سمینار یک روزه «جامعه شناسی راهپیمایی ۲۲ بهمن» به همت پژوهشکده باقر العلوم(ع) سازمان تبلیغات اسلامی و به همکاری مؤسسه اشراق روز ۵ شنبه ۳۰بهمن۱۳۹۳ در محل این پژوهشکده در تهران در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد.
این سمینار در قالب چهار نشست و در هر نشست با سخنرانی ۳ نفر از صاحبنظران درباره تحلیل ماهیت، کارکردها و برداشت های مختلف از راهپیمایی های انقلابی ایرانیان خصوصا راهپیمایی ۲۲ بهمن ادامه یافت. این اولین بار است که جمعی از صاحبنظران ایرانی علوم اجتماعی در خصوص این پدیده اجتماعی مهم و چشمگیر به بحث و بررسی نشسته اند. پیش از این فققط «دکتر حسین کچویان»، دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در مقاله «ماهیت معمایی انقلاب اسلامی ایران» به بررسی جامعه شناختی راهپیمایی ۲۲بهمن نشسته بود.
بنا به گفته حجه الاسلام علی جعفری ،دبیر سمینار، زمینه نظری تبدیل شدن «راه پیمایی ۲۲بهمن» یک «مسأله مهم جامعه شناختی ایرانی» برای اولین بار با انتشار مقاله درخشان دکتر کچویان فراهم شد.از نظر دبیر ، علی رغم اینکه سمینار در شرایطی کاملا اکتشافی و بدون سابقه برگزار شد اما اتقان و قدرت برخی ارائه ها مثل سخنرانی دکتر فکوهی خیره کننده بود.جعفری معتقد است که تلاش داشته رویکردهای مختلف نظری اعم از صاحبان دیدگاههای انتقادی تر و نیز آنها که همدلانه تر به راهپیماییهای انقلابی می نگرند نمایندگانی در سمینار داشته باشند.
از نظر او دقت شده تا ارائه کنندگان ترکیبی از نسلهای قدیمی تر و جدیدتر علوم اجتماعی ایرانی را شکل دهند. جعفری گفت که قرار است از مصاحبه ها و یادداشت های بسیاری از صاحبنظران (از جمله دکتر تقی آزاد ارمکی/دکتر ابراهیم فیاض/ دکتر حمیدپارسا نیا/دکتر عبدالله گیویان/ دکتر حسن خجسته/ دکتر اردشیر انتظاری) که امکان حضور در سمینار را نداشتند در کتاب همایش استفاده شود.
دبیر سمینار جامعه شناسی ۲۲بهمن همچنین از انتشار کتاب سمینار تا نمایشگاه کتاب سال آینده پخش تصاویر تدوین شده سخنرانیها و پرسش وپاسخها در آینده نزدیک از سیمای ملی خبر داد.
در ادامه جدول پنلها و نیز بخشهایی از چند سخنرانی مهم این سمینار از جمله ارائه درخشان دکترناصر فکوهی ،دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران،را ملاحظه می کنید.
پنل اول؛ نسبت انقلاب اسلامی و راهپیمایی
راهپیمایی ۲۲بهمن صرفا «جشن تولد» انقلاب نیست، بلکه، تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی است
دکتر محمدرضا جوادی یگانه دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران:
* می بایست بین «علل وقوع انقلاب» و «زمینه های تشدید کننده» آن تفکیک کرد. انقلاب اسلامی معلول شکل گیری «رابطه مردم و رهبری بر بستر مکتبی اسلام» است. امام تلاش دارد که با تأکید بر مبدأ تاریخی کاملا خاص (۱۵ خرداد)، مبنای صد در صد اسلامی و رهبری روحانیت چگونگی حرکت و جریان مبارزاتی خود را از حرکتها و جریانات مخالف دیگر تمایز بخشد و از همان ابتدا حساب خود را بکلی از آنها جدا نماید.
