شنبه 18 آوریل 15 | 10:56

طعم شیرین خیال یک آنونس تبلیغاتی است

الان از 10 فیلم برتر دنیا، 7 یا 8 فیلم، تخیلی و فانتزی اند. اما آن ها هم در شخصیت پردازی چیزهایی را رعایت می کنند که خیلی غلو آمیز نشوند. قهرمانان شکست ناپذیرشان هم کتک می خورند و ناکامی هایشان نشان داده می شود و سرانجام با اراده ایدئولوژی غرب به پیروزی می رسند.


به گزارش تریبون مستضعفین برنامه این هفته سینما معیار با موضوع بررسی فیلم «طعم شیرین خیال» با حضور کارشناسان عباس کریمی، داوود زاد مهر و اجرای سید امیر جاوید برگزار شد.

در ابتدای برنامه مجری در گفتگوی تلفنی با تهیه کننده فیلم «طعم شیرین خیال» از اوضاع اکران پرسید و محمد علی حسین نژاد پاسخ داد: اکران طبق روال عادی و تا آخر ادیبهشت ادامه خواهد داشت، در حال حاضر 17 سالن در تهران در اختیار داریم و تا دیروز آخرین آمار فروش در تهران 400 میلیون تومان بوده است.

سپس مجری در مورد تعداد زیاد دستگاه های مشارکت کننده و حمایت کننده که در تیتراژ پایانی فیلم نام برده می شود، از حسین نژاد پرسید و او در پاسخ گفت: حمایت دستگاه های مشارکتی به مفهوم حمایت مالی نبوده است، و به این دلیل که موضوعات حین فیلم بیشتر با محیط زیست، انرژی های پاک، انرژی باد و … مربوط می شد، اسامی برخی نهاد ها و ارگان ها که همکاری کردند را در تیتراژ آورده ایم، و این فیلم را باید یک فیلم خصوصی دانست. فیلم ما فیلم خاصی است و تعهد و دغدغه ی ما در مورد محیط پاک است، و فکر می کنم که این فیلم در دراز مدت سرمایه ی خودش را بر می گرداند.

سپس در ادامه و در بخش نقد «طعم شیرین خیال» عباس کریمی در مقدمه با اشاره به نو و جدید بودن فیلم و طنز درون آن، این امکان وجود داشت که بهتر از این باشد، این فیلم مخاطبش را تا حدی راضی نگه می دارد اما یکسری موارد تا اواسط فیلم هست ولی تا انتها ادامه ندارد، که باید به آن بپردازیم. این موارد موجب می شود که نتوان گفت فیلم خوب و کاملی دیده ایم.

قرار است طعم شیرین خیال به مردم نگرش رفتار با محیط زیست بدهد

در ادامه، زادمهر هم نظر خود را در مورد این فیلم چنین بیان کرد: من هم فکر می کنم اینکه کارگردان سراغ چنین موضوعی رفته، هم خوب و هم بد است؛ از این جهت که این موضوعات باید مطرح شود خوب است، ولی از طرفی بد مطرح کردن اینها موجب می شود اثری روی مردم نداشته باشد، در مجموع، به دلایلی که مفصل می توان در موردش صحبت کرد، این فیلم را خیلی نپسندیدم. فیلم قرار است که به مردم نگرش و اصولی بدهد که چطور با محیط زیست رفتار کنیم ولی از نظر من اصلا آن تاثیر را ندارد.

مجری یکی از جملات فراوان منتقدین راجع به این فیلم را بیان کرد که این محصول بیشتر مناسب برنامه های تلویزیونی است، و از کارشناسان خواست تا در مورد سینمایی بودن این محصول توضیح بدهند

زبان «طعم شیرین خیال» مستقیم و شبیه به یک آنونس تبلیغاتی است

زاد مهر در مورد رویکرد آموزش محور مثال زد و گفت: در دهه 90 زمانی که میل به فست فود در مردم آمریکای شمالی زیاد شد، تصمیم دولت برای کاهش این مساله این بود که اسپانسر بعضی کارها مثل سریال دوستان شد. اتفاقی که در  سریال دوستان می افتد این است که لاغر بودن و متناسب بودن جذاب تر است و بدون اینکه اسمی از فست فود آورده شود، برای مخاطب این نتیجه را داشت که باید خودت را متناسب نگه داری و در غذاهای پرچرب افراط نکنی. این تاثیر را هم روی مردم گذاشت و میل به فست فود تا حدی کم شد و باربی شدن تبدیل به یک ارزش شد. اما در فیلم طعم شیرین خیال، این اتفاق به صورت مستقیم می افتد. فیلم مشخصا شبیه به یک آنونس تبلیغاتی است که زمین را آلوده نکنیم و از امکاناتمان درست استفاده کنیم، و در تمام صحنه ها این را به بیننده القا می کند. اینکه نتوانید کاری کنید که مخاطب به صورت ناخودآگاه به سمت این موضوع برود، شعاری بودن را پس می زند و چندان اثرگذار نیست. نمی توانم حس کنم که تهیه کنندگان این فیلم چقدر دغدغه ی این مساله را داشته اند و اگر هم دغدغه اش را داشته اند، به نظر می آید داستان گفتن را بلد نیستند؛ وجوه تبلیغاتی فیلم به شدت بر جنبه داستانی فیلم غلبه داشت.

