نفوذ آمریکا در ایران که از زمان رضا پهلوی شکل جدی به خود گرفت به زودی ایران را تبدیل به جزیره ثبات آمریکا کرد. موقعیت منطقه ای و منابع غنی طبیعی در ایران چیزی نبود که آمریکا به راحتی از آن بگذرد. اما تفکرات مذهبی و ارادت ایرانیان به خاندان اهل البیت (ع) که سدی در برابر نفوذ تفکر آنان محسوب میشد. و در نتیجه اتاق های فکر آمریکا را به طراحی سناریوی دیگری برای براندازی ایران واداشت. سناریوی که در آن مردم ایران تبدیل به بازیگران سریال مورد نظر غرب شده، آرام آرام با غرق شدن در داستان سراسر شهوت و بی بند و باری و با پایانی خوش، غرب می توانست سالن سینمای ایران را با آرامش ترک کند.
آلوده کردن و تبدیل فضای شهرهای ایران به فضای تحریک آمیز و فاسد با تاسیس کازینو، کاباره، استخر مختلط و باشگاه های جوانان، حیا زدایی در مطبوعات با انتشار مجلاتی که در آن به ترویج مسائل غیر اخلاقی، تبلیغ لباس های عریان، عشق های مثلثی و تفکرات فمنیستی می پرداختند و تبدیل سینما و تلویزیون به منبع آموزش مسائل جنسی و تبدیل ستاره های سینما به ستاره های جنسی همه و همه در جهت حیازدایی و تسلط بر اذهان ایرانیان انجام شد.
جنگ جدید ایران و غرب
با پیروز شدن انقلاب شکوهمند اسلامی به دست پیر خمین و پیاده شدن تفکرات ناب شیعی در تمام شئون جامعه؛ فضایی حاصل شد که در آن حیا و حجاب اسلامی سبب واکسینه کردن جوانان از تفکرات و شیطنتهای غرب شد. اما دشمن که ضربه شدیدی به او وارد شده بود آرام ننشست و با در اختیار گرفتن امکانات جدید که به کمک گسترش تفکرات آنان می پرداخت دست به طراحی جدیدی زد و جنگ جدید خود را جنگ دینی دانست. جنگی که به خیال باطل، خود را پیروز نهایی آن تصور می کرد. چنانچه کنت دمارانش به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: شما نمی توانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما مذهب است.
در جنگ مذهبی می بایست پایه های اعتقادی مذهب را نشانه گرفت و مهمترین گزینه نیز برای غرب حیا و عفافی بود که انقلاب مبتنی بر معارف شیعی برای زنان ایرانی به ارمغان آورده بود. بر این اساس اتاق فکر غرب تنها راه تسلط بر کشور های اسلامی را سلطه فرهنگی آن هم تسلط بر زنان دانسته و با تمام قدرت و بهره گیری از تمام ابزارهای موجود شروع به ترویج و تزریق مصادیق بی حیایی در جامعه نوپای شیعی ایران کردند.
در اظهارات میشل هولباک آمده: جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آن ها می توان به این پیروزی دست یافت، پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان، دامن های کوتاه فرو بریزیم.
سناریوی که غرب برای فاسد کردن و نفوذ در میان جوانان ایرانی دست به طراحی آن زد؛ دو سکانس مهم داشت و موفق شدن در آن بستگی به اجرای کامل آن ها داشت. و در آن تمام تلاش غرب در بی حجاب کردن بدحجابان و از سر برداشتن چادر محجبه ها بود. سناریویی که با تامل در هر دو سکانس آن می توان شکست این فیلم و بی تماشاگر شدنش در صحنه مشاهده جهانی را به وضوح دریافت.
سکانس اول: گره روسری ها شل شد، گره حیا همچنان کور ماند
غرب برای از میان برداشتن حیا و حجاب از میان دختران ایران، از ابتدای انقلاب تلاش بسیاری کرد و در این راه از تمام امکانات، پیشرفت علم و به روز شدن وسایل ارتباط جمعی برای جوانان استفاده کرد.
در ابتدای انقلاب با ترویج فیلم ها و برنامه های ویدئویی و در ادامه با بهره گیری از کانال های ماهواره ای که به صورت رایگان در خدمت جوانان ایرانی به تولید انواع فیلم ها و برنامه های مروج سبک زندگی غربی و برهنگی می پرداختند و در ادامه با بهره گیری از شبکه های اجتماعی دیگر به راحتی به هر یک از کاربران ایرانی دسترسی ویژه پیدا کرد. به تدریج خرده فرهنگی در کشور شکل گرفت که بعلت کم کاری نهادهای فرهنگی، مروج بی حجابی و تبلیغ کننده زندگی سراسر تجمل و مادی غرب شد.
با فاصله گرفتن دختران و جوانان ایرانی از فرهنگ عفاف و حجاب و نزدیک شدن آنان به لحاظ پوشش به فرهنگ تزریق شده غرب، خوابی خوش غرب را فراگرفت. خوابی که در آن در طبل عالم کوفتند که همگان بدانند که دختران امروز ایران دیگر دختران با حیای دیروز نیستند و می توان این مسئله را به راحتی از ظاهر و طرز لباس پوشیدنشان فهمید.