* امام(ره) با آن رویه شفاف و کاملا صریح نشان داد در ازای هیچ چیزی از ماهیت صددرصد اسلامی و صد درصد مردمی انقلاب و رهبری صددرصد روحانی آن نمی گذرد حتی اگر تآکید بر این اصول موجب شود انقلاب هیچ وقت به پیروزی نرسد. تأکید همه جانبه اما به ماهیت مردمی انقلاب و آمدن مردم به صحنه مبارزه موجب شد که حتی در سخت ترین شرایط امکانات و پیشنهادهای چریکی و مسلحانه گروهها را پس بزند.
* امام هم در سبک و مشی مبارزه و هم در پیشنهادهایش برای نظام جایگزین صرفا به جمهوری اسلامی اشاره کرد و باز حتی یک کلمه به نفع مفاهیم و واژگان غیر اسلامی عقب نشینی نکرد. خواسته مردم تأمین استقلال و آزادی به یغما رفته در اثر فساد سیاسی و دیکتاتوری وابسته بود و پیشنهاد امام: «جمهوری اسلامی». در حالی که کانون اصلی مخالفت امام با حکومت پهلوی مسأله دیکتاتوری، عقب ماندگی و وابستگی است با این حال عمده رسانه های ما فساد اداری و جنسی حکومت پهلوی را به عنوان علت اصلی اعتراض مردم عنوان می کنند.
* جمهوری اسلامی هماره باید در ارتباط مستقیم با ماهیت صددرصد اسلامی و صددرصد مردمی و رهبری صددرصد روحانی انقلاب اسلامی بوده و با آن مطابقه شود. این مطابقه به صورت آشکاری به مدد راهپیمایی های مردمی و خصوصا راهپیمایی ۲۲بهمن اتفاق می افتد و تضمین می شود.
* مقاله درخشان «دکتر حسین کچویان» – ماهیت معمایی انقلاب ایران- در تبیین ماهیت راهپیمایی ۲۲ بهمن بیانگر این نظریه است که راهپیمایی۲۲ بهمن نه جشن تولد انقلاب اسلامی زخ داده در سه دهه گذشته، بلکه تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی است . جسارت بالایی می طلبد که انقلابی، در موعد از پیش تعیین شده ای در هرسال، تمام دستاوردها و حیثیت خود را به آزمون حضور مردم در راهپیمایی بگذارد؛این نوع تهور و شجاعت در هیچ انقلاب دیگری شبیه ندارد.
* در رویکردهای سیاستگذارانه سالهای اخیر به وجه مردمی و آرمانگرایانه نسبت به سالهای گذشته و خصوصا دوران صدر انقلاب اسلامی کم تر پرداخته شده است. مثلا در حالیکه در قطعنامه راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ گفتمان آرمانگرایانه و مردمی موج می زند،در قطعنامه های متأخر رد غلیظی از سوگیری های خاص گرایانه و غیرملی دیده می شود. جالب است که به موازات این خاص گرایی قطعنامه ای ، تلویزیون از طریق برجسته سازیهای اغراق گونه تیپ های بدحجاب شرکت کننده در راهپیمایی، اصرار عجیبی بر عام گرایی دارد. هم افراط تلویزیون در عام گرایی بیش از حد و مصنوعی و هم تفریط قطعنامه ها در خاص گرایی های غیر ملی محل انتقاد و البته واجد نوعی تعارض است. همان طور که در بازنمایی خواسته های عموم مردم نباید گرفتار جناح گرایی شد و مواد غیرملی را وارد قطعنامه ها کرد، همان طور نیز در بازنمایی هویت بدنه انقلابی مردم نباید دچار عام گرایی منفعلانه شد و نقش محجبه و بد حجاب را برابر نشان داد.