سپس کریمی در مورد زبان این فیلم گفت: پی رنگ فیلم مشکل ندارد ولی در برخی جاها دیالوگ و المان های مربوط به شخصیت پردازی باعث می شوند که ما از دیدن فیلم لذت نبریم و در نیمه دوم فیلم به تکرار کسالت برسیم، به این دلیل که شخصیت ها تعریف نشده است. نمی توانیم شرایط شهاب حسینی را قبول کنیم، به این دلیل که تضادها و غلوهایی در وجودش می بینیم که خیلی پررنگ شدند و سینمای دیگری را به ما تداعی می کنند. چرا منتقدین می گویند قالب سینمایی نبوده است؟ چون غالبا چنین شخصیت پردازی را در آثار کودک و نوجوان می بینیم. نباید غلو در فیلم به حدی باشد که همه ی ابعاد شخصیت باشد.

از 10 فیلم برتر دنیا، 7 یا 8 فیلم، تخیلی و فانتزی اند

مجری در ادامه سوال کرد: این دنیای فانتزی در این فیلم محقق شده است یا خیر؟ کریمی پاسخ داد: خیر رخ نداده است. در ایران تقریبا به جز چند فیلم که در دهه 70 ساخته شد، به آن صورت فیلم فانتزی نداشته ایم چون اصولا مخاطب چنین فیلم هایی نداریم و مردم خیلی استقبال نمی کنند و به جامعه و پیش زمینه های ذهنی ما هم نمی خورد. در اوج بحران اقتصادی در آمریکا، علم کردن سوپرمن شاید خنده دار به نظر برسد ولی دهه 50 اثر خودش را گذاشته است. الان از 10 فیلم برتر دنیا، 7 یا 8 فیلم، تخیلی و فانتزی اند. اما آن ها هم در شخصیت پردازی چیزهایی را رعایت می کنند که خیلی غلو آمیز نشوند. قهرمانان شکست ناپذیرشان هم کتک می خورند و ناکامی هایشان نشان داده می شود و سرانجام با اراده ایدئولوژی غرب به پیروزی می رسند. اینکه در فیلم طعم شیرین خیال، به دنبال سوژه های نو و لازم زندگی امروز نرفتیم ممکن است ضربه بزند اما همین موجب می شود که فیلمسازان ما به سوژه های جدید توجه کنند.

سپس زادمهر به ذکر چند نکته پرداخت و گفت: تصورم این است که سینمای فانتزی در ایران مخاطب دارد ولی مشکل اینجاست که فانتزی داستان گفتن بسیار سخت است و در حال حاضر آن علم، نگرش و علاقه جدی برای ساختن فانتزی نیست. صحنه های مونوکروم که در این فیلم نشان داده می شوند و قرار است تخیلات ذهنی دخترک باشند، خیلی ترسناکند و رابطه ی کمدی گونه فیلم با بیننده را قطع می کنند و بنابراین کمال تبریزی یا با این نوع کار آشنا نبوده و یا خوب نتوانسته کنار هم قرار دهد، مجموع این اشکالات موجب می شود که فیلم شعاری و کلیشه ای باشد و به نظر می رسد فیلم، بالاجبارحول یک پیام شکل گرفته است. داستان یک خطی ساده که یک پسر، دختری را به دست می آورد و از دستش می دهد و دوباره به دستش می آورد، آقای تبریزی خواسته اند این را در هم بریزند و از به دست آوردن دوم، وارد قصه می شویم، ولی اینها باید با جزئیات خوب پرداخته شود. تحت تاثیر پیام بودن موجب شده که به این جزئیات دقت نشود.

