سه‌شنبه 26 می 15 | 10:58

مدیریت ‌بـسیجی‌ِ؛ به مثابه الگوی مدیریتی کارآمد و مبتنی بر اندیشه اسلامی

سید کاظم عبادی

اداره موفق هشت سال‌ جنگ تمام عیار با‌ دشمنان‌ کاملا خطرناک و مسلح، ذهن هـر ناظر کنجکاوی را متوجه خـود مـی‌کند. به راستی مدیریت بسیجی چیست که توانست بدین‌گونه معجزه‌آسا اسلام و ایران را از این تجاوز هولناک، پیروزمندانه حفظ کند و به‌ صورت یک فرهنگ خود را در تاریخ جاودانه نماید؟ این پرسشی است که پاسخ آن هنوز به صورت یـک بسته جامع علمی عرضه نشده است.


سیدکاظم عبادی- اداره موفق هشت سال‌ جنگ تمام عیار با‌ دشمنان‌ کاملا خطرناک و مسلح، ذهن هـر ناظر کنجکاوی را متوجه خـود مـی‌کند. به راستی مدیریت بسیجی چیست که توانست بدین‌گونه معجزه‌آسا اسلام و ایران را از این تجاوز هولناک، پیروزمندانه حفظ کند و به‌ صورت یک فرهنگ خود را در تاریخ جاودانه نماید؟ این پرسشی است که پاسخ آن هنوز به صورت یـک بسته جامع علمی عرضه نشده است. حتی داعیه‌داران تفکر بسیجی در بعد از جنگ‌ نیز‌ کار کاملی در این زمینه انجام نداده‌اند؛ در صورتیکه بررسی علمی یک پدیده واقع شده و عینیت‌یافته، کار چندان دشوار و صعبی نیست. توصیف ایـن پدیـده در چارچوب یک مدل ساده حاوی سرفصل‌های‌ مختلف‌ مطرح در دانش مدیریت، حد اقلی اقدامی است که می‌توانست در این راه انجام گیرد. اگرچه مدیریت بسیجی در دوران دفاع مقدس ابداع شد؛ ولی به نظر می‌رسد که اگر ایـن الگـوی‌ مدیریتی‌ در هر عرصه‌ای با ویژگی‌های خاص خود بکار گرفته شود، میزان موفقیت و کارآمدی را مثل زمان جنگ بالا می‌برد. «اینکه تفکر بسیجی، بیشتر از مجرای جنگ گفته می‌شود، به این دلیل‌ است‌ که‌ جـنگ جـلوه‌گاه ظهور و بروز‌ این‌ تفکر‌ بود.»

صدور فرمان تشکیل بسیج مستضعفین از سوی امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه در پنجم آذرماه 1358، سرآغاز نضج‌گیری فرهنگ بسیجی‌ در‌ کشور‌ گردید. با ایجاد سازمان بسیج، مدیریت بسیجی نیز بـه تـدریج‌ شـکل‌ گرفت و به خصوص با ایـفای نـقش فـعال در دوره جنگ تحمیلی، در ادبیات انقلاب اسلامی فراگیر شد. در این مقاله‌ برخی‌ از‌ بارز‌ترین و عام‌ترین شاخصه‌های مدیریت بسیجی در دوران دفاع مقدس، در‌ قالب مفروض مدل سـاختاری پنـج لایـه‌ای اندیشه‌های مدیریتی، مورد بررسی اجمالی قرار می‌گیرد. در ابتدا بـه مـنظور تحلیل و بازشناسی‌ ساختار‌ اندیشه‌های‌ مدیریتی، به توضیح این مدل ساختاری می‌پردازیم.

مدل ساختاری اندیشه‌های مدیریتی:
با کالبدشکافی‌ و تحلیل اندیشه‌های مدیریتی، می‌توان آن‌ها را به دو قـسمت اصـلی کـه حاوی پنج حوزه عمده هستند، افراز نمود:

قسمت اول-مبانی‌ مدیریت‌ شامل دو حوزه:
۱- مبانی انـدیشه: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، فرجام‌شناسی و انسان‌شناسی چهار مؤلفه هر اندیشه‌ هستند.

۲- اصول مدیریت: اصول مدیریت براساس مبانی اندیشه و ناظر به فلسفه وجودی و چارچوب ساختاری‌ و مـحتوایی‌ یـک انـدیشه مدیریتی تبیین می‌شوند.

