هر بار که بحرانی در خاورمیانه یا منطقهای دیگر رخ میدهد مناقشات تند و انتقادات زیادی متوجه سیاست خارجه آمریکا نسبت به اداره اوضاع و میزان نقشی که این کشور در بالا گرفتن این بحران و همچنین توانایی آن برای حل و خاموش کردن این بحرانها مطرح میشود.
روزنامه اماراتی الخلیج در گزارشی تحت عنوان” اوباما مقابل طوفان قاطع ” به بررسی نقش آمریکا در حملات عربستان علیه یمن پرداخته است.
همزمان با آغاز طوفان قاطع و عملیات نظامی کشورهای عربی علیه یمن انتقادات شدیدی متوجه باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا شده و مخالفان سیاستهای وی بار دیگر سخنانی در خصوص ناتوانی وی در نحوه چگونگی برخوردش با مشکلات و مسائل جهان مطرح کردهاند.
منتقدان باراک اوباما معتقدند که اساس عدم مداخله نظامی در امور بینالمللی که اوباما از ابتدای ریاست خود به آن متعهد بود، همان علت اصلی است که آمریکا به خاطر آن نمیتواند مانع برآورده شدن خواستههای و طمعهای دشمنان خود شود و نتواند از دوستان خود در شرایط سخت حمایت کند.
کاملا مشخص است که علت ترس باراک اوباما، تجربه تلخی است که جورج بوش، رئیس جمهور قبل از وی در ورود به جنگهای ویران کننده داشت و این عدم تمایل اوباما برای ورود به مداخلههای نظامی به منزله اقدامی تشویق کننده برای گروههای تندرو است تا آنها به این بهانه مطمئن شوند که در حاشیه امنی قرار دارند و توسط آمریکا مجازات نمیشوند.
پس اوباما با توجه به اهداف و انگیزههایی که در ابتدا به آنها تکیه کرده، نمیتواند از مسئولیت خود نسبت به آشفتگی اوضاع امنیتی کنونی و فجایع انسانی که در اکثر نقاط در حال رخ دادن است شانه خالی کند و نسبت به آن بیتفاوت باشد.
مشکل اوباما ترس از مداخله در درگیریهای خارجی است مسالهای که باعث شده وی از عواقب آن بترسد و نتواند بر آینده اوضاع منطقه و مشکلاتی که باعث این گونه نزاعها شده اشراف و تسلط پیدا کند.
نمونه بارز ضعف اوباما در اداره اوضاع منطقه مساله یمن است چرا که دولت اوباما بر این مساله متمرکز شده که آیا دولت یمن در جایگاه خود باقی خواهد ماند یا خیر در حالی که بهتر است سیاست آن بر این مساله متمرکز شود که آیا یمن به کشوری امن برای تروریستها تبدیل خواهد شد یا خیر، چرا که اگر این کشور به مکانی امن برای تروریستها تبدیل شود منافع آمریکا و دیگر کشورهای همسایه به خطر خواهد افتاد.
این تنها یک نمونه است که نشان دهنده ضعف آمریکا در برخورد با مسائل منطقه و کوته بینی این کشور است و این به معنای آن نیست که آمریکا در حل مسائل خاورمیانه هیچ مشکل دیگری ندارد بلکه عوامل ضعف دولت آمریکا در دیدگاههای سیاسیاش زیاد است.
ضعف سیاست اوباما در حل بحرانهای منطقه کاملا آشکار است که یکی از نمونههای آن اوضاع کنونی عراق است.
نمونه دیگر کوته نگری و ضعف دیدگاههای سیاسی دولت اوباما مساله سوریه است زمانی که طرح مسلح کردن مخالفان سوری مطرح شد، اوباما به طور تمسخر آمیزی اعلام کرد که این افراد تنها گروهی از پزشکان، صیادان و کشاورزانی هستند که فکر ارسال سلاح به آنها فکری بیهوده است.
بیشتر از آن این است که اوباما آشکارا اعلام کرد که دولتش استراتژی در قبال سوریه اتخاذ نکرده است. سخنی که باعث شد موج شدید انتقادات متوجه وی شد.
بدتر از مساله عدم وضوح دیدگاههای آمریکا نسبت به مسائل منطقه آن است که آمریکا تصمیمات خود را به کندی و با تاخیر مطرح میکند، تصمیماتی که هیچ ارزشی ندارد و تاثیرات بسیار محدودی بر اوضاع دارد.
وجود تزلزل در دیدگاههای آمریکا نشان دهنده آن است که این کشور تاکنون نتوانسته یک استراتژی جامع و فراگیر در قبال حل بحرانهای منطقه ارائه دهد.
دولت اوباما در واقع با مشکلات منطقه به طور جدا از هم برخورد میکند و علت بروز این بحرانها را جدا و مستقل از یکدیگر میداند.
در واقع آمریکا یا همپیمانان آن در منطقه دیدگاه واضح و مشخصی برای حل بحران منطقه ندارند که در نتیجه این بیهدفی و سردرگمی، همگان شاهد آشفتگی اوضاع منطقه هستند مسألهای که نباید بسیار طولانی شود و آمریکا مجبور است برای بهبود زودتر اوضاع از استراتژی که هم اکنون اتخاذ کرده صرف نظر کند.
Sorry. No data so far.