هر انقلابی پس از وارد شدن به مرحله نظام سازی مراقبی لازم دارد و مراقب این انقلاب راهپیماییها هستند
دکتر منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران :
* بدنه مردمی انقلابهای مهم قرن بیستم بسیار محدودتر از بدنه مردمی انقلاب اسلامی بوده است. انقلاب فرانسه صرفا انقلاب بورژوازی اشراف بود، بوجودآورندگان انقلاب چین فقط کشاورزان بودند، انقلاب روسیه را سربازان از جنگ جهانی اول برگشته با همکاری کارگران یک کارخانه بزرگ به سامان نشاندند، انقلاب کوبا را فقط جمعی چریک به پیروزی رساندند و انقلابهای جمال عبدالناصر در مصر و قذافی در لیبی و عبدالکریم قاسم در عراق صرفا کودتایی نظامی بیش نبودند
* در انقلاب ایران حتی کارمندان دولتی حضور داشتند و اینکه کارمندان حکومت در انقلاب علیه حکومت مشارکت داشته باشند در تاریخ انقلابهای جهان هیچ سابقه ای ندارد. واژه جذاب، پر کاربرد و محبوب انقلاب فقط در خصوص آنچه در ایران رخ داد به صورت واقعی قابل اطلاق است و تحولات و کشمکشهای به ظاهر انقلابی دنیا را باید تحت مفاهیم و عناوین دیگری تحت بررسی قرار داد.
* «غیر مسلحانه بودن» و «غیر چریکی بودن» را دو ویژگی تمایزبخش انقلاب اسلامی از بقیه انقلابهای صدسال اخیر است.امام با هرگونه حرکت مسلحانه و ترور مخالفت می کرد و در مقابل بر آگاه نمودن تودههای مردم و همچنین حضور مردم در صحنه چه در مرحله مبارزه و براندازی و چه در مراحل استقرار و نظام سازی تأکید داشت. این در حالی است که در همه انقلاب های جهان بلا استثناء پس از پیروزی، بلافاصله مردم را از صحنه خارج میکنند و انقلاب، پس از تبدیل شدن به نظام به دست نخبگان سیاسی و طبقه الیت می افتد
* «بازرگان» همان هفته اول پس از پیروزی در تلویزیون حاضر شد و پس از تشکر از مردم گفت، مردم به خانه هایشان و روحانیت نیز به حوزه ها و مساجدشان بازگردند و اداره امور را به ما واگذارند. حضرت امام ۲۴ ساعت پس از آن در پیامی، واکنشی شدید الحن نسبت به اظهارت بازرگان نشان دادند و خطاب به مردم تاکید کردند اگر صحنه را ترک کنید همان اتفاقی که برای مشروطه و ملی شدن صنعت نفت افتاد برای انقلاب اسلامی نیز رقم خواهد خورد. این اتفاق در همین انقلاب مصر افتاد و وقتی اخوان و مرسی نقش و حضور در صحنه مردم را نادیده گرفتند با حرکت یک ژنرال به راحتی کنار گذاشته شدند.
در سطح حاکمیتی «شکل گیری نظام کارآمد اسلامی در دنیای پست مدرن» و در سطح اجتماعی «شکل گیری جامعه ولایی در برابر پارادیم لیبرال جامعه مدنی» را مهمترین دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی است.
ظهور و ارتقای روز بروز جامعه ولایی در ایران پسا انقلابی مسأله بسیار مهمی است و این جامعه سه مسؤولیت مهم را به عهده داشته است: حمایت از نظام سیاسی، خنثی کردن توطئه های براندازی نظام(فقط۱۶ توطئه در ۱۰ سال اول)، استمرار و تداوم انقلاب و روحیه انقلابی.
* در ۱۰ سال اول فقط ۳ کودتا ۵ منازعه قومی برای تجزیه کشور، تولد ۴ گروه تروریستی برای زدن سران نظام و ۲ فتنه بزرگ (فتنه شریعتمداری و فتنه قائم مقامی) و ۲ حمله نظامی (جنگ ۸ساله و حمله آمریکا به طبس) به پشتیبانی همین جامعه ولایی و راهپیمایی های برآمده از آن کنترل شد.