قسمت دوم-نظریه‌های مدیریتی شامل سه حوزه:
۳- اخلاق و ظایف‌ مدیر‌ یا سـیستم مـدیریتی: ویژگی‌ها و وظایف لازم برای یک مدیر کارآمد یا یک سیستم‌ مدیریتی‌ کارآمد، مباحث‌ مطرح در این حوزه می‌باشند و عبارتند از:

الف- اخلاقیات و ویـژگی‌ها: شامل اخـلاق و نظام‌ ارزشی‌ مدیریت و مهارت‌های فکری، انسانی، فنی و سیاسی در حوزه مدیریت.

ب- وظایف: رهبری (هدایت فعالیت‌ها، انگیزش و آموزش‌ کارکنان، انتخاب‌ راهـ‌های‌ ارتـباطات مـؤثر و حل‌وفصل تعارضات)، برنامه‌ریزی (تعریف اهداف، اتخاذ استراتژی، توسعه برنامه‌های جزئی و هماهنگ کردن فعالیت‌ها)، سازماندهی (تعیین‌ اینکه‌ چه کـارهایی بـاید انـجام شود، چگونه باید انجام شود، چه کسی باید آن‌ را‌ انجام‌ دهد، سیستم گزارش‌دهی و گزارش‌گیری چگونه بـاشد و تـصمیمات در کجا گرفته شود)، مدیریت منابع (انسانی، مالی و…)… کنترل (فرایند‌ نظارت‌ و ارزیابی عملکرد‌ها و مقایسه آن‌ها با اهـداف و تـصحیح انـحرافات به گونه‌ای‌ که‌ از انجام فعالیت‌ها مطابق با آنچه برنامه‌ریزی شده اطمینان حاصل گردد)، ارتباطات، تحقیق و توسعه.

۴- رفـتار سـازمانی‌ و روابط انسانی؛ مهم‌ترین مباحث مطرح در این حوزه عبارتند از: مدل‌های رفتار سازمانی (متغیرهای مستقل؛ مناسبات‌ سطح‌ فـردی، مناسبات سـطح گـروهی، مناسبات سطح سازمانی… متغیرهای وابسته: بهره‌وری، کارایی، اثربخشی، رضایتمندی‌ و…)، فرهنگ‌ سازمانی، انگیزش، خلاقیت‌ و نوآوری، اخلاق، قدرت، تعارض، سیاست.

۵- علوم و ابراز‌ و روش‌ها: که اهم سرفصل‌های مطرح در این حـوزه عـبارتند از: مدیریت استراتژیک، سیاست‌گذاری، مدیریت ارزشی، سیستم‌های مدیریتی (اداری، مالی، اطلاعاتی، ارتباطاتی‌ و…) مهندسی‌ مجدد فرایندهای سازمانی، مدیریت عملیات، مدیریت‌ تـحول، مدیریت‌ کـیفیت، روش‌های کـمّی‌ تصمیم‌گیری، ‌ نظریه‌ سیستم‌ها و تحلیل دینامیک سیستم‌ها، بودجه‌ریزی و کنترل.

تبیین مدیریت بسیجی در چارچوب مدل ساختاری اندیشه‌های مدیریتی:

۱- مدیریت بسیجی و مـبانی‌ اندیشه:
مـدیریت بـسیجی، مدیریتی مبتنی بر معنویت اسلامی‌ و ارزش‌های انسانی است. ‌ «اولین‌ وظایفی که امام خـمینی در‌ تـفکر‌ بسیجی مشخص کردند، بحث ادای تکلیف بود. چیزی که یک بسیجی را به میدان عملی (چه‌ جنگ‌ و چه میدان‌های دیگر) می‌کشاند، انجام تـکلیف‌ اسـت». لذا‌ عبودیت‌ نسبت به پروردگار‌ جوهره‌ تفکر بسیجی است.

«بسیجیان‌ زمان‌ جنگ افرادی بـودند کـه هدفشان را می‌شناختند و نگاه به فردا و فردا‌ها داشـتند». و‌ حـفظ‌ حـاکمیت اسلامی در کشور را برای‌ دستیابی‌ به سعادت‌ و نـیک‌فرجامی‌ در دنـیا و آخرت‌ دنبال می‌کردند.

