محمدصادق شهبازی– سؤالی است که بسیاری اوقات از افراد مختلف، با استناد به مسئولیتهای خطیر رهبری و وقت نداشتن ایشان و اولویتگزاری شنیده میشود، به ویژه در مورد مطالعه ادبیات و بالغ بر هزار رمان خارجی، همچنین ادبیات دفاع مقدس، این ابهام دو چندان است.
سنت روشن فکر مسئول
رهبری به مثابه روشن فکر مسئول احساس نیاز میکنند تا از جریان های فکری و فرهنگی جامعه با خبر باشند. این خبرگیری دسته اول است و محدود به بولتن و نکات دیگران نیست. همین امر سبب شده رهبری هم جریانهای مختلف بعضاً مهجور و حتی مغضوب جریانهای رسمی را شناخته، ترسیم دقیقی از نقشه فکری و فرهنگی دشمن داشته باشند، فرصتهای خودی را خوب شناخته و در دام تهدیدمحوری و نگاههای امنیتی نیفتند، و از سوی دیگر نکات ایجابی مهمی را مستند به این موارد مطرح کنند. مثلاً رمان ریشه های الکس هیلی را در مورد بردهداری به میان بکشد. همین سنت فکری است، که امکان طرحهای نو به نو در اداره کشور را فراهم کرده است. به تعبیر دقیقتر عالم به زمان خویش و نقشآفرین فعال درون آن باشند.
ادبیات سخن گفتن با جامعه
رهبری بر اساس طیف های مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی، طبقاتی، علمی، صنفی و…. سخنانی قابل فهم هر بخش و قابل استفاده برای عموم به میان میآورند. این امر را بیش از همه مرهون مطالعات گسترده و آشنایی با ادبیات بخشهای مختلف، فرهنگ عمومی و… است. این گستردگی مطالعات موجب شده تا علاوه به تکلم با مردم به میزان عقول آنها، موارد نویی برای هر مسئله مطابق هر قشر بیرون کشیده شود، از معرفی اسطوره های تاریخ انقلاب و تاریخ معاصر و تاریخ اسلام تا مثالها و نکات دیگر. این قضیه بیش از همه خود را در مطالعه رمان و ادبیات و شعر نشان میدهد.
نیازهای رهبری جامعه
علاوه بر ضرورت تمام نشدن و حرف و نکات جدید داشتن، که عدم تکرار در سخنان رهبری و منظومه جامع داشتن نکات سخنرانیهای ایشان در طول سال های مختلف قبل از انقلاب تا سالهای اخیر گویای آن است، و ضرورت مطالعه مداوم برای حرف جدید داشتن و عدم تکرار را یادآور میشود، تغییر مداوم ادبیات برای پیش بردن سیاست های مشخص در حوزه های مختلف را شامل شده است. مثلاً از پیش از انقلاب، دغدغه برخورد با هجمه فرهنگی غرب در ادبیات ایشان هست، اما مدام تغییر لفظ مییابد، که مرتبط با تغییر محتوا و نیازهای زمان نیز هست. از ادعانامه ای علیه تمدن غرب در دهه ۴۰که ترجمه اثر سید قطب در نقد فرهنگ غربی است تا طرح تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی (۲۴/۷/۶۸)، هجوم و جنگ فرهنگی (۱۳/۲/۶۹)، حمله و توطئه فرهنگی (۲۳/۵/۷۰)، شبیخون، غارت و قتل عام فرهنگی (۲۲/۴/۷۱)، جبهه فرهنگی دشمن و تهاجم پنهانی و زیریرکی (۲۱/۵/۷۱)، نیرنگهای فرهنگی (۱۹/۱۰/۷۵)، شبیخون نامردانه (۲۳/۱/۷۸)، هجوم تبلیغات (۲۷/۱۱/۷۹)، حرکت فرهنگی و روانی (۲۳/۷۹)، شبیخون به سرمایههای معنوی (۱۵/۴/۸۳)، کارزار و انحلال فرهنگی (۲۹/۶/۸۳)، تهاجم خبری، تبلیغی، فرهنگی و اخلاقی و اوج تهاجم فرهنگی (۱۱/۹/۸۳)، ناتوی فرهنگی(۱۸/۸/۸۵)، جنگهای روانی و تبلیغاتی (۱۳/۱۰/۸۶)، تهاجم معنوی، فرهنگی و نرم، جنگ نرم به مثابه تسخیر مغزها و قلبها (۲۲/۲/۸۸)، و جنگ نرم به مثابه تغییر محاسبات مردم و مسئولین (۱۶/۵/۹۱)، تنها نمونه ای از آن است، که در حوزه های دیگر تکرار شده است. بخشی از این که اکثر قریب به اتفاق اقشار و گروهها، حتی مخالفین، از حضور ایشان یا قانع یا ساکت بر میگردند، به همین احاطه برمیگردد.
