شنبه 27 ژوئن 15 | 16:13
اعتراف نویسنده پسران دوزخ ضد وحدت است

این کتاب نهایت برادری و دلسوزی ماست!

در پی انتشار گزارشی با عنوان ««پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل»؛ کتابی خلاف جریان تقریب/چه کسی مسئول پخش این کتاب در عراق است؟» در خبرگزاری فارس در نقد کتاب پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل» نویسنده کتاب یادداشتی را در دفاع از خود منتشر کرده است که باید آن‌را اعتراف نویسنده به ضدوحدت بودن کتابش خواند. چرا که تلقی او از وحدت با آنچه علما در خصوص وحدت اسلامی و تقریب مذاهب می‌گویند متفاوت است.


به گزارش تریبون مستضعفین در پی انتشار گزارشی با عنوان ««پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل»؛ کتابی خلاف جریان تقریب/چه کسی مسئول پخش این کتاب در عراق است؟» در خبرگزاری فارس در نقد کتاب پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل» نویسنده کتاب یادداشتی را در دفاع از خود منتشر کرده است که باید آن‌را اعتراف نویسنده به ضدوحدت بودن کتابش خواند. چرا که تلقی او از وحدت با آنچه علما در خصوص وحدت اسلامی و تقریب مذاهب می‌گویند متفاوت است. متن کامل یادداشت مجید پورولی گلشیری بدین شرح است:

نکته نخست:

این چند سطر؛ پاسخی دوستانه و برادرانه است به آن «یادداشت غیر منصفانه و غیر علمی» برادر بزرگواری که به هر دلیل نتوانسته بود پیام دقیق و کامل کتاب «پسران دوزخ» را دریابد! از آن جا که آن متن برای نویسنده و ناشر گران آمده و آن را خلاف واقعیّت و غیر علمی دانست، حقیر بعنوان نویسنده کتاب «پسران دوزخ» بر آن شدم تا توضیحی ساده پیرامون کتاب بنویسم تا شاید باعث وضوح بیشتری در دریافت متن و کتاب شود. بر این باورم که «وحدت اسلامی» یعنی دلسوزی برادرانه و مهربانانه برای اهل سنّت. «وحدت اسلامی» یعنی نجات «اهل سنّت» از هر خطر و هر مصیبت! و آیا این نهایت برادری و برابری و تقریب نیست؟!

نکته دوم :

دلسوزی و مهربانی با اهل سنّت با بی تفاوتی نسبت به اهل سنّت زمین تا آسمان تفاوت دارد. این دو واژه را باید از همه تفکیک کرد. «دلسوزی» «بی تفاوتی». چرا که خیلی ها با برداشت های غلط و تفسیرهای شخصی و سطحی از کلام مراجع مکتبی شیعه و همین طور کلام مقام معظم رهبری اینطور می پندارند که «وحدت اسلامی» یعنی سکوت محض نسبت به اهل سنّت؛ یعنی بی تفاوتی کامل و عدم دعوت به حق و حقیقت! در صورتی که اصلا اینطور نیست؛ اتفاقا سکوت و بی تفاوتی نسبت به اهل سنّت و رها کردن آنان در درد و رنج و مصیبت خلاف «وحدت اسلامی» و خلاف «تقریب» و در موازی با «فاصله اندازی» و «جدایی» است

نکته سوم :

برادری واقعی و «تقریب حقیقی» آن است که ما «اهل سنّت» را از هر آنچه که تهدیدش می کند مطلع کنیم. حالا این تهدید می تواند در قالب کتاب باشد؛ می تواند در قالب فیلم باشد؛ می تواند در قالب دشمن مشترکی مثل داعش باشد؛ یا می تواند برگردد به شخصیت های صدر اسلام! در گفتمان «وحدت اسلامی» شیعه دلسوز و مکتبی تمام سعی خود را می کند تا «اهل سنّت» نیز بتوانند از چشمه زلال «ولایت معصوم» بنوشند و خود را از غبار غیر پاک کنند.

آیا اینکه کتاب «پسران دوزخ» اهل سنّت را به رستگاری و بهشت دعوت می کند و از آنان التماس می کند تا در مسیر «خوشبختی و سعادت» قدم بگذارند نهایت «تقریب» و «وحدت» نیست؟! چه کنیم؟! نسبت به آنها و درد و رنج شان بی تفاوت باشیم به این معنا که اهل وحدت هستیم؟! کدام وحدت؟! این وحدتی که برخی معاصرین از آن دم می زنند خلاف کلام و سیره معصوم است. کوتاه آمدن در «هدایت اهل سنّت» ظلم است به اهل سنّت و خلاف «وحدت اسلامی» و خلاف «تقریب» است.