* راهپیمایی های انقلابی هرگز پدیده هایی نمادین و صرفا سمبولیک نیستند، بلکه هر انقلابی پس از وارد شدن به مرحله نظام سازی مراقبی لازم دارد و مراقب این انقلاب راهپیماییها هستند. راهپیمایی وجهه قدرت نرم مردم ایران است.
* در همه انقلاب های دنیا نخبگان نقش رهبری توده ها را به عهده دارند و آنها را به هرجا که بخواهند می کشانند اما در انقلاب ایران چون علاوه بر مردم و رهبری مکتب هم رکن دیگر انقلاب است و جامعه ولایی برآمده از روابط رهبران و مردم یک جامعه مکتبی نیز هست بنا براین نخبگان هرگز نمی توانند و نتوانسته اند که توده ها را به هر جا و هر طرف بکشانند. در ایران به صورت برعکسی نخبگان و خواص تا زمانی مشروعیت دارند که خودشان را در اردوی جامعه ولایی تعریف کرده باشند. نخبه ای که از مکتب فاصله بگیرد حتما از مردم هم فاصله می گیرد و پس از سقوط نظری و اعتقادی دچار فروپاشی اجتماعی نیز می گردد بدون اینکه بتواند بدنه های اجتماعی را با خود همراه کند.
در ۲۲ بهمن امسال از موقعیت تبلیغات سیاسی برای راهپیمایی عبور کردیم و به مرحله بالاتری از خودانگیختگی آیینی «یوم الله» وارد شدیم
دکتر محمدهادی همایون دانشیار دانشگاه امام صادق(ع) :
* ۲۲بهمن «یوم الله» است. معنای لغوی «یوم» هنگامی است که نور تابیده می شود و ما آنچه را که نمی بینیم، می بینیم. هنگامی که نور تابیده می شود حق و باطل از هم جدا می شوند و دوقطبی شدن جامعه چه در عرصه داخلی چه در عرصه بین المللی در ایام الله به همین دلیل است.
* ماهیت یوم اللهی برای هر «ایام الله» در سه مقطع «ظهور»، «رجعت» و «قیامت» قابل تحلیل است. براساس روایات اسلامی که همه پیامبران خداوند از حضرت آدم (ع) تا نبی اکرم(ص) در جریان شهادت و عزادار مظلومیت خاص نوه پیامبر خاتم بوده اند «دوره ظهور» واقعه عاشورا از زمان حضرت آدم(ع) تا روز عاشورا در سال ۶۱ هجری را دربرمی گیرد. بعد از سال ۶۱ تا امروز که ما هر سال این واقعه را تکرار می کنیم در حقیقت در «مرحله رجعت» به عاشورا قرار داریم.
* هر مرحله جدید از رجعت به عاشورا و هر بار تکرار سالانه آن به شناخت بالاتری از جنبه معرفتی عاشورا می انجامد و جنبه عمومی و اجتماعی یوم اللهی آن را غنای بیشتری می بخشد. چنانچه عمومیت و کیفیت بصیرتی که امروز به اهمیت راهبردی و عمق تمدنی مقاومت امام(ع) و یارانش و نیز پیام آفرینی زینب کبری(س) و امام سجاد (ع) وجود دارد به نسبت بصیرتی که در سال ۶۱ وجود داشت اصلا قابل مقایسه نیست. عاشورا و حقیقت آن تا روز قیامت روز بروز روشن تر و اهمیت آن جلوهگرتر خواهد شد و این همان ماهیت یوم اللهی است.
* عین این موضع برای انقلاب اسلامی هم صدق می کند. «دوره ظهور انقلاب اسلامی» از نهضت ۱۵ خرداد سال ۴۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷ را دربر می گیرد، اما بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ما هر سال این واقعه را در یوم الله ۲۲ بهمن تکرار و در حقیقت به آن رجعت می کنیم و همان طور که توضیح داده شد به دلیل خاصیت نور افشانی «یوم الله » هر سال مرز حق باطل تجدید میشود و از طرفی این تجدید هرساله بصیرت ما را نسبت به شناخت مسائل گوناگون افزایش میدهد.