سپس مجری سوال کرد: چه اتفاقی باید بیفتد که نگوییم این فیلم شعار زده است؟ کریمی گفت: قبل از اینکه پاسخ این سوال را بدهم، یک توضیح راجع به مطلب قبلی عرض کنم. چند ژانر فرعی یا زیرشاخه در ایران داریم که مخاطب ایرانی به این دلیل که خیلی سابقه ذهنی از آن ندارد خیلی نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند. فانتزی زیر مجموعه ی تخیلی محسوب می شود که رویاپردازی امیدوار کننده است و کابوس های خاص را ندارد. اگر هم یکسری فیلم ها بوده که در مقطع زمانی خاصی بوده، بیشتر مخاطبین خاص مثل منتقدین، دانشجویان سینما و علاقمندان به سینما و … بوده اند. مردم عادی هجویه را اصلا دوست ندارند، و متوجه نمی شوند، چون کار نشده و با آن آشنا نشده اند. مسئله ی بعد این است که شعار لازم است ولی وقتی چیزی را مستقیم گویی می کنیم در حال حاضر که فرزند سالاری غوغا می کند، خیلی اثر گذار نیست، مثلا در این فیلم مستقیما گفته می شود که باید هوای پاک داشته باشیم یا لباس ها را از الیاف طبیعی استفاده کنیم و … ؛ یکسری از این شعارها فانتزی و غیر ممکن است. بنابراین این رسانه و به ویژه سینما هستند که باید این نوع نگاه را تغییر بدهند و تغییر این نگاه با مستقیم گویی رابطه ی خوبی ندارد.

 

برای فیلم مخاطبسنجی نشده است

زادمهر در مورد مولفه های درست و نادرست چنین گفت: به یاد دارم که در مورد تبلیغ کلاه ایمنی، تبلیغی که خیلی روی من تاثیر داشت این بود که روی بنرها دیدم یک عده که کلاه نگذاشته بودند و چه بلایی سرشان آمده بود. در آن اتفاق وقتی با شخصی طرف هستید که سرعت را دوست دارد باید چیزی به همان غلظت به او ارائه کنید تا بتوانید جلویش را بگیرید. با گفتن این جمله که این کار را نکن خیلی نمی توان با اینها طرف شد. اینجا هم باید مخاطبمان را بشناسیم و بعد فکر کنیم به چه میزان و چه جنسی از هشدار نیاز دارد. فرض کنیم شخصی که خود به خود مراقب محیط زیست هست، یک شخص دیگر اصلا برایش اهمیت ندارد و یک عده هم بینابین هستند. چطور باید این شخص را به سمت خودمان بکشانیم و چطور هشدار بدهیم و در چه داستان چه وجهی را وارد کنیم که موثر باشد و آن را مشی خود قرار بدهد؟ برای این فیلم خیلی مخاطب سنجی نشده است و در نتیجه نگاه از بالا پیدا شده که به مردم بگوییم به این حرف گوش دهیم.

کریمی هم در این ارتباط گفت: باید پس زمینه های ذهنی را تغییر بدهیم نه اینکه بخواهیم عادت ها را عوض کنیم چون اینطور ممکن است مدت کوتاهی اثر گذار باشد ولی چون زبان هنرمندانه نیست در ذهن نمی ماند. سوژه ی این فیلم خوب است بخصوص که در حال حاضر موارد وحشتناکی راجع به محیط زیست داریم و در سال 2025 ممکن است جنگ جهانی آب راه بیفتد. در کشورمان باید این را در پس زمینه ی بچه ها جایگزین کنیم نه اینکه چیزی را به اجبار وارد ذهنشان کنیم.

زادمهر در ادامه ی حرف های کریمی گفت: به عنوان نمونه در دهه 60 سریالی راجع به مواد مخدر (آئینه عبرت) داشتیم که اخیرا دوباره از تلویزیون پخش شد. به طور مثال چنین فیلمی که شخصیت بامزه ای هم داشت، را می توانید با فیلمی مثل مرثیه ای بر یک رویا مقایسه کنید که مفهوم اعتیاد را زیر سوال می برد و کاری می کند که بیننده  نه از اعتیاد به مواد مخدر بلکه از خود مفهوم اعتیاد فراری باشد. بیشتر کارگردانان ما وقتی می خواهند اثری به این شکل ارائه دهند، در اولین شکل ممکن ارائه اش می دهند و فکر می کنند تکلیفشان را انجام داده اند.

سپس مجری به میزان فروش فیلم ها اشاره کرد و با توجه به پایین بودن میزان فروش «روباه» و عدم تلاش تهیه کننده برای تبلیغ فیلمش را حاصل سود ناشی از زمان تولید و دریافت پول از اسپانسرهای دولتی بیان کرد.