مدیریت فرهنگی فعال
رهبری به دنبال مدیریت فرهنگی فعال هم به صورت مستقیم و در ارتباط با مردم هم به صورت غیرمستقیم از دل سیاست گزاریهای کلان نظام است. این قضیه ضروری ساخته تا ایشان هم کتابها هم سایر آثار فرهنگی و هنری داخلی و خارجی را رصد کرده و ضمن تقدیر از روشها و آثار و عناصر و محصولات خوب، آدرس های غلط و محصولات بد و مسئلهدار یا خط فرهنگی دشمن را بازشناسی کند. ایشان با توجه به وقت محدود، تأکید ویژه روی نقاط حساس نیز دارد. مثلاً طبیعتاً ایشان به رصد مستقیم همه فیلمها و بازیها نمیرسند، و احتیاط ویژهتر یک مرجع دینی نیز دیدن بسیاری از آثار مسئلهدار را جایز نمیداند، این خلأ با رصد کامل رمانها به عنوان قلب هنر و به تبع آن اثرگذار بر فضای فرهنگ و فرهنگ عمومی محور قرار گرفته است. قدرت نقد آثار هنری محتوایی را هم ایجاد کرده است. این مطالعات علاوه بر استفاده در سخنرانیهای عمومی به عنوان محور ارتباط ایشان با جامعه در قالب تقریظهایی که بسیاری از آنها هم منتشر نشده است، نمود یافته است، حتی مطالعه دیگران را نیز هدایت کرده مثل اتفاقی که با تعریف ایشان از «خاکهای نرم کوشک» در مورد شهید برونسی افتاد.
اثر کردن امر به معروف کتابخوانی
رهبر انقلاب مدام در تلاش برای ارتقای معارف جامعه و دعوت به مطالعه و پیشرفت فرهنگی هستند، لازمه اثر کردن این امر به معروف عمل کردن به آن است و لذا رهبری در بسیاری حوزهها مشغول مطالعه جدی هستند. این مسئله صوری هم نیست، به صورت نمونه مازیار بیژنی پس از انتشار کتاب هولوکاستش با ارسال آن برای رهبری از ایشان مطالبه کرده بود که اگر در مورد این کتاب هم چند خطی بنویسید، مثل کتابهای دیگری که اسم میبرید، به چاپ چندم میرسد. بعد از حدود یک سال که با جمعی به خدمت رهبر انقلاب رسیده بود، ایشان بدون مقدمه گفته بودند در کاریکاتور سررشته ندارم که نظر بدهم.
تفریح
رهبری تفریح خود را نیز در مطالعه یافته است. امری که برای رهبر جهان اسلام با حجم فشار زیاد کار ضروری است، اما به جز ورزش و بعضی ارتباطات شخصی فرصت دیگری برای آن نیست. حتی رهبری این تفریح را جمعی کردهاند و مثلاً «فرهنگ جبهه» را به صورت عمومی در خانواده خود جمع خوانی نمودهاند.
عادت صحیح
رهبری خود را از دوره جوانی به مطالعه عادت دادهاند، عادتی نه از سر تکرار و طبیعت که از سر نیاز و توجه، چنانکه به تعبیر خودشان حتی در اتوبوس دورههای چند جلدی کتابهای خارجی و مفصل را از دوره جوانی خواندهاند. برنامهریزی برای استفاده درست از وقت و انجام معروف که در نسل امروز کمتر مورد توجه است. بخش زیادی از این مطالعات مربوط به زمانهای پرت و غیرفعال مثل زمان خواب است، چنانکه در تقریظ ایشان بر کتابهای دفاع مقدس مشخص است.
Sorry. No data so far.