* به طور مثال در راهپیمایی امسال، به نسبت سالهای گذشته با اینکه شاهد حداقل تبلیغات شهری و حتی تلویزیونی بودیم اما حضور پرشورتر و پرحجمتری را تجربه کردیم؛ این واقعیت نشان می دهد که جنبه یوم اللهی و معرفت افزایی ۲۲ بهمن مدام در حال ارتقای آن است به نحوی که به تدریج وابستگی آنرا به تبلیغات به حداقل ممکن رسانده است و به مرحله بالاتری از خودانگیختگی آیینی «یوم الله» وارد شدیم.
«راهپیمایی» پدیده ای متفاوت از «کارناوالهای شهری اروپا و آمریکای لاتین»، « تظاهرات اعتراضی فرانسوی» و «رژه-تظاهرات ایدئولوژیک شوروی سابق»است/ تلاش رسانه های غربی این است که راهپیمایی ۲۲ بهمن را به یکی از این اشکال وصل کنند، اما هر چه که پیش میرویم امکان تقلیلهایی از ایندست از بین می رود
دکتر ناصر فکوهی:
* هر رویکرد نظری که خواسته باشیم در قبال مسائلی همچون «راهپیمایی» اتخاذ کنیم باید در بستر دو فرآیند اصلی ای باشد که در صد سال اخیر در حال تجربه کردن آن هستیم. یکی فرآیند «ملت سازی» و دیگری «دولت سازی» است. از قرن نوزدهم، فرآیند دولت سازی از کشورهای مرکزی(اروپای غربی و آمریکای شمالی)آغاز شد و تا نیمه قرن بیستم تمام کشورهای امروزی را شکل داد. خود ما هم بصورت کاملی متأثر از این فرایندها بودیم.
* فرآیند «دولت سازی» و «ملت سازی» طی صد سال گذشته در ایران ناگزیر بوده است و بسویش حرکت شده است اما بارها در این فرآیند گسست ایجاد شده است. از همه مهمتر مدرنیته برون زایی که سعی کرد از بیرون سیستم های درونی را عوض بکند خود یکی از موانع تحقق صحیح این فرایند بوده است. تا پیش از انقلاب باور سرسختانه ای در این زمینه وجود داشت مبنی بر این که الگو برداری از سیستم های غربی لزوما منجر به توسعه و پیشرفت خواهد شد. البته متاسفانه پس از انقلاب نیز این رویکرد علی رغم این که در زمینه فرهنگی مورد پرسش واقع شد اما در این زمینه علوم دقیقه و فناورانه ادامه پیدا کرد. همواره باید دقت داشت که سیستم های بیرونی را لزوما باید با فرهنگ خودمان منطبق کنیم.
* یکی از همین سیستم ها «جشن» و «راهپیمایی» شهری است. سابقه شهرنشینی در ایران لا اقل ۳۰۰۰ سال است. یعنی ما توانسته ایم طی سالیان طولانی سیستم های بسیار پیچیده شهری را ساماندهی کنیم که از جمله بحث جشن ها و آیین های شهر است. شهر و شهرنشینی در معنای عام خود نیاز به هویت دارند و هویت نیز نه به خودی خود، بلکه از طریق سازوکارهایی به وجود میآید.یکی از مهمترین این ساز و کار ها «مکان ها و زمان های حافظه» است. وقتی از «ما» صحبت می کنیم به یک «حافظه مشترک جمعی» ارجاع می دهیم که من و ما را ساخته است. ما در داخل شهر دو تیپ «عناصر حافظه ای» داریم: یکی «عناصر کالبدی» اعم از بناها و خیابان و … و دیگر «عناصر معنوی» که غیر کالبدی اند مثل فضا. در راهپیمایی ۲۲ بهمن میشود مسیر راهپیمایی از مقابل دانشگاه تهران تا میدان آزادی را به مثابه یک عنصر فضایی غیرکالبدی در نظر داشت.