نبود مشاورهای مناسب در سینمای ایران

سپس کریمی در مورد پیش زمینه ذهنی مخاطبان و اثر این فیلم در مورد محیط زیست گفت: پژوهشی چندساله لازم هست چرا که اقشار اجتماعی مختلفی داریم که فرهنگ اینها در چگونگی محافظت از محیط زیست و درجات آن فرق می کند. اینجا سینما نمی تواند خیلی موفق باشد و اگر قرار است اثر سینمایی در این زمینه ساخته شود حتما باید به تلویزیون برود، و بر اثر تکرار و نمایش بی وقفه در ذهن مخاطب جا بگیرد و سه المان اصلی رسانه، فراوانی و گستردگی و دسترسی را داشته باشد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه از طریق تلویزیون باشد. یکبار ارائه ی فیلم در سینما نمی تواند خیلی موثر باشد، ضمن اینکه صاحب اثر و به خصوص فیلنامه نویس باید پس زمینه های ابتدایی را داشته باشد. چیزی که در سینمای ایران به آن خیلی کم توجهی می شود نبود مشاورهای مناسب آن قضیه است، که شرط ضروریست ولی نمی تواند تضمین بدهد که فیلم درست ارائه شود و بنابراین خود انتخاب مشاور مهم است. تا سر حد امکان روی فیلم کمال تبریزی کار شده اما پرداخت آن خوب نیست و اگر کمی هنرمندانه تر و با زبان بصری انجام می شد خیلی موثرتر بود.

زاد مهر هم نظرش را در مورد میزانسن فیلمساز مطرح کرد و گفت: در ایران کاری که مشخصا می کنیم فتح یک قله و نشستن روی آن است، و کارگردانان ما سعی می کنند تا فیلم خوب بسازند و تا آخر عمر در باد همان فیلم خوب، بخوابند. فکر می کنم آقای تبریزی سعی کرده اند با همان سیستم فکری قبل و نه سعی ویژه باشند. کمدی ما به سمت هجوهای بی منطق رفته است و این اشکال مشخصا در فیلم های آقای تبریزی نیست ولی گویا پرداخت داستانی خیلی مهم نبوده است.

کریمی در جمع بندی صحبت های خود گفت: حرف ها زده شد و فکر می کنم که طعم شیرین خیال فیلمی است که ساخت آن لازم است ولی نه با این ساختار؛ با توجه به فیلم نامه و پرداخت شخصیت، بیشتر به سمت سینمای کودک و نوجوان رفته است و با نوع شخصیت پردازی و غلوهای آن، نوع ساختارش را به سمت فیلم های تلویزیونی می برد.

زادمهر هم در مطلب پایانی خود گفت: اینکه دغدغه ای برای ساخت این فیلم بوده، و به سطحی رسیده ایم که هشداری به مردم بدهیم خیلی خوب و خوشحال کننده است ولی خیلی بهتر می شود که در مورد شناخت مخاطب و داستانی که می گوییم تحقیق بیشتری صورت بگیرد.

در ادامه، مجری برنامه با امیرحسین اخوین مسئول روابط عمومی اولین جشنواره فیلم کوتاه مدرسه گفتگو کرد. اخوین در این رابطه گفت: در کشور ما جشنواره زیاد برگزار می شود و تفاوت عمده ای که جشنواره فیلم کوتاه مدرسه دارد این است که این جشنواره کاملا داشن آموزی بوده و خود بچه ها برای خودشان و کشورشان می توانند فیلم بسازند،بازیگری و کارگردانی و … این جشنواره مسابقه استعداد یابی است که قرار است در کل کشور برگزار شود، یعنی هرکس و با هر امکانی فیلم و مستند و انیمیشن خودش را بسازد و به جشنواره ارسال کند تا داوری شود و استعدادهای برتر کشور شناخته شوند و بعد از برگزاری، این بچه های منتخب وارد دوره های آموزشی بشوند. یعنی به جای اینکه بعد از دوران دانشجویی و فارغ التحصیلی، شروع به کار روی بچه ها کنیم تا فیلمبردار، بازیگر، کارگردان و … بشوند، از دوران دبیرستان این کار را می کنیم. دانش آموزان می توانند تا 17 اردیبهشت فیلم های خودشان را در سایت آپارات آپلود کنند و برای اطلاعات بیشتر به سایت ویژه ی جشنواره  مراجعه کنند.

برنامه رادیویی سینما معیار پنجشنبه‌ها ساعت 15:30 از رادیو گفت‌و‌گو پخش می‌شود. برنامه‌ای به مجری کار‌شناسی سیدامیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.