محمدصادق شهبازی- این روزها مسئولین دولت در حال جشن گرفتن توافقی هستند که با دادن سرمایهٔ علم و فناوری و استقلال کشور در سودای رفع تحریمها با امتیازدهی به کدخدای دهکدهٔ جهانی است که متأسفانه در آنهم موفق نبوده است. بخشی از مردم هرلحظه به رسانهها برای اعلام نتیجه دنبال میکنند و بخش دیگری از مردم نگران فریبکاری آمریکا و بازی خوردن طرف ایرانی هستند.
جنگ تمامعیار اقتصادی
برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی از سال ۹۱ و با تکان خوردن بازار سکه و ارز از یکسو، نایاب شدن بعضی کالاها نظیر دارو از سوی دیگر و بالا رفتن قیمت بعضی کالاها نظیر مرغ از سویی دیگر مردم طعم تحریم را چشیدند و مسئولین عالی کشور از اثرگذاری تحریمها سخن گفتند. بعضی دیگر با گره زدن همهٔ مشکلات به تحریمها با شعار تعامل سازنده با جهان بر کرسی حکومتگری نشستند و… .
رهبر انقلاب در این میانه اما متعدد از جنگ تمامعیار اقتصادی سخن گفت و با اشاره به آسیبپذیری اقتصاد ایران از ضرورت نگاه به درون و گره نزدن مشکلات کشور به خارج، استحکام ساخت درونی نظام و اقتصاد مقاومتی در معنای رفع آسیبپذیریهای اقتصاد، صنعت، علم و فناوری و ادارهٔ کشور که موجب ایجاد زمینهٔ اثرگذاری بر کشور از جانب عوامل داخلی مثل دلالان و مشخصاً عوامل خارجی سخن گفتند. تعبیر جنگ که این بار در قالب تعبیر منازعهٔ اقتصادی به جنگ تمامعیار صورت گرفت، تنها ۲ نمونه در تاریخ انقلاب دارد، یکی از آنها جنگ تحمیلی و دیگری جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است. رهبری حتی تعبیر قدیم خود از جنگ نرم در معنای اثرگذاری بر قلبها و ذهنها را به تغییر محاسبات مردم و مسئولین تغییر دادند.
سربازان این جنگ در سنگرهایشان نیستند!
لازمهٔ یک شرایط جنگی، اولویت قرار دادن منازعه با دشمن، در حاشیه قرار دادن اولویتها دیگر، بسیج تمام ظرفیتها برای مبارزه، تبلیغات و دعوت به جهاد و خنثی کردن تبلیغات دشمن، یافتن نقاط ضعف و قوت جبههٔ خودی و تلاش برای رفع ضعفها و تقویت نقاط قوت، مقابله با ستون پنجم، کارشکنان و خائنین، وحدت حول نیل به این مقصود و… است.
عدم تحقق این مسئله در سالهای پایانی جنگ تحمیلی با عواملی نظیر اولویت پیدا کردن دعواهای سیاسی و زندگی فردی به حضور در جبهه، عدم اولویت دادن به جنگ، عدم تهییج مردم برای حضور در جبهه و مقاومت، ادارهٔ روزمره جنگ، ادارهٔ بد اقتصاد، اعتماد مفرط مردم به مسئولین سیاسی و نظامی و عدم مطالبه برای ادارهٔ درست اقتصاد کشور و پیگیری خط امام برای جنگ تا رفع فتنه (که از جانب فرماندهٔ جنگ به جنگ تا یک پیروزی تقلیل یافته بود) و… موجب شد تا امام پیام قطعنامه که خود از آن تعبیر به جام زهر میکردند را بپذیرند.
در فتنهٔ ۸۸ بهعنوان یک نمونهٔ واضح جنگ نرم نیز عدم رویکرد انقلابی، عدم حضور و حمایت از حرکتهای خودجوش مردمی، تقلیل مبارزه به بعضی عناصر فاسد و بیتوجهی نسبت به عوامل تعیینکننده، نگاه سیاستزده به مبارزه و بیتوجهی به دیگر ابعاد، سکوت خواص در لحظههای تاریخساز، برخوردهای انفعالی و… موجب تحمیل هزینههای زیاد و عدم ریشهکنی درست مسئله شد.
بر این اساس در جنگ اقتصادی ضرورت بسیج همهٔ ظرفیتها و حضور درصحنه دوچندان است چه اینکه هدف اصلی دشمن از فشارها فاصله انداختن بین مردم و نظام و تلاش برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین است که یک نمونه از آن در انتخابات ۹۲ مشاهده شد و جای خالی مردم، فعالان فرهنگی، هنری، ادبی، دانشجویی، رسانهای و… فضا را برخلاف جهتگیری اصلی رهبری مبنی بر نگاه به درون پیش برد. جبههای که با فعال شدن سنگرها و خاکریزهای مختلف آن در یک دهه پیش عدالت را به گفتمان و مسئلهٔ اصلی کشور تبدیل کرد و نشان داده توان اثرگذاری جدی بر مردم دارد.
- چه باید کرد؟
الف) بعد گفتمانی سیاست خارجی: تبیین بینتیجه بودن عقبنشینی و تعامل با ابرقدرتها
- تبیین سرنوشت تلخ کشورهای عقبنشینی کرده مقابل نظام سلطه: بسیاری کشورها در حوزههای مختلف، از روی محاسبات مبتنی بر ترس یا طمع یا عدم شناخت ظرفیتهای خود و دشمن، اقدام به عقبنشینی مقابل نظام سلطه کردند و حتی نتایج مادی کوتاهمدت نیز به دست نیاوردند، چه برسد به نتایج بلندمدت:
- حوزه مذاکرات خلع سلاح: تبیین تجربه لیبی و عراق که نهتنها وعدههای غرب عملی نشد که به بهانهٔ این مذاکرات، علاوه بر بقای تحریمها و کشته شدن صدها هزار نفر در اثر تحریم، توان دفاعی آنها از بین رفت و درنهایت اشغالشده و حکومتهایشان سرنگون شد.
- حوزه سیاسی: سرنوشت مصر، تونس و سایر حکام دستنشانده جهان اسلام و کشورهای توسعهنیافته وارد تعامل با نظام سلطه شدند.
- حوزه اقتصادی: کشورهایی که وارد تعامل مستقیم شدند یا به نسخههای سازمانهای بینالمللی و اقتصاد رایج عمل کردند و درنهایت
- با انفجار اقتصاد خود روبهرو شدند. آمریکای لاتین دههٔ ۹۰ میلادی و دههٔ اول قرن بیستویک، انفجار اقتصادهای آسیای جنوب شرقی در پی توسعهٔ بادکنکی با باز کردن راه سرمایهگذاران آمریکایی نظیر سوروس و تجربه حضور شرکتهای چندملیتی (مهمترین منبع فارسی در این مورد مجموعه ۶جلدی پشت پرده مخملین است).
- نتیجه ما در تعاملات و مذاکرات با نظام سلطه:
- عدم رفع تحریمها باوجود مذاکره و عقبنشینیهای ما پس از انقلاب: بقای تحریمهای مربوط به لانه جاسوسی باوجود آزادی گروگانها و امضای معاهده ذلیلانه الجزایر، بقای تحریمهای مربوط به جنگ تحمیلی و برخورد ما با عوامل گروههای تروریستی در دهه ۷۰، بقای قانون تحریم ایران و لیبی (ILSA یا داماتو بعداً ISA).
- مذاکرات ذلیلانه و پرضرر برای ما: مذاکرات انتقادی دهه ۷۰ با کشورهای اروپایی بهمثابه متهم بودن ما که منجر به عقبنشینیهای پیاپی و بدبینی حوزه بیداری اسلامی به ما شد، تحتفشار گذاشتن حزبالله از جانب ما برای آزادی آزاد کردن اسرای خارجی، مذاکرات دیتون و تقدیم کردن بوسنی بهنظام سلطه و درنهایت باز شدن راه برای تکفیریها، افغانستان و مذاکرات ۲۰۰۱ و کنفرانس بن و درنهایت همراهی دوشادوش ژنرالهای ایرانی و آمریکایی که بهانه به القاعده و بعدها داعش برای حمله به شیعیان به بهانهٔ همکاری حکومت ایران با آمریکا داد.