کتاب «پسران دوزخ» بر مبنای تقریب و وحدت اسلامی با شاخصه های مورد نظر اهل البیت علیهم السلام نوشته شده است. کتاب «پسران دوزخ» دعوت کننده به وحدت است، اما کدام وحدت؟! وحدتی که مورد رضایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله باشد.

نکته چهارم :

بدون شک «وحدت» نیاز اصلی قوام یک اجتماع است و «تفرقه و فتنه انگیزی» بزرگترین آسیب و فاجعه برای حیات یک قوم و ملّت به حساب می آید و «فتنه انگیزی» زمانی خطرناک تر و فاجعه بار تر می نماید که در دین و مذهب و باورهای عقیدتی مردم رخنه کند. این حق طبیعی مردمان است که برای یافتن «مذهب حق» و «عقیده صحیح الهی» تحقیق و تفحّص نمایند و «مذهب حق» ـ حال هر مذهبی که هست و به اسمی که می خواهد باشد ـ باید با ارائه مدارک صحیح به مردم معرفی شود و اصالت آسمان و الهی آن برای مردم روشن گردد.

چه شیعه و چه سنّی یک حق برابر دارند تا برای یافتن «عقیده صحیح الهی» تحقیق و تفحّص نمایند. بنابراین تحقیق و تفحّص و نقد و واکاوی در تاریخ صدر اسلام به معنای «شکاف» و «تفرقه» و «فتنه انگیزی» نیست و نخواهد بود؛ کما اینکه اگر کسی چنین برداشت کودکانه ای از «نقد» داشته باشد باید به دانش و یا انصاف او تردید داشت. کتاب «پسران دوزخ» نیز در راستای همین هدف؛ یک تحقیق منصفانه و مودبانه است که در شکل و قالب رمان به مخاطب ارائه شده است

نکته پنجم :

بدیهی است که «دفاع» به معنای «هجوم» نیست و بلکه در معنای مقابل آن قرار دارد. هر انسان عاقلی می داند که «دفاع از مکتب تشیع» به معنای هجوم به مذاهب دیگر نیست. همانگونه که یک سنّی می تواند از شیخین و اعمال آن ها دفاع کند؛ به همان اندازه یک شیعه این حق را دارد که از «حریم اهل البیت علیهم السلام» و «حقانیّت مکتب تشیّع» دفاع کند و اصول عقیدتی «مکتب آل الله» را نشر دهد. پس بسیار ساده انگارانه و نابخردانه است که کسی بخواهد «نشر حقانیّت تشیع» را مساوی قرار دهد با «تفرقه افکنی و فتنه انگیزی».

کتاب «پسران دوزخ» مدافع مقام پیامبر صلی الله علیه و آله است و حتی به اندازه یک سطر یا یک واژه به مقدسات سنّی ها اهانت نکرده و تکفیر ننموده است.

نکته ششم :

سوال من از دوستان نگارنده آن یادداشت این است که مگر «وحدت اسلامی» چیزی جدای از اراده و خواست «اهل البیت علیهم السلام» بوده است؟! اگر کسی در راستای نیل به «وحدت اسلامی» خلاف مسیر رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل البیت علیهم السلام قدم بردارد؛ ناخواسته این بزرگواران معصوم را «فتنه انگیز و اهل تفرقه» دانسته و خوانده است. چرا که مگر ما دایه مهربان تر از مادریم؟! برای اسلام چه کسی مهربان تر از رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل البیت علیهم السلام هستند؟! ما بعنوان شیعه باید پا در جای پای معصوم نهاده و در رسیدن به «وحدت اسلامی» از فرامین این معصومین تبعیّت محض داشته باشیم؛ که اگر غیر از این باشد شیعه بودن مان در هاله ای از ابهام خواهد بود. در کتاب «پسران دوزخ» سعی کرده ام تا جز روایت کلام معصوم در این حوزه، راوی کلام دیگری نباشم.

نکته هفتم :

حالا ببینیم «وحدت اسلامی» از منظر رسول خدا صلی الله علیه و آله چیست. حضرت در دوشنبه ای که بیماری ایشان بر اثر مسمومیت توسط زهر به نهایت رسیده بود؛ فرمودند: برای من قلم و کاغذی مهیا کنید تا چیزی برای تان بنویسم که پس از من گمراه نشوید. و اتفاقا اولین تفرقه افکنی همان جا به وقوع پیوست که تعدادی از صحابه اجازه ندادند رسول الله صلی الله علیه و آله چیزی بنویسند و به حضرت نسبت «هذیان» دادند. سوال بنده در مقام نویسنده کتاب «پسران دوزخ» این است که آیا در مقام دفاع از وحدت اسلامی نباید با آن تفرقه افکنان صدر اسلام مخالفت نموده و آنان را به جهان اسلام شناساند؟! و آیا فاش نمودن این نوع تفرقه افکنی ها و فتنه انگیزی ها عین «وحدت اسلامی» نیست؟!