رهبران انقلاب اسلامی نیز در جملات خود، به‌گونه دقیق و ظریفی، تلاش نموده‌اند تا مختصات تفکر بـسیجی‌ را‌ در‌ ذهـن‌ مخاطبان‌ خـود بـه تـصویر‌ بکشند. ‌ این جمله امام خمینی رضـوان اللّهـ، تعالی علیه که «بسیج می‌قات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک انسانی است»، ابتنای‌ تفکر‌ بسیجی‌ بر تـعالیم اسـلامی ناب محمدی صلی اللّه‌ علیه‌ و آلهـ‌ و سلم‌ را مورد تأکید قـرار مـی‌دهد. و این جمله مقام معظم رهـبری آیـت اللّه خامنه‌ای مد ظله العالی که: «بسیجی یعنی علی علیه السلام که تمام وجودش وقـف اسـلام بود»، الگوی‌ عینی و شاخص کاملی را بـرای تـفکر بـسیجی در ذهن مخاطب تـداعی می‌نماید.

۲- مـدیریت بسیجی و اصول مدیریت:
مدیریت مـؤمن و شـجاع بسیجی، در دوران دفاع مقدس به دنبال تحقق عمل‌ صالح‌ بود و «جنگ عمل صالح می‌خواست». مدیر در تـفکر بـسیجی، مدیریت را برای خود تکلیف می‌داند و نه حق.

ریـشه اصـلی مدیریت بـسیجی، در دو اصـل تـوحید و ولایت است.

مدیریت بسیجی خـودباور‌ است. و‌ به دنبال استقلال و خودکفائی اقتصادی می‌باشد که این امر بیشتر ناشی از جنبه‌های اقتصاد سـیاسی اسـت؛ به تعبیری مدیریت بسیجی رکون به سـوی‌ ظـالمین‌ نـدارد. او سـعی مـی‌کند نیروهای خود‌ را‌ بـرای انـجام کارهای بزرگ تشویق کند و زمینه را برای شکوفایی استعدادهای آن‌ها فراهم نماید. مدیریت بسیجی در پی تحقیق شعار ما مـی‌توانیم، می‌باشد و در‌ مـوارد‌ مـتعددی نیز این شعار‌ را‌ عملی ساخته است.

در زمینه روحـیه قـناعت و خـدمت‌رسانی، مدیریت بـسیجی «قلیل المـؤونهء و کـثیر المعونهء می‌باشد؛ یعنی هزینه‌هایی که برای انقلاب ایجاد می‌کند اندک، و خدمتی که به انقلاب می‌رساند زیاد است. کسی‌ می‌تواند‌ در انقلاب پیشتاز باشد که بهره‌گیری دنیایی‌اش از انقلاب، کمتر از بقیه باشد. وضع زنـدگی‌اش را طوری سامان ندهد که از مستضعف‌ترین اقشار جامعه فاصله بگیرید. در عین حال ممکن است دکتر، مهندس و عهده‌دار‌ هر سمتی‌ باشد. این پیشتازی در زمینه‌های تقوا و تواضع و بصیرت هم وجود دارد». «در مورد مدیریت منابع مالی و نـحوه اسـتفاده از بیت المال، نمونه‌های عملی بسیاری از فرماندهان جنگ قابل‌ شمارش‌ است. یکی‌ از اصولیترین مبانی این مدیریت، تقدّم سطوح پایین بود؛ به‌گونه‌ای که اگر در هنگام توزیع امکانات کمبودی بود، فرماندهان گردان ‌می‌گفتند‌ بگذار به فرماندهان نـرسد». و «اگر فـرمانده‌ای از امکانات [رفاهی‌] بیشتری استفاده می‌کرد، محبوبیت و تأثیر حرفش‌ به‌طور‌ ملموسی‌ کاهش می‌یافت».

اصل کارآمدی در تفکر بسیجی همواره مورد توجه است و «قطعا مسؤولی که برمبنای‌ تکلیفش عـمل کـند و از‌‌ همان امکانات موجود به نـحو احـسن بهره ببرد‌ و بر خدای متعال‌ توکل‌ کند، موفق‌ترین مسؤول خواهد بود». مدیر بسیجی محافظه‌کار نیست بلکه به شدت ازاین‌روحیه بیزار است. مدیر بسیجی یک مدیر انقلابی اسـت و اصلاح‌گر.

۳- مدیریت بـسیجی و اخلاق و وظایف مدیر یـا سـیستم مدیریتی:
توصیفات زیر‌ بر توا‌تر درباره یک مدیر و فرمانده بسیجی از زبان راویان دفاع مقدس شنیده شده است.

-ساده‌ترین لباس را می‌پوشیدند، کمترین امکانات را استفاده می‌کردند، بیشترین تلاش را انجام می‌دادند، کمترین شأن را‌ برای‌ خودش قائل بـودند، نـیمهء شب کفش‌های نیرو‌هایشان را واکس می‌زدند و در یک کلام زاهدانه و ایثارگرانه زندگی می‌کردند.