اگرچه امروز سر زیر برف کردن و انکار عدم نفوذ فرهنگ غرب در میان جوانان ما فریب دادن خودمان است و کتمان این حقیقت دردی از ما دوا نمیکند. ما می بایست معترف باشیم که فرهنگ غرب به دلیل نبودن عدم معرفی فرهنگ درست و اصیل اسلامی از جانب ما به گزاف بر جایگاه فرهنگ ما جا خوش کرد، اما با نگاهی در فضای شهر به جرات می توان گفت اگرچه غرب توانست ظاهر جوانان ما را شبیه خواست خود کند اما هنوز نتوانسته گوهر حیای آنان را به سرقت ببرد.
جوانان بیشماری که با ظاهری نه چندان مناسب همچنان دل در گرو نظام دینی اسلامی و آموزه های اصیل اسلامی داشته و به اهل البیت (ع) و شهدا که صاحبان اصلی این مرز و بوم هستند عشق می ورزند، جوانی که در روزهای محرم در شبهای قدر که نماد عشق به اهل البیت (ع) و نظام شیعی ایران است حضور پررنگی در میان بقیه مردمان دارند. جوانانی که در روز ۲۲ بهمن روز تجدید عهد با انقلاب اسلامی با پوشش های متفاوت در خیل عظیم عاشقان انقلاب حضور دارند و در مراسم پرشکوه رای گیری نیز هیچگاه از قافله عشاق به مملکت اسلامیشان عقب نماندند و حضور آنان در صحنه های مختلف مذهبی و ملی این سرزمین نشان از پایبندی و عشق آنان به نظام شکوهمند اسلامی داشته و خط بطلانی بر تلاشها و سناریوهای پوچ دشمن محسوب می شود.
سکانس دوم: چادری هایی که چادری تر شدند
به طور معمول اکثریت جامعۀ ایران در نسل دوم انقلاب، چادری بودند دختران ایرانی به تأسی از مادران و مادربزرگ های خود به طور اکتسابی چادر به سر می کردنند و هیچ گاه جامعه جواب این سوال را از آنان طلب نمی کرد که دلیل چادری شدن آن ها چیست.
اما تلاش های غرب در طول سال های انقلاب برای از بین بردن این نماد دین و تبدیل آن به نماد تحجر و عقب ماندگی با تمام امکانات، دختران نسل سوم و چهارم را با این سوال از طرف جامعه مواجه ساخت که چرا چادر به سر می کنند و دختران این نسل دیگر نمی توانستند خواست و تربیت در خانواده دینی را مهم ترین دلیل خود معرفی کنند. به این ترتیب دختران می بایست برخلاف دختران دیگر نسل ها امروزه برای انتخاب چادر خود دلیل محکمی داشته و بتوانند از چادر خود به عنوان لباس تقوا و دین دفاع کنند که چادری های نسل سوم و چهارم انقلاب، چادر را آگاهانه و با اعتقاد انتخاب کرده باشند. امروزه با این نگاه شاید به سمت کمتر شدن تعداد چادری ها پیش برویم، اما چادری هایی که چادری می مانند؛ نسل جدیدی را شکل داده اند که به چادر اعتقاد دارند، درباره اش فکر کرده اند و انتخاب اش کرده اند و اما تلاش های غرب این عدویی که می خواست نماد حیا و تقوا را از سر دختران ایرانی بردارد و به خواست خدا سبب خیر و انتخاب پایدار چادر در میان دختران ایرانی شد.
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که آنچه سبب بر هم زدن نقشه های غرب در مورد ایران شد، تصور غلط غرب در مورد ایران و جوانان ایرانی بود. نظام ایران نظامی شیعی است که در اعماق جان ایرانیان ریشه دوانده و قلب های آنان را به نور محبت اهل البیت (ع) روشن و نورانی ساخته، نوری که با تلاشهای دشمنان اسلام در طول تاریخ کم فروغ نشده است و تهاجم غرب با تمام قدرت نیز شاید بتواند چهره جوانان ایرانی را تغییر بدهد اما هیچگاه نمی تواند ریشه های حیای آنها را بخشکاند، چرا که این ریشه ها در ریشه های محبت به اهل البیت(ع) تنیده شده و ممکن است ضعیف شود اما هرگز خشکیده نخواهد شد.
حرف شما صحیح ولی
اگه قرار باشه باز هم مسئولین ما دست روی دست بگذارند و هیچ کاری نکنند، کم کم همین حیا هم با ورود شبکه های اجتماعی کمرنگ می شود و بی حیایی به امری عادی تبدیل می شود، بر تعداد واقعی عشاق اهل بیت اضافه می شود، در مقابل ریزش های قشر متوسط به سمت بی خیالی و بی توجهی به دین هم رو به افزایش است، اما هنوز فرصت های زیادی باقیمانده که بشود بقیه را نیز جذب دستگاه اهل بیت کرد، اگر و اگر از امروز بیدار شویم و آگاهی ببخشیم و از حالت سکوت و انفعال بیرون بیاییم. رهبری فرمود از منابع اصیل حقایق را بگیرید، پس جوانان حق جو باشید
به امید ظهور مهدی موعود
يه جاهاى متن ضعيفه
اين گفته نشده که محبت اهل بيت اگه اصولى باشه بايد به حجاب ختم شه حالا حجاب يا واجبات ديگه همه بايد انجام شه
معتقد بودن به انقلاب قطعا يک مقتضياتى داره که بايد عمل شه
محبتى که تو عمل ديده نشه محبت واقعى نيست