نکته هشتم :

آیا کلام و فرمایش دختر بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه و آله، حضرت فاطمه سلام الله علیها که معصوم بوده و از هرگونی لغزش و خطایی مبرّا هستند؛ نباید بعنوان سرلوحه و مبنای اصلی رسیدن به «وحدت اسلامی» قرار گیرد؟! ایشان در حدیثی گهربار در کتاب الاحتجاج در جلد نخست صفحه نود و نه به قلم جناب طبرس رحمه الله علیه آمده است؛ می فرمایند: «قبولی امامت ما» امانی است برای جلوگیری از تفرقه. و پذیرش ولایت اهل البیت علیهم السلام را محور وحدت معرفی می کنند. و دقیقا کتاب «پسران دوزخ» بر مبنای همین فرمایش از حضرت فاطمه سلام الله علیها نوشته شده است.

نکته نهم :

حدیث ثقلین را تمام علمای شیعه و تمام علمای سنّی پذیرفته و قبول دارند. حالا که یک حدیث مهم و با ارزش یافت شده است که شیعه و سنّی در صحّت و سلامت صدور آن از ناحیه رسول الله صلی الله علیه و آله متفق القول و هم نظر هستند؛ چرا نباید این حدیث مرکز و محور «وحدت اسلامی» قرار گیرد؟! و اتفاقا نکته جالب آنکه اصلا موضوع حدیث نیز بحث وحدت و جلوگیری از گمراهی و تفرقه است. حضرت می فرمایند: من میان شما دو چیز به امانت می گذارم که اگر پس از من از آن دو تبعیّت بجویید هرگز گمراه نمی شوید. یکی قرآن و دیگری عترت. و آن چه در شکل رمان در کتاب «پسران دوزخ» می خوانید کاملا موازی و هم سو با این حدیث شریف است.

نکته دهم :

کتاب «پسران دوزخ» در مقام نقد کتابی برآمده است که آن کتاب به مقدسات اهل سنّت توهین کرده است! به نوعی «پسران دوزخ» کتابی را که مخالف جریان «تقریب» بوده است را نقد و معرفی کرده است. آیا نقد کتابی که رسول الله صلی الله علیه و آله را به سخره گرفته مخالف جریان «تقریب» است؟! آیا نقد علمی کتابی که به رسول الله صلی الله علیه و آله تهمت زده است و ایشان را مورد بی ادبی و جسارت قرار داده مخالف جریان «تقریب» است؟! آیا نقد علمی و منصفانه یک کتاب خلاف «وحدت اسلامی» است؟! نقدی که مبتنی باشد بر شواهد و سند و ادبیاتش ادبیاتی محترمانه و دلسوزانه باشد چگونه می تواند برای «وحدت اسلامی» خطرناک باشد؟!

نکته یازدهم :

در آخر؛ باز تکرار همان حرف نخست؛ کتاب «پسران دوزخ» نهایت برادری و دلسوزی ماست؛ تا «اهل سنت» را از خطر بزرگی که تهدیدش می کند آگاه کنیم. آیا این «نجات بخشی» و این «دلسوزی» عین «تقریب» و نهایت «وحدت» نیست؟! کتاب «پسران دوزخ» با ادبیاتی کاملا مودبانه و شرافتمندانه به نقد کتابی پرداخته است که آن کتاب «عقاید اهل سنّت» را به سخره گرفته! ما در مقام برادری دلسوز و مهربان از «اهل سنّت» خواسته ایم که مراقب خطر بزرگی به نام «داعش» و کتاب مخوفی به نام «صحیح بخاری» باشند چرا که این کتاب مسیر حرکت این عزیزان را از «سعادت اخروی و بهشت» به «نا کجا آباد» تغییر خواهد داد. آیا این هشدار و این اطلاع رسانی نشانه «وحدت و دلسوزی» نیست؟! مگر وظیفه برادر این نیست که برادرش را از خطر و آسیب برهاند؟! کتاب «پسران دوزخ» دقیقا با همین هدف نگاشته شده است تا به اهل سنّت بگوید «لطفا مراقب باشید».

از انتشارات «عماد فردا» ممنون و سپاسگزارم که با هدف «تحکیم وحدت اسلامی» و «نشر حقانیّت مکتب تشیّع» اقدام به چاپ کتاب نمود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.