-کسانیکه فرمانده بودند، شایسته‌ترین بودند. نیرو‌ها هم بر این نکته اذعان داشتند. هرکس فرمانده‌ بود، جلوتر‌ از دیگران به خط می‌زد. کمتر از دیگران به مرخصی مـی‌رفت. زود‌تر از خـیلی‌ها شهید مـی‌شد. در واقع فرماندهی برای کسی امتیاز مادی و رفاهی خاصی نداشت. «به عنوان یک الگوی موفق بسیجی‌ می‌توان‌ از دکتر مـصطفی چمران نام برد. چمران هرکس را براساس استعدادش به کاری منصوب می‌کرد. [بهترین‌] مدیریت ایـن اسـت کـه همه سر جای خود باشند».

– «فرمانده اگر از نیرو‌هایش جلو‌تر نبود، عقب‌تر هم‌ نبود. اگر‌ قرار‌ بود سنگر بگیرند، او هم سـنگر‌ ‌ ‌مـی‌گرفت؛ روی‌ زمین‌ بنشیند، او هم روی زمین می‌نشست. نیروی عادی می‌دید که با مسؤول بالا‌تر یـکی اسـت؛ به هـمین دلیل ایثار می‌کرد. صرفه‌جویی می‌کرد چون‌ می‌دانست‌ در‌ جای حقش خرج می‌شود».

واضح است که رابطه‌ نـیروی‌ زیردست با این مدیر و فرمانده، رابطه تحقیر و تجلیل مادی نیست بلکه نیرو احساس مـی‌کند او شکوه معنوی بیشتری‌ دارد‌ و نـفسش تـزکیه شده‌تر است. در اینجا رابطه از نوع ایثار و محبت است. چنین رفتاری با توصیه اخلاقی فرق می‌کند. مدیریت بسیجی، یک مدیریت توصیه‌ای و صرفا موعظه‌ای نیست، بلکه مدیر بسیجی بیش‌ از‌ هر‌ چیز با رفتار و اخلاق خود دیگران را تـحت تأثیر قرار‌ می‌دهد. ازاین‌رو‌ اگر مدیریت بسیجی در سازمانی نهادینه شود، چنین ویژگی‌هایی به‌طور متناسب بروز خواهد کرد و سازماندهی و روابط‌ و مناسبات به‌گونه‌ای می‌گردد که اخلاق حمیده، پرورش یافته و امکان بروز یابد.

مدیریت‌ بیایی‌ و نه مدیریت بـرویی: «مسأله دیـگری که سطح کیفیت نیروی انسانی را ارتقا می‌داد نوع مدیریت‌ می‌دان‌ بود. یعنی‌ به جای اینکه بگویند برادر برو بجنگ، همیشه پشت بی‌سیم‌ها می‌گفتند بیا. آنجا آتشی که روی‌ سر‌ بسیجی بود، روی سر فـرمانده‌اش هـم بود. یعنی فرمانده پای‌به‌پای نیروهای خودش و در بعضی‌ مواقع‌ جلوتر‌ از دیگران خطر را می‌پذیرفت. یکی از دلایل موفقیت و کیفیت کار نیروهای بسیجی این‌ است‌ که مدیران و مسؤولان در صحنه کار خطرپذیر باشند». اگر مدیریت در خط مـقدم‌ بـحران‌ها‌ باشد، ‌ علاوه بر اینکه موجب دلگرمی نیرو‌ها می‌شود، حد اکثر دقت، انعطاف و سرعت در تصمیم‌گیری‌ها نیز محقق‌ می‌گردد. مدیر‌ در کنار نیروهاست؛ شادکام از پیروزی‌ها، عبرت‌گیرنده و تلخ‌کام از شکست‌ها.

از پذیرش قلبی‌ تا‌ پذیرش‌ سازمانی: «به دلیل تعاملی که بین فـرمانده و نـیرو‌هایش وجـود داشت، این نیرو‌ها با اشاره فـرمانده خـطرپذیری‌ مـی‌کردند. ‌ و می‌گفتند فلانی گفته پس باید بشود. فرمانده و زیرمجموعه همدیگر را می‌پذیرفتند. فرماندهان مراقب‌ بسیجی‌هایشان‌ بودند که آن‌ها را بی‌دلیل در خطر نیندازند و بسیجی‌ها هم سعی می‌کردند جـوری بـرای ایـن‌ فرماندهان‌ کار کنند که حرفشان بر زمین نـماند». مدیریت بـسیجی در اصل مدیریتی معنوی‌ و مدیریت بر قلوب است.