* «راهپیمایی» نوعی سیستم تجدید حافظه ای است. بحث مهمی که در این جا پیش می آید «رابطه راهپیمایی و جشن» است. منظور ما از «جشن» چیزی نیست که در زبان و فرهنگ امروزی رایج است. ریشه واژه جشن از لحاظ زبان شناسی «ژشن» است که خود از «یسن» و «یسنا» گرفته شده است و معنای آن دعا و عبادت است. جشن یک امر مقدس است، بدون توجه به این که مشتمل بر معنای غم یا شادی باشد که می-تواند هر دوی این ها را نیز در بر بگیرد. «جشن» بیشتر نزدیک به مفهومی است که امروز از آن با عنوان «مناسک» یاد می کنیم.
* «راهپیمایی» باید عناصری که از یک سو دارای پتانسیل «سازش» و دیگر سو «تنش» هستند را با هم هماهنگ کند. نکته مهم این است که ما هیچ وقت نباید گمان کنیم که به هماهنگی کامل رسیده ایم . هر دو پتانسیل تنش و سازش همواره وجود دارند و میتوانند به سمت یکدیگر حرکت کنند.
* اگر ما مسیر راهپیمایی را در نظر بگیریم با یک دوگانه دیگر مواجهیم. یکی؛ «وحدت در یکپارچگی» (وحدت یکسان سازنده) و دوم؛ «وحدت در عین تکثر» (وحدت خودانگیخته). گردهمایی ها در ایران همیشه بین این دوگانه در حرکت است.این حرکت به جهت قرار گرفتن ما در یک «سیستم انقلابی»، یک حرکت خطی به شمار میرود. سیستم انقلابی یک سیستم پر تنش است که پس از عبور از مرحله وقوع انقلاب به سمت ثبات حرکت میکند. با این که انقلاب و ثبات دو امر متضاد به نظر میرسد اما لزوما اینگونه نیست؛ چنانچه در ایران بین انقلاب و ثبات سازگاری ایجاد شده و راهپیمایی از زمینه ای بسیار مؤثر ان بوده است.
* انقلاب ایران از اکثر انقلاب هایی که ما میشناسیم کم خشونت تر و مردمی تر و باتسامح بیشتری همراه بوده است. به نحوی که حتی برخی از سازمان ها رژیم قبلی یا بالاتر از آن بعضی قوانین رژیم سابق پس از انقلاب نیز به حیات خود ادامه دادند.بدیهی است که بازگرداندن جامعه از شرایط «تنش» به شرایط «ثبات» بستگی تامی به ابزار های هویتی و تاریخی دارد که جامعه انقلابی از آن برخوردار باشد.برای مثال اتفاقی که در چهار یا پنج سال پیش در کشور های عربی تحت عنوان «بهار عربی» رخ داد، بسیاری از آن انتظار تغییرات اساسی داشتند، اما ما از همان ابتدا گفتیم که این جوامع فاقد سازو کارهای هویتی ای هستند که بتوانند دستاورد های انقلاب را حراست کنند.حال این وضعیت را با ایران که در آن یک انقلاب بزرگ رخ داده و رژیم تغییر کرده مقایسه کنیم. دولت انقلابی ایران به همه قرارداد های بین المللی که دولت قبل امضا کرده بود متعهد بود. حتی سازمان های رژیم گذشته مانند ارتش پس از انقلاب حفظ شد. که شاید این تنها موردی باشد که بتوان در میان انقلاب ها، انقلابی را پیدا کرد که ارتش رژیم سابق را حفظ کند. این موارد هیچ کدام اتفاقی نیست و برآمده از انعطافی است که حاصل یک تجربه حافظه تاریخی است.
* سیستم راهپیمایی ها و گردهمایی ها و جشنها سیستم های حافظه ای-هویتی ای هستند که به دو روش به جامعه انقلابی کمک می کنند:
اولا؛جامعه را از آفت از دست رفتن دستاوردهای انقلاب حفظ میکنند، به دلیل اینکه مجددا دستاورد های انقلاب را مطرح و یادآوری می-کنند.
