین و محکمترین مواضع را علیه مذاکره (+) داشتند و یک تنه جلوی فشار چپ، راست و کارگزار ایستادند و علم مبارزه با آمریکا را مستحکم نگاه داشتند؟ یک سال اخیر چرا مواضع ضد آمریکایی، ضد استکباری و تاکید بر ادامه مبارزه ایشان شدیدتر و زیادتر شده است، از سوی چه جریانی احساس سازش و تئوریزه کردن سازش کردهاند؟
حالا چه شده است که ژنو را از نظر منطقی بودن شبیه 598 (+ +) میدانند؟ آیا اشارهای برای اولی الالباب است؟ آیا برای فهمیدن شرایط کشور توسط فرزندان «انقلابی» اسلام است؟ آیا این نشانهها را درک میکنیم؟ آیا مسئولین و خواص همان عجز و ناتوانی دوران پایان جنگ را زمزمه میکنند؟ آیا آنها که باید ایستادگی میکردند و مبارزه را ادامه میدادند، سخن از پایان مبارزه میرانند؟ آیا خواص پشیمان داخل و دشمنان خارج برای استحاله انقلاب از ماهیت ضد استکباریاش هم پیمان شدهاند؟
متاسفانه استدلال ارائه شده در مقاله شما سر و ته ندارد .به این معنی که 1- پیش فرضتان این است که 598 صلح تحمیلی بود و حاصل خیانت گروهی از مسئولین و … 2- راه به نتیجه رسیدنتان که بر اساس قیاس اتخاذ شده ، قیاس ژنو و 598 با صلح امام حسن و خانه نشینی امام علی است.
در حالی که واقعیت این است :
1- خیانت مسئول یا مسئولین در 598 محرز و ثابت نیست، همانطور که رضایی گفت رهبری در تقریظ کتاب مربوط به پایان جنگ ، مطالب این کتاب را رد کرده اند.
2- صلح امام حسن و خانه نشینی امیرالمومنین راهکاری منطقی بود ، همانطور که اشاره کردید ، اما نه به خاطر فشار دشمن که به خاطر خیانت . مورد اول به خاطر خیانت فرماندهان سپاه امام حسن رخ داد و مورد بعدی به خاطر خیانت نخبگانِ زمان در حق امانت رسول الله یعنی خلافت امام علی علیه السلام. در حالی که رهبری در این سخنرانی ، خود به ایستادگی تیم مذاکره کننده اعتراف می کنند.
3- شما دو موضوع را در این مقاله خلط کرده اید. رفتار منطقی امام با رفتار منطقی سپاهیان امام. رفتار امام حسن مجتبی علیه السلام همانطور که گفته اید کاملا منطقی بود ، رفتارِ غیرمنطقی ، رفتارِ سپاهیان آن مظلوم بود که خود را به معاویه فروختند. در حالی که رهبری در این جا علاوه بر رفتار ِ خود، رفتارِ تیم مذاکره کننده را هم منطقی می دانند و این کلید حل معمایی است که شما مطرح نموده اید.
با تشکر
“” همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بیمنطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند.””
دوست عزیز اما از فرمایش حضرت آقا انچه را که خود نیت داشتند برداشت کرده اند با اینکه صریحا ایشان فرموده اند که “همه جا ما با منطق حرکت کردیم .”
ایشان هیچ مقایسه ای به معنایی که شما میفرمایید نداشته اند و اساسا بر این نظر هستند که پذیرفتن 598 یک عمل منطقی بوده است. که این موضوع ارتباطی با علت آن ندارد. آیا اتخاذ یک تصمیم منطقی در مواجهه با پدیده های متفاوت نشانگر تشابه آن پدیده ها است؟ آیا تصمیم منطقی در برابر دو یا چند عمل متفاوت بیانگر و نشانگر وجود اظطرار و یا عدم اظطرار و یا روش اتخاذ آنها است؟ به عنوان مثال وقتی میگوییم با روش چهار عمل اصلی به عدد 5 رسیدیم آیا میتوان با قاطعیت گفت که روشی که منتج به ان شده 4+1 است ؟ و 3+2 و 6-1 و … نیست؟ آیا منطقی بودن در 598 و در ژنو نشانگر وجود عنصر مشترک اظطرار از نوع مورد نظر نویسنده محترم است؟
یا هو
با نویسنده موافقم.
امام خامنه ای مدظله العالی:
موضع داشته باشید. نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى دربارهى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، این کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد… ؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیمگیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا