چهارشنبه 06 می 15 | 07:35
سخنرانی متفاوت رحیم‌پورازغدی در جمع مهاجران منطقه

مهاجران و نهضت احیاء افغانستان

وی با اشاره به مشترکات فراوان زبان، تقویم، فرهنگ، آداب و رسوم، خط و حتی عیدنوروز میان ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها که در دنیا بی‌نظیر است؛ گفت: من شخصا تاکنون ایران و افغانستان را دو ملت جدا از هم حساب نکردم و هیچ‌وقت نگاهم به افغانستان نگاه به یک کشور خارجی نبوده‌است. مخصوصا ما خراسانی‌ها انس طولانی و بلندمدت با افغانستانی‌ها داشته‌ایم.


حسن رحیم پور ازغدی

تریبون مستضعفین؛ مرتضی اسماعیلی- استادرحیم‌پور در مراسمی که به همت شورای فرهنگی افغانستانی‌های مقیم ایران در مسجد فقیه سبزواری برگزار شد؛ سخنان مهمی پیرامون وضعیت گذشته و آینده مهاجران افغانستانی بیان کرد که برای اولین بار توسط شهرآرا محله منطقه چهار منتشر می‌شود.

استاد رحیم‌پور ازغدی با بررسی وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران و ویژگی‌های مشترک ایران و افغانستان، نقش مهاجران را در آینده کشور افغانستان بااهمیت دانسته و نکاتی در این زمینه مطرح کرد.

ایران و افغانستان؛ یک ملت واحد

وی با اشاره به مشترکات فراوان زبان، تقویم، فرهنگ، آداب و رسوم، خط و حتی عیدنوروز میان ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها  که در دنیا بی‌نظیر است؛ گفت: من شخصا تاکنون ایران و افغانستان را دو ملت جدا از هم حساب نکردم و هیچ‌وقت نگاهم به افغانستان نگاه به یک کشور خارجی نبوده‌است. مخصوصا ما خراسانی‌ها انس طولانی و بلندمدت با افغانستانی‌ها داشته‌ایم. در واقع ما دو ملت نیستیم. امروز اگر در دنیا دو ملتی باشند که از هر جهت یکی هستند ایران و افغانستان است.

رحیم‌پور ازغدی گفت: در واقع این مرزبندی و مسائلی که به تبع آن ایجاد شد توسط غربی‌ها در اواخر قرن 19- وقتی که بر جهان اسلام مسلط شدند، به‌وجود آمد. انگلیسی‌ها در شرق و جنوب ایران و روس‌ها در شمال مرز کشیدند و به اندازه خاک فعلی از ایران جدا کردند. وگرنه همین الان در آذربایجان کسانی هستند که فامیل‌هایشان آن‌طرف مرز هستند. در مرز ترکمنستان و جنوب و شرق کشور همین‌گونه است. در واقع یک امت واحده را تبدیل کردند به ملت‌های مختلف. و وقتی این اعتبارات ایجاد شد پشت سرش یک مشکلاتی تحت عنوان تابعیت و  قوانین مرتبط و محدودیت‌هایی درست شد.

جمهوری اسلامی ایران؛ پذیرای سیل مهاجران

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ذکر این روایت از پیامبراکرم(ص) که در نقطه‌ای از جهان مسلمانی بلکه مستضعفی کمک بخواهد، باید مسلمانان به او کمک کنند وگرنه مسلمان نیستند گفت: وظیفه جمهوری اسلامی در آن شرایط دشوار افغانستان که شوروی تهاجم همه‌جانبه‌ای را به این ملت آغاز کرد، کمک و یاری رساندن به این ملت مظلوم بود که انصافا هم به خوبی از پس از این کار برآمد. ایرانِ بعد از انقلاب با وجود جنگ داخلی گسترده، ترورهای وسیع و سازماندهی‌شده، تحریم اقتصادی و جنگ تحیملی پذیرای بیش از دومیلیون مهاجر در کنار حمایت‌های سیاسی و نظامی از افغانستان شد. هیچ کشوری در دنیا چنین کاری انجام نداده و نخواهد داد. در آن شرایط عده‌ای مخالف بودند اما امام و انقلابیونی که تفکر اسلامی داشتند محکم ایستادند.

 این متفکر اسلامی با بیان اینکه مسئله مهاجران و جمهوری اسلامی ابعاد مختلفی دارد؛ گفت: بنابراین از نظر آرمانی و ارزش‌ها فرقی بین ایرانی و افغانی و دیگرمسلمانان نیست. همه نسبت به هم مسئول هستند. اما در واقعیت مشکلات اقتصادی و اجتماعی، محدودیت‌ها و کمبودهایی است که مسئولان گاها به آن اشاره می‌کنند که باید به این‌ها توجه داشته‌باشیم.

هم چوب خوردیم، هم پیاز!

رحیم‌پورازغدی با اشاره به این‌که ایران در قضیه افغانستان «هم چوب خورد هم پیاز» گفت: من چند وقت پیش نشستی با دانشجویان و اساتید دانشگاه کابل داشتم. وقتی برگشتم گزارش مفصلی درباره وضعیت افعانستان و مهاجران به شورای انقلاب فرهنگی انقلاب دادم. آن‌جا گفتم ایران در اوج مشکلاتش بیش از دو میلیون مهاجر را پذیرفت و این‌ها را از مرگ، قحطی و قتل عام نجات داد ولی هوشمندانه عمل نشد. یعنی با این کار هم این زحمت را بالاخره به جان خود خرید؛ هم از آن‌طرف مهاجران و اقوم‌شان در خارج احساس‌کردند به آن‌ها ظلم شد، ستم شد توهین شد! در افغانستان به خود من گفتند چرا با مهاجران افغانی‌های این‌طور برخورد می شود! در واقع ایران از دوطرف خسارت دید. این را بدانید هیچ‌کشوری در دنیا مواجهه ایران با افغانستان را در آن شرایط خاص ایران نداشته‌است.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به بعضی از برخوردهای غلطی که با مهاجران صورت گرفته‌است گفت: اولا باید مراقب تبلیغات دشمن در این زمینه بود. دوم این‌که باید دقت شود مسئولیت این موارد به‌هیچ‌وجه متوجه نظام و رهبری نیست.  چرا که رهبری از جزئیات همه کارها نه خبر دارند و نه تصمیم‌گیرنده هستند. یک بخش هم مربوط به ناواردی و کم‌عقلی بعضی از تصمیم‌گیران است که می‌خواهند یک کاری انجام بدهند ولی نمی‌دانند چگونه و در نهایت کاری می‌کنند که بدهکار می‌شویم. یعنی علیه ایران که با همه امکاناتش در خدمت مهاجران بوده‌است تبلیغات می‌شود که با مهاجران غیرانسانی برخورد می‌کنند و از این قبیل حرف‌ها! البته موارد محدودی بدسلیقه‌ای بوده ولی به هیچ وجه سیاست نظام نبوده‌است.

حسن رحیم پور ازغدی در جمع مهاجرین افغان

اشغال با نیروهای خودی!

عضو شورای انقلاب فرهنگی با بیان این‌که غربی‌ها برای آینده کشورها کادرسازی می‌کنند گفت: مقالاتی که دانشجویان دانشگاه کابل ارایه کردند بسیار قوی و قابل توجه بود. البته از آن‌طرف هم تعدادی از دانشجویان که بیشتر از اروپا بودند مدام در جلسات به تضادهای ایران و افغانستان که یکی از بهانه‌هایشان هم مهاجران بود اشاره می‌کردند. البته بعضی از نکاتشان متاسفانه صحیح بود. اما وقتی درباره امریکایی ها و انگلیسی ها حرف می زدند انگار راجع به صاحب‌خانه صحبت می‌کنند! من دیدم غربی‌ها کادرسازی‌شان را برای آینده افغانستان شروع کردند.

کادرسازی و تربیت نیروی انسانی در کشورهای هدف یکی از کارهای اساسی غرب است. انگلیس با تربیت 200 نفر ایرانی توانست آن وضع را برای ایران بعد از مشروطه به‌وجود بیاورد. اگر یکی از همین 200 نفر پای قرار داد فروش کل نفت ایران برای همیشه به انگلیس امضا بزند بس است دیگر! کاری که تقی‌زاده انجام داد.

جای خالی «جهاد»

استاد رحیم‌پور زیربار زور رفتن را بزرگ‌ترین مشکل افغانستان عنوان کرد و افزود: حضرت زهرا(س) می فرماید خداوند جهاد را واجب کرد تا مسلمانان به عزت دست‌یابند. خداوند اجازه نمی‌دهد کفار بر یک سرزمین اسلامی حکومت کنند. اگر کشوری هست که غیر مسلمانان برای مسلمانان تصمیم می گیرند آن کشور و آن جامعه قرآنی نیست ولو مردمش اهل مسجد و نماز و روزه باشند. در افغانستان یک دوره انگلیس‌ها بودند، یک دوره روس‌ها و الان آمریکایی‌ها برای این کشور تصمیم می‌گیرند. مهاجران مسئول هستند و باید برنامه‌ای برای نجات افغانستان داشته باشند.

