باشگاه مخاطبان تریبون مستضعفین -سید محمدحامد ساداتحسینی دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف
در این کشور هر کسی که بخواهد ایدهای بزرگ را به سرانجام برساند و تصمیم بگیرد که به جای خود، به کشورش فکر کند و صنعت جدیدی را در کشور راه بیندازد، علاوه بر مشکلات متعدد مالی، بروکراسی هزارپیچ اداری و دستان پشت پرده- که به حمدالله والمنّه همهی اینها راه دور زدن دارد- دیری نمیپابد که با یک مشکل جدید روبرو میشود به نام تحریم.
هرچه زمان میگذرد این داستان واضح و واضحتر میشود تا جایی که قبل از اقدام، یعنی قبل از آنکه حتی فکر ساخت چیزی مثل دارویی برای درمان بیماران سرطانی به فکر کسی خطور کند، این داروها تحریم میشوند، تا حداقل بیماران سرطانی این داستان را با گوشت و خون و تن نیمهجان خویش باور کنند و اصطلاحا بر منکرش لعنت بفرستند! وقتی صفحات این داستان را یکی یکی ورق میزنیم ناگهان در وسط داستان ادعایی ظاهر میشود که به یک باره اساس داستان را به هم میریزد و این ادعا مربوط به سرکار خانم شرمن است که میگوید به خاطر رفاه حال مردم ایران، این کشور در حوزهی فضای مجازی رفع تحریم میشود.
مثل همیشه برای برملاشدن حقیقت به «کف صحنه» میآییم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است. با یک نگاه منصفانه به کف صحنه درمییابیم که این ادعا نه تنها درست است، بلکه بسیار متواضعانه بیان شده است. آنچه در واقع روی میدهد خیل عظیم اپلیکیشنها و خدمات گوناگون و متنوع ارتباطیست که مانند رگباری از مائدههای آسمانی به کشور ما سرازیر میشود و مسئولین ما هرچه سعی میکنند سفرهی پهنای باند کشور را پهنتر کنند تا این مائدهها از دست نروند، نمیتوانند به پای این رگبار برسند. عظمت این ضیافت-که مختص ایران هم نیست- آنجایی رخ مینمایاند که میزبانان کریم آن حتی راضی به دیدن تقلای مسئولین هم نمیشوند چنانکه شرکت گوگل تصمیم دارد با استفاده از چند هواپیمای بدون سرنشین برای کشورهای درحال توسعه سفرهی پهنای باند را هم نیز خودش بگستراند تا مردم و مسئولین آن کشورها صرفا زحمت بلع و هضم این موائد آسمان علموفناوری را متقبل شوند.
چون در این میان وضعیت ضیافتکدهی ایران بر همه روشن است خوب است «نیمنگاهی» هم به ضیافتکدهی دیگر کشورها بیندازیم تا با روشهای بلع و هضم در دیگر کشورها هم آشنا شویم.
هر طور که نگاه کنیم بساط ضیافت در کشور ما به پای بساط ضیافت در دیگر کشورهای صنعتی نمیرسد و دلیل آن هم واضح به نظر میرسد. مثلا پهنای باند بینالملل کشور ما حدود یکدهم پهنای باند بینالملل کشور چین است و اگر به وعدههای جدید عمل شود قرار است تا پایان سال 94 پهنای باند کشور فقط دو برابر شود. ولیکن اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که این مقایسه و قیاسهای مشابه آن از اساس باطل است زیرا به عنوان نمونه کشور چین حدود ۱۶ برابر کشور ما جمعیت (و در نتیجه نیاز به پهنای باند) دارد.
مشکل کار ما آنجا بود که به جای یک« نگاه عمیق» یک«نیمنگاه» به کشورهای دیگر انداختیم ولیکن اگر با چشمانی باز بنگریم ضیافت دیگر کشورها شباهتی به ضیافت کشور ما ندارد بلکه در آنجا یک رستوران غولپیگر تماممجهز برپاست.