ثانیا؛تبدیل تنش انقلابی به جشن انقلابی، یعنی سیستمهای تجدید حافظه ای همچون راهپیمایی امکان بازسازی وضعیت های تنش انقلابی به وضعیت ثبات را در اختیار جامعه قرار میدهند.
* آنچه که اهمیت دارد این است که این نوع از فرآیندهای تجدید حافظه باید ادامه پیدا کنند تا انقلابها هم ادامه و هم ثبات پیدا کنند. با اینحال بنا بر فرهنگهای زمینه ای مختلف «مکانیزم جشن» و نحوه این تداوم متفاوت خواهد بود. مثلا؛ در فرانسه در روز ۱۴ ژوئیه ،روز ملی فرانسه، سیستم مناسکیای که رخ میدهد عمدتا دلالت به خشونت و قدرت انقلاب فرانسه دارد. یعنی اکر کسی در روز ۱۴ ژوئیه در پاریس باشد صبح با صدای مانور جتهای جنگنده از خواب بیدار میشود.اولین اتفاقی که میافتد رژه نظامی در شانزلیزه است. رژه در میزانسنی که مردم تنها نظاره گرند و نیروهای امنیتی از مداخله آنها به شدت جلوگیری میکنند. رفرنس اساسی در این مراسم، ارتش،قدرت و سیستم انقلابی ژاکوبنی است که هنوز در فرانسه حاکم است.
* وقتی در انقلابی مانند انقلاب ایران نگاه میکنیم با شیوه متفاوتی از راهپیمایی و جشن مواجهیم. به عنوان مثال به شیوه ورود مسئولین کشوری به راهپیمایی دقت کنید. سعی میشود که تمرکز سیاسی در یک خود انگیختگی مردمی حل شود واین انعطاف کلید اصلی است که باید در تحلیل راهپیمایی در فرهنگ ایرانی به آن توجه کرد که در آن اصل بر خودانگیختگی و تمایل افراد استوار است. در مکانیزم ایرانی راهپیمایی انقلابی به تدریج سازمان دهی راهپیمایی جای خود را به خودانگیختگی آن می دهد و به حداقل سازماندهی در حفظ نظم شهری که لازمه هر تجمع و گردهمایی شهری است اکتفا می شود.
* اصولا در هیچ کجای دنیای مراسم شهری وجود ندارد که بدون سازماندهی و بدون مدیریت آغاز شود و به پایان برسد اما باز کمیت و کیفیت مدیریت به نسبت جشنها و فرهنگها متفاوت است. تأکید بر اهمیت خودانگیختگی در جشنهای ملی البته به این معنی هم نیست که با انحرافاتی که از «معنی راهپمایی» رخ میدهد نباید برخورد کرد: مثلا؛ اتفاقی که در این سالها درباره عزاداری ها رخ داده و ماهم از آن حمایت کردیم در مبارزه با برخی نمادها و اعمالی است که ابدا ربطی به اسلام ندارد و برآمده از فرهنگ مسیحی است. مانند قمه زنی و آسیب رساندن به بدن که اصلا در منظومه اسلامی فاقد معنی است. تخریب بدن،ریاضت کشی و روزه های طولانی یک کانسپت مسیحی و متعلق به عالم مسیحی است، آن هم نه «مسحیت نستوری» بلکه «مسحیت رومی» شده ای که تا به امروز کشیده شده است. بنابراین خودانگیختگی به این معنی نیست که اجازه انجام هر عملی داد. اما خودانگیختگی اگر در یک میدان عملی به معنی که قراراست از مناسک حاصل شود آسیبی نرساند و آن را تخریب نکند تخریب وارد نکند نه فقط هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار لازم و ضروری است.