نهضت بازگشت به افغانستان، نهضت احیا افغانستان، نضهت رشد و تکامل افغانستان که از نظر استعدادهای انسانی و معادن طبیعی بسیار ارزشمند است؛ باید راه بیافتد. بالاخره چه کسانی باید افغانستان را آباد کنند. مهاجران باید برگردند.  سه میلیون افغانی در ایران باید برگردند و نگذارند کشورشان زیر بار ظلم و جنگ‌های داخلی از بین برود. حتی  اگر یک میلیون برگردند سرنوشت این کشور تغییر می‌کند. منتها باید هزینه‌اش را بپردازند. به نظر من بزرگ‌ترین مشکل افغانستان این است که 200 سال است زیر بار زور و ذلت رفته است.

افغانستان، الگوی مقاومت بود

این منتقد علوم انسانی در بخشی دیگر از سخنانش با بررسی نگاه امام خمینی به افغانستان گفت: شوروی وسط جنگ چند بار به ایران و امام پیام داد که اگر شما بر سر مسئله افغانستان کوتاه بیایید یا حتی سکوت کنید؛ ما در جنگ عراق به شما کمک می‌کنیم. اما امام صریحا جواب داد ما نه سر افغانستان و نه هیچ کشور اسلامی و مظلومی معامله نمی‌کنیم. بعد از این بود که شوروی ضمن تحریم ایران انواع سلاح‌ها و خدمات نظامی را به صدام ارایه کرد. مطمئن باشید اگر امام کوتاه می‌آمد جنگ 8 سال طول نمی‌کشید و شاید طور دیگری تمام می شد.!

شاید تنها کشوری که امام، مردم و مجاهدینش را به عنوان الگوی مقاومت اسم برده افغانستان باشد.آن‌جا که در وصیت‌نامه‌اش می‌فرماید: «باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند می‌توانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی‌توانند خلاف ایدة آنان را تحمیل کنند. از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و هستند، تاکنون نتوانسته‌اند توده‌های مردم را سرکوب نمایند. علاوه بر این اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شده‌اند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستکبر نجات خواهند داد.»

مسئولیت سرنوشت‌ساز مهاجران

استاد رحیم‌پور با ذکر این سوال که آیا مهاجران می‌خواهند تا ابد در ایران بمانند؟ ادامه داد: از شما مهاجران می‌خواهم به این موضوع فکر کنید. آیا شما هیچ‌گونه برنامه‌ای برای این‌که برگردید و کشور خودتان و اجدادتان را آباد کنید و مشکلاتش را حل کنید؛ دارید؟ اگر مهاجران منتظرند تمام مشکلات افغانستان حل بشود بعد بگویند بفرمایید افغانستان! هیچ‌وقت این اتفاق نخواهد افتاد. بالاخره سه میلیون مهاجر باید به فکر آینده افغانستان باشند. طبق آمار فرهنگی‌ترین و موثرترین بخش جامعه افغانستان مهاجران تحصیل‌کرده و نخبه هستند.

من یک وقتی به دانشجویان افغانستانی گفتم شما تا 200 سال آینده افغانستان را می‌سازید. اگر الان برگشتید افغانستان و با مشکلاتش کنار آمدید و شروع کردید به ساختن افغانستان جدید، کشورتان تا 200 سال آینده مستقل خواهد بود. سوال این‌است بالاخره چه کسی باید برگردد آن‌جا را بسازد؟!

حکومت آینده افغانستان، دانشگاه‌هایش، فرهنگ عمومی‌اش و … این‌ها دست چه کسانی خواهد افتاد. من فعالیت مخرب شبکه‌های ماهواره‌ای را در کابل دیدم. می‌توان حدس زد از این برنامه‌ها 20 سال دیگر چه نسلی بیرون می‌آید! نکند مردمانی که باغیرت‌ترین ملت بودند و هنوز هم هستند در یک برنامه پیچیده رسانه‌ای 20 سال دیگر بشوند یک ملت بی‌غیرت! مثل بعضی ملت‌های مسلمان که دیگر غیرت ندارند! ناموس ندارند! چه کسی باید جلوی این‌ها بایستد و کار کند؟! بله سختی‌هایی وجود دارد. مشکلاتی بزرگی در سر راه است. ولی بالاخره چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟ حتی افغانستانی‌هایی که در ایران به دنیا آمده‌اند باید بار مشکلات افغانستان را به دوش بکشند وگرنه نه افغانستانی‌اند نه ایرانی!