نام این رستوران در کشورهای مختلف، متفاوت است مثل Internet2 در آمریکا، DOI در آلمانNBN در استرالیا، NIA در کرهی جنوبی و حتی Kwangnyong در کرهی شمالی!!! این شبکهها در واقع جلوهی مدنیت و شهرنشینی در دنیای مجازی هستند زیرا بسیاری از خدمات شهروندی از جمله خدمات دولتی، آموزشی، سرگرمی، زیرساخت های کسبوکار، مراقبتهای درمانی، حراست از امنیت شهروندان و هرچه که فکرش را بکنید از فواید شهروندی در دنیای واقعی، به واسطهی وجود این شبکهها برای شهروندان در دنیای مجازی تدارک دیده میشود تا شهروندان بهجای صرف ساعتها وقت در ترافیک، با وصل شدن به این شبکهی بسیار پرسرعت محلی(در قیاس با سرعت ارتباط بینالمللی) کار خود را به سرانجام برسانند و با هریک از هموطنان خویش که بخواهند به راحتی هرچه تمام ارتباطی «شهروندمدارانه» برقرار کنند.
حال اجازه دهید به ضیافتکدهی کشورمان نگاهی دوباره کنیم. چه میبینید؟ عدهای غارنشین که تا به حال چیزی در رابطه با مدنیت و شهرنشینی به گوششان نخورده است و هر از گاهی به سفرهی گداییشان سری میزنند تا از میان خیل انبوه موائد آسمانی-که میزبانان کریم تدارک دیدهاند- چیزی را پیدا کنند و بچشند. در این نوع غارنشینی کسی حق صحبت شخصی با رفیقش را ندارد و تنها میتواند صحبتش را به میزبان بگوید تا میزبان رحیم، صحبت وی را به رفیقش برساند. ولیکن ای کاش که این تمام ماجرا بود.
ای کاش که میدانستیم روزانه حدود ۱۴۰ حملهی سایبری علیه کشور صورت میگیرد که خسارت سالانهی آن حدود 12 میلیارد دلار (معادل خسارت سال اول جنگ تحمیلی) است ولیکن در زندگی غارنشینی قلعهی محافظی وجود ندارند.
ای کاش که میدانستیم بیش از ۷۰ درصد تولید ناخالص ملی کشورهای صنعتی دنیا مربوط به صنعت ارتباطات است ولیکن در غارنشنی هیچ عاقلی بر سر سفرهی بیگانه سرمایهگذاری کلان نمیکند.
ای کاش که میدانستیم عریان کردن یک جامعه در برابر یک میزبان بیگانه چه پیامدهایی دارد، ولیکن غارنشینان حق ارتباط محرمانه با کسی را ندارند.
ای کاش که مسئولین ما به مقولهی «دیپلماسی سایبری» توجه میکردند و در مقابل «ارتش سایبری» آمریکا، نبرد تن به تانک را برای مردم بینوا برنمیگزیدند.
ای کاش که مسئولین ما اگر اهل نوآوری نبودند لااقل تقلیدی عمل میکردند و یکتنه روی گسترش غارنشینی و پهنای باند سفرهاش آن هم با افتخار تاکید نمیکردند.
و ای کاش که مسئولین ما مانند بیماران سرطانی، ایمان میآوردند که قطعشدن ناگهانی این موائد آسمانی چقدر راحت و چقدر محتمل است.
آری، مشکل داستان منکرملعون ما از آنجا شروع شد که مثل همیشه برای یافتن حقیقت به«کف صحنه» رفتیم و نه به «عمق صحنه» و اینچنین میشود که در اسفندماه سال ۹۰ شورایی سه ساله به نام شورای عالی فضای مجازی برای تولید شبکهی ملی اطلاعات (یا همان کشوری به نام ایران الکترونیکی در فضای مجازی) پا به عرصهی وجود مینهد و در اسفندماه 93 بدون هیچ خروجی قابل ذکری جان به جانآفرین تسلیم میکند.
حال باید منتظر بود و دید که اعضای محترم این شورا، در شرف دریافت حکم جدید، چه شروع متفاوتی را برای احیای این شورا طراحی کردهاند.
Sorry. No data so far.