مدیر از دل‌ کار‌ درمی‌آمد: «در‌ عملیات و مأموریت‌های مختلف نیرو‌ها آزمایش می‌شدند‌ و آنهایی که عرضه و [قـابلیت‌] بیشتری داشـتند خـودشان را نشان می‌دادند. فرماندهان جنگ، اول فرمانده نبودند بعد‌ بسیجی. [آنها‌ مراحل را به تـدریج طی‌ می‌کردند] و‌ براساس توانایی‌ها‌ و ارزش‌هایی‌ که بروز می‌دادند، فرمانده می‌شدند. فی تقلّب‌ الاحوال‌ علم جواهر الرّجال، [یعنی در دگرگونی شرایط و احـوال اسـت کـه جوهره اصلی‌ مردان‌ مشخص می‌شود]».

«موضوع دیگر این بود‌ که اگر اشـتباه‌ [غیرقابل تـوجیهی‌] از‌ یک‌ فرمانده دیده می‌شد، به سرعت برکنار‌ می‌شد؛ یعنی‌ تعارف و رودربایستی وجود نداشت. حالا ما به بعضی‌ها تذکر مـی‌دهیم، ناراحت مـی‌شوند. برکنار کـه هیچ، حتی‌ تحمل (به تصویر صفحه مراجعه شود) تذکر‌ را‌ هم‌ ندارند».

۴- مدیریت بسیجی‌ و رفتار سازمانی و روابـط‌ انسانی:
در یـک سـازمانی که برمبنای تفکر بسیجی شکل گرفته، در همه کار‌ها و همه اهداف‌ رنگ‌ خدایی دیده مـی‌شود و اخـلاص، بارز‌ترین ویـژگی‌ نیروهای‌ بسیجی است.

هدف‌ متعالی‌ و مقدس: «[در دوران جنگ‌] هدف‌ خیلی مقدس بود. [امروز هم‌] یکی از کارهایی که باید در سـازمان‌ها و نـوع مدیریت‌ها اعمال کنیم، این‌ است‌ که هدف سازمانی باید پراهمیت‌ [و متعالی‌] شود». در‌ این‌ صورت‌ اسـت‌ کـه‌ هـدف و آرمان‌ محور‌ بودن بیش از پیش معنی پیدا کند و در این صورت است که تا آخـرین نـفس‌ برای‌ تحقق‌ آن مجاهدت می‌گردد.

اعتماد سازمانی: «از نگاه تکلیف‌مدار‌ که‌ یک‌ پله‌ بیاییم، [مهمترین‌] ‌ بحث، اعتماد‌ بـود. اولین اعـتماد، اعتماد بـه رهبری بود. یعنی وقتی مردم و بسیجی‌ها به رهبرشان اعتماد داشتند، می‌دانستند که وقتی امام حرفی می‌زند، نـ‌هایت دلسـوزی و خیر و صلاح را در نظر‌ گرفته است… بعد از آن اعتماد به نفس بود؛ همینکه امام می‌فرمودند: ما مـی‌توانیم. آدمی کـه ایـمان دارد، اعتماد به نفسش بسیار بالاست… حالا اگر خدا خواست، پیروزی را نصیبشان می‌کند، اما اگر پیروزی را هم نداد، آن‌ها بـه‌ وظـیفه‌شان‌ عـمل کرده‌اند… مسأله سوم اعتماد به دیگران بود. یکی از بحث‌های اساسی ما در جنگ کادرسازی بـود… حاکم بـودن خصلت برادری و برابری بود».

اهمیت فوق العاده نیروی انسانی: در مدیریت بسیجی، نیروی انسانی‌ آماده‌ و قابل، عامل اصلی موفقیت اسـت؛ چرا کـه با فعال شدن آن سایر ملزومات هم قابل دستیابی است. لذا «[در دفاع مقدس‌] نیروی انـسانی کـه تصور می‌شد نقطه‌ ضعف‌ ما باشد، قدم بـه قـدم مـایه‌ قوت‌ ما شد». به تعبیری در مدیریت بسیجی، این اراده انـسان‌هاست کـه واقعیت‌ها را می‌سازد.

جوان‌گرایی، باور کردن جوان‌ها و استفاده از نیروی پرنشاط، پرانرژی و خلاق جوان از‌ دیگر‌ ویژگی‌های مدیریت بـسیجی است.

مـدیریت‌ بسیجی، سیاست‌گذار، پیگیر و خستگی‌ناپذیر است و تا رسـیدن بـه اهداف و نـتایج مـطلوب، کسالت و خـستگی را به خود راه نمی‌دهد.

در زمان جنگ برای تـحقق هـدف، افراد از بسیاری از نیازههای مصرفی‌ خود‌ می‌گذشتند. یعنی ایثارگری و صرفه‌جویی دو اصل مهم بودند. اما ما بـعد از جـنگ «نیامدیم صرفه‌جویی زمان جنگ را فرهنگ کنیم».

۵- عـلوم، ابزار و روش‌ها:
امکانات وقف کار بـود: «همه وسـایلی که آنجا وجود‌ داشت، وقف‌ آن کـار‌ بـود؛ یعنی اگر کار سازمان، جنگ بود؛ همه‌چیز در خدمت جنگ بود. حتی آدم‌ها بود به جنگ و [هـدف مـقدس، آنی و متعالی آن‌] تعلق داشتند، فرق فرمانده بـا بـقیه ایـن بود که او در‌ زمـینه‌ فـرماندهی‌ و مهارت نظامی و هدایت نـیرو‌ها بـرجسته‌تر بود، وگرنه در بقیه شرایط عین هم بودند». «در صحنه جنگ از ‌امکانات‌ موجود، تقریبا همه یکسان بـرخوردار بـودند. اگر کسی از امکان بیشتری بهره می‌برد اقـتضای‌ کـارش‌ بود».

کم‌توقعی و پرکـاری بـا وجـود امکانات کم، از دیگر ویـژگی‌هایی است که می‌توان برای یک سازمان‌ بسیج شده، برشمرد. «وقتی بسیجی وارد میدان شد، با همه امکانات و وسـایلی کـه در‌ اختیارش است، می‌ایستد و نهایت‌ تلاشش‌ را می‌کند. تفکر بـسیجی مـی‌گوید، وقتی تـکلیفت را تـشخیص دادی بـاید برای ادای آن وارد میدان شـوی و از هـرچه در توان داری کمک بگیری. از علم، تخصص، تجربه، ابزار و امکانات به نحو احسن و در حدی که در توانت هست باید استفاده کنی».

نـیروی بـسیجی در بـحران‌ها و بن‌بست‌ها، دست به ابداع می‌زند و کارهایی را که ظـاهرا نـاممکن اسـت، ممکن مـی‌سازد. خودباختگی و یـأس در ایـنجا راهی‌ ندارد. ‌ «این‌طوری است که ما می‌بینیم خیلی از مشکلات با این نوع تفکر کوچک می‌شد و عده‌ای پای حل آن می‌ایستادند. در چنین تفکری، امکانات در دست دشمن هم جز امکانات خودی تـلقی‌ می‌شد‌ که باید گرفته می‌شد؛ همچنانکه اتفاق افتاد. می‌گفتند چه کار کنیم که در شرایط نابرابری امکانات، پیروز باشیم؟ اینکه برادران ما به نبرد شبانه روی آوردند، برای این بود که شرایط شبانه ابزار‌ و امکانات دشـمن را زمـین‌گیر می‌کرد. پس کمبود منابع را با برنامه‌ریزی‌های ابتکاری و خلاق جبران می‌کردند».

نتیجه:
مدیریت بسیجی قابلیت تبدیل شدن به یک الگوی کامل مدیریتی را دارد. بدین منظور می‌توان‌ با‌ انجام‌ بررسی‌های گسترده‌تر و مطالعه بیانات‌ حضرت‌ امـام‌ و مـقام معظم رهبری و مصاحبه با فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس، اجزا و شکل این مدل را گام‌به‌گام کامل‌تر نمود. انجام مطالعات‌ موردی‌ از‌ عملیات‌ها در میدان نبرد و تبیین مصادیق کارآمدی‌ و مـوفقیت مـدیریت بسیجی، بر غنای علمی کار خـواهد افـزود. همچنین لازم است این الگو متناسب با نیازهای فعلی کشور باز تولید‌ شود‌ و به‌گونه‌ای روزآمد با تأکید بر حوزه‌های فرهنگی-اجتماعی عرضه گردد. ان شاء الله

  1. میرزا
    27 می 2015

    همه میدونن که نجات کشور از دست اختاپوسها ، تنها و تنها بدست بسیجی های پا برهنه است و بس .

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.