- نتایج اسفبار همکاری ما با نظام سلطه در حوزه اقتصاد: اجرای نسخههای صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و دستوپا زدنها برای عضویت در سازمان تجارت جهانی و نوسانات و نابسامانیهای شدید در اقتصاد کشور در دهه ۷۰ حاصل از آن، همکاریهای ما با نهادهای بهظاهر بشردوستانهای نظیر یونیسف و یونسکو در موارد نظیر کنترل جمعیت، دستوپا زدن ما برای مادامالعمر شدن NPT و CTBT و عواقب آن.
- پرونده هستهای و بحرانهای حاصل از نرمش ما مقابل غرب و آژانس: نتایج نرمشهای بیحاصل ما در مذاکرات هستهای ۸۲-۸۴ و مذاکرات هستهای ۹۲-۹۴ که نتایجی نظیر پذیرش تحریمهای غیرقانونی از جانب ما، دادن اطلاعات برگشتناپذیر مکانها و افراد که به تحریم، خرابکاریهای گسترده و ترور دانشمندان و مدیران هستهای ما، لو رفتن راههای دور زدن تحریم، محدود کردن استقلال کشور با نظارت طرف مقابل به میزان غنیسازی، پذیرش موارد بیپایهای نظیر ابعاد احتمالی نظامی و… انجامید. ۱۶ ماه تعامل بینفع و پرضرر با آمریکا موجب شد تا بالاترین سطوح امتیاز از طرف ما داده شود، بیشترین ضربه به چهرهٔ ما وارد گردد و کمترین سودی برای ما حاصل نشود و تنها بخشی از فروش نفت فعلی ما بهصورت چمدانی (که قبل از توافق هم شدنی بود)، به ما داده شود
- تبیین نتایج مقاومت و ایستادگی: تبیین نتایج مقاومت و ایستادگی مثل مامیتوانیمهای عرصه علم و فناوری.
ب) بعد عینی: تبیین ساختاری بودن مشکلات کشور، وابسته نبودنشان به تحریمها و راهحل داشتن آنها و مطالبهٔ راهحلها
باید این واقعیت را -علیرغم بافتههای رسانهها و بعضی مسئولین- نشان داد بسیاری از مشکلات کشور ساختاری است و به تحریمها مربوط نیست و تحریمها بر پایه استفاده از این ضعفها صورت گرفته است و این موارد دارای راهحل شدنی و در دسترس است که به تعبیر رهبر انقلاب تنها کشور را نسبت به تحریمها بیمه میکند، بلکه زمینه جهش اقتصادی کشور را فراهم میآورد. بعضی مهمترینها ازایندست است:
- واردات محوری و وابسته بودن کشور به خارج در تأمین کالاهای اساسی: نظیر واردات گندم از آمریکا.
- اقتصاد نفتی کشور و میزان پایین درآمدهای مالیاتی که چندین برابر توافق ژنو عایدی داشت.
- دلالی و در یک کلام فعالیتهای غیر مولد اقتصادی در مواردی مثل دلالی ارز، سکه و زمین و مسکن.
- عنانگسیختگی فعالیت بانکها، بنگاهداری و نقش بانکها در ایجاد تورم و مسئله معوقات بانکی (۱۰۰ هزارمیلیارد تومان معوقات رسمی ۷ برابر 4.۲ میلیارد دلار دلار عایدی توافق ژنو است)
- عدم شفافیت در اقتصاد و نبودن اطلاعات جامع از حسابهای بانکی، داراییهای افراد، زمین و مسکن و… که باعث میشود امکان گرفتن مالیات، مقابله با دلالی و… نباشد و به نامهایی نظیر حفظ حریم خصوصی افراد صورت میگیرد تا دلالان و دزدها راحت بچرخند و کارگران و کارمندان و مردم عادی به اجبار مالیات بپردازند.
- مفاسد اقتصادی با محوریت زمین و مسکن، عدم شفافیت، ابهام در قوانین و…
- موانع بر سر راه تولید نظیر کمبود منابع مالی (نقدینگی)، قوانین مبهم و دستوپا گیر و…
- وابسته بودن مبادلات بینالمللی کشور به ارزهای غربی و مشخصاً: دلار و یورو که راههای سادهای نظیر حذف ارز واسط دارد که حدود ۳۰ کشور بر این اساس مبادلاتشان را انجام میدهند.
جای ما کجاست؟
- تبدیل جنگ اقتصادی به اولویت اول و تنظیم همهٔ فعالیتها برمبنای ان. باید بدانیم اقتصاد مقاومتی مسئلهای فرا اقتصادی است که آحاد جبهٔ فرهنگی انقلاب نسبت به آن وظیفهدارند.