  1. ناشناس
    6 می 2015

    آقای از غدی
    جهت اطلاع شما، راستش این تلاش برای بازگرداندن مهاجران افغان سیاست
    کلان جمهوری اسلامی است. اما چرا؟

    یکی از برنامه های مهم استعمارگران در افغانستان ، اخراج وشیعیان و
    فارسی زبانها و یا حداقل کاستن هر چه بیشتر از نسبت جمعیتی آنها است. در
    واقع اگر دولت ایران محدودیت ها را برای اتباع افغانی بردارد به وضوح
    افغانستان از داشتن نیروهای کارآمد خالی خواهد شد. ما نباید اجازه دهیم
    افغانستان به پشتونستان تبدیل شود.

    دشمن استعمارگر در حال تبدیل افغانستان به پشتونستان است و اگر هر چه
    زودتر مهاجران افغان که عمدتا هزاره و تاجیک هستند به کشورشان باز نگردند
    این آرزو محقق خواهد شد.

    چیزی که الان و در این انتخابات شاهد بودید. اگر این جماعت مهاجران
    افغانستان در انتخابات شرکت کرده بودند الان عبدالله عبدالله بدون هیچ
    بحثی رییس جمهور شده بود. هر چند الان هم با یک وعده شیرین قدرت فریب
    خورد و از حق رای دهندگان و ملتش گذشت.

    و البته باید از دولت روحانی پرسید که چرا امکان شرکت مهاجران افغانستان
    را در انتخابات راهم نکرد اما اگر این مردم در افغانستان بودند
    افغانستان چیز دیگری بود.

    الان عمده نخبگان و تحصیلکرده ها و باسوادی افغانستان کسانی هستند که به
    ایران مهاجرت کردند. اگر آنها به افغانستان باز می گشتند به طور طبیعی
    فرصتهای بیشمار آن کشور را به دست می آوردند. اما الان چه؟

    جریان قدرت فرهنگی در افغانستان به دست پشتونها افتاده است. اکثر نخبگان
    پشتون در افغانستان هستند در حالیکه نخبگان فارسی زبان عمدتا مقیم ایران
    یا اروپا هستند. وقتی بدانیم نخبگان فارسی زبان تعدادشان خیلی بیشتر از
    نخبگان پشتون است اما متاسفانه در افغانستان حضور ندارند، عمق فاجعه را
    خواهیم فهمید. حالا اضافه کنید جریان مهاجرت دایمی پشتونهای پاکستان به
    افغانستان را که با هدف کاملا واضحی در حال پیگیری است.

    پس اینکه می بینید جمهوری اسلامی ایران سعی داشت جلوی جذاب شدن حضور این
    مردم در ایران را بگیرد دلیل مهمی دارد. حتی با وجود این سختگیریها هنوز
    جریان مهاجرت افغانستانیها به ایران ادامه دارد و این بزودی یعنی فاجعه
    ای بزرگ در منطقه.

    دولتمردان سابق ایران متوجه این مساله بودند اما نمی توانستند علنا اعلام
    کنند که از ایجاد پشتونستان بزرگ می ترسند. اما خود نخبگان هزاره و
    تاجیک بایداین خطر را درک کنند.

    آنها حواسشان هست که چرا سرود ملی افغانستان به طور کامل به زبان پشتو
    شده است ( در حالی که حداقل می شد نیمی به فارسی و نیمی به پشتو باشد ) و
    چرا به کار بردن کلماتی نظیر دانشگاه جرم محسوب می شو چون کلمه بیگانه
    تلقی می شود و در عوض آن پوهنتون باید به کار رود!!

    اما می بینید که اروپاییان تلاش می کنند برای دادن خدمات رفاهی به
    مهاجران افغانستان ، هدفی جز تخلیه افغانستان و ایجاد تغییرات قومی در
    آن کشور ندارند. پس با یک توطئه سازمان یافته بین المللی طرف هستیم .

    پس با وجود پذیذش مسائل انسانی ، تاکید می کنم که مهاجران افغانستان و
    مخصوصا نخبگانشان اگر امروز به کشورشان برگردند بهتر از فردا است.

    دقت کنید چرا اصلاح طلبان و اردوگاههای متمایل به غرب و فتنه گران
    اینطور حامی حقوق مهاجران افغانستان شده اند . و چرا ناگهان چنین چرخشی
    در جهت گیری های صدا و سیما اتفاق می افتد. براستی چه کسانی می خواهند
    طرحهای استعماری موفق شود؟

  2. فیضی
    7 می 2015

    احسنت بر استاد رحیم پور
    دیگر مسئولان جهت روشنفکری برادران افغانستانی همکاری کنند تا کشور همسایه ما افغانستان در آینده انشاالله بهبود یابد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.