* «راهپیمایی» پدیده ای متفاوت از «کارناوالهای شهری اروپا و آمریکای لاتین»، « تظاهرات سیاسی فرانسوی»، «رژه-تظاهرات ایدئولوژیک شوروی سابق» و گردهماییهای شهری دیگری از این دست است. همین که راهپیمایی۲۲ بهمن به این نحو اتفاق میافتد خودش مشتمل بر نوعی جذابیت برای رسانه های دنیا است. چرا که نمونه این راهپیمایی وجود ندارد و اشکال مشابه آن یا «تظاهرات اعتراضی» هستند (مانند راهپیمایی اول ماه مه که اساسا یادآور یک واقعه بسیار تلخ کشتار کارگران معترض است) یا به شکل «تظاهرات ایدئولوژیک» است (نمونه های بارز آن در شوروی سابق بود).تلاش رسانه ها تا به این جا این بوده که راهپیمایی ۲۲ بهمن را به یکی از این اشکال وصل کنند و تقلیل دهند، اما هر چه که پیش میرویم و ایران به عنوان یک قدرت با ثبات بیشتر مطرح میشود این وصل ها کردن ها امکان خود را از دست میدهند.
* در انتخابات ها تلاش میشود این بحث مطرح شود که انتخابات،انتخابات واقعی نیست. اما این تا زمانی اثر دارد که شما بتوانید شواهدی را برایش ذکر کنید. این که در انتخاباتی ۳۰ الی ۴۰ درصد غایب وجود دارد الزاما چیز بدی نیست.وقتی خبرنگاران خارجی به ایران میآیند و با مردم صحبت میکنند و بسیاری از مردم آزادانه اعلام میکنند که ما در تظاهرات شرکت نمیکنیم،اصلا بد نیست.این اتفاقا باعث افزایش اعتبار آن انتخابات یا جشن میشود. به این جهت که مبین آزاد بودن و غیر اجباری بودن حضور در آن است. یکی از نشانه های انتخابات تصنعی بالا بودن بیش از حد مشارکت است.غالبا در دیکتاتوری ها مشارکت در انتخابات ۹۹ درصد بوده است که نشان دهنده قلابی بودن آن است.در همین انتخابات اخیر آقای روحانی با درصد اختلاف خیلی کمی پیروز انتخابات شد. این به هیچ عنوان نشان دهنده ضعف فردی که انتخاب شده نیست، بلکه مبین وجود رقابت واقعی در انتخابات است. – در دنیایی که سیاست حرفه ای در حال از دست دادن اعتبار خود است، حضور افراد در راهپیمایی حتی اگر به خاطر تفریح هم باشد یک کنش مهم و جدی است زیرا او می توانسته جای دیگری را برای تفریح انتخاب کند. این جور مسائل بر خلاف آنچه تصور میشود اتفاقا باعث اعتبار بخشی به راهپیمایی است.البته اتفاقا خطری که این مناسک را تهدید میکند خطر کمی گرایی است. تأکید بیش از حد بر کمیت در قبال افت کیفیت نکته ای است که راهپیمایی را همیشه باید در قبال آن حراست کرد.
* راهپیمایی صد در صد یک واژه(term) و مفهوم جدید در مطالعات آیینی فرهنگ شهری و مردم شناسی شهر است. ما ایرانیان با اینکه در سازماندهی سیستم های پیچیده شهری مثل راهپیمایی سابقه و تجربه طولانی داریم اما در حوزه مطالعه آیین های شهری ایرانی سابقه چندانی نداریم. فهم این گونه آیین ها به ما کمک میکند که بتوانیم یک فرهنگ را درک کنیم.تفاوت موجود در راهپیماییها و جشنها در کشورهای مختلف تفاوت فرهنگ ها را برای ما آشکار میکنند.اما اگر بجای توجه به تفاوتهای آیینی خود با دیگران صرفا از آنها الگو برداری کنیم دچار مشکل خواهیم شد.چون این کار یک تقلید صرف است که نشانه های یک فرهنگ بومی را از بین میبرد.اما آنالیز ریز یک راهپیمایی مشخصه هایی را نشان میدهد که شما میتوانید یک فرهنگ را بشناسید.
Sorry. No data so far.