- نگاه جامع به اقتصاد مقاومتی و عدم فروکاستن آن بهصرف مواردی نظیر اصلاح الگوی مصرف و ریاضت! که درواقع نیز در برابر سیاستهای غلط ملی و حکومتی نقش چندانی در اقتصاد ندارد. گرچه بهجای خود مسائلی مهم هستند.
- تکرار و پیگیری و مطالبه مواردی ازایندست بهویژه مقابله با گرهزدن حل مسائل کشور به خارج از کشور و دامن زدن به وابستگی کشور در مواردی مثل بنزین، امنیت غذایی و… اینجا فراخ و گسترده است. یک مستندساز میتواند مسائل را فیلم کند، یک شاعر میتواند بهضرورت مقابله در قالب شعر بپردازد، تشکل دانشجویی مطالبهگری کند، تشکل دانشآموزی اطلاعرسانی کند و… . باید بهجای کلیگویی و بحث در باب چیستی اقتصاد مقاومتی و مقایسه آن با لیبرال سرمایهداری و بحثهای کلان همیشگی اقتصاد اسلامی به مشکلات عینی پرداخت. تجمع چند تشکل دانشجویی در اسفندماه مقابل وزارت صنعت معدن تجارت یک نمونه است. شعر به دست غیر مبادا امیدواری ما یک نمونه شعری است و… .
- پرداختن به مسائل منطقهای در کنار مسائل ملی، سطح منطقهای مثلاً در مازندران احیای نساجی مازندران و مقابله و مطالبه عوامل مقابل آن یعنی بازی با تعرفهها و وارداتمحوری مسئله جدی است، در استان سیستان و بلوچستان مدیریت منابع آبی و… این را تا سطح یک شهرستان کوچک میتوان تداوم داد؛ یعنی در هر شهر و منطقه باید مشکلاتی که باعث شده اقتصاد، صنعت، علم و فناوری و زندگی مردم متأثر شود، مورد مطالبه است بهویژه اگر اثر ملی هم دارد و موجبات آسیب کلانی که دشمن توانایی ایجاد فشار بر کشور دارد، پدید میآورد. هم بعد سلبی مسائلی نظیر محرومیتزدایی هم بعد ایجابی توسعهٔ منطقهای باید مدنظر باشد؛ یعنی مثلاً ببینیم اگر بخواهد در منطقهٔ ما ایجاد اشتغال شود، یا منطقه توسعه بیابد چهکاری ضروری است، مثلاً اگر کشاورزی احتیاج به تقویت، آموزش، کارخانهٔ صنایع تبدیلی دارد به فکر تحققش از قالبهای مختلف مطالبه و فضاسازی برویم، یا اگر ظرفیت توریسم سلامت یا توریسم فرهنگی دارد روی احیای آن ظرفیت سرمایهگذاری کنیم.
- اعتراض بهنظام سلطه و مشخصاً آمریکا، نشان دادن بیفایدگی اعتماد به او، سازوکارهای او برای اعمال سلطه مسئلهای جدی است. نظر به برنامهٔ یک جریان برای بردن کشور به سمت آمریکا ضرورت دارد هر مسئلهٔ بیاولویت کنار گذاشته شود حتی در مسائلی نظیر یمن بهجای تمرکز بر عربستان بر کدخدا تمرکز کنیم و سوابق فریبکاری و جنایات او علیه ملت ما، جهان اسلام و جهان سوم، دنیا و حتی مردم خودش تبیین شود. سازوکارهای اعمال سلطهٔ او مثل معاهدات بینالمللی، نهادها و سازمانهای بینالمللی، سازوکارهایی مثل استعمار دلار، شاخصها و آموزشهای واژگون مثل توصیههای اقتصاد نئوکلاسیک که مغایر با مسیر واقعی پیشرفت است و… مسائلی است که باید محور گفتمان سازی و مطالبه قرار بگیرد. مثلاً یکی باید جنایات آمریکا را شعر کند، یکی باید تجمع بگذارد علیه ارتباط کشور با صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، یکی باید گرافیک تولید کند در مورد نقش آمریکا در بحرانهای منطقه و÷… .
Sorry. No data so far.