شنبه 04 جولای 15 | 14:43

اسب‌های تراوا در راه ورود به سازمان

الکساندر کنیازف

کارشناس سیاسی روس معتقد است که نقش و جایگاه سازمان همکاری‌های شانگهای نه با پذیرش «اسب‌های تراوا» بلکه با عضویت ایران به طور واقعی ارتقاء پیدا خواهد کرد.


خبرگزاری فارس: جایگاه شانگهای با عضویت ایران ارتقاء پیدا می‌کند/اسب‌های تراوا در راه ورود به سازمان «الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در یادداشتی اختصاصی، نظر و دیدگاه‌های خود در خصوص نشست آتی سران سازمان همکاری‌های شانگهای در شهر «اوفای» روسیه، وضعیت این سازمان و دلایل عدم پذیرش عضویت کامل ایران در این نشست را مطرح کرد.

به اعتقاد این کارشناس سیاسی روس، با توجه به واقعیات موجود جهانی و چالش‌هایی که در پیش روی سازمان همکاری‌های شانگهای قرار گرفته‌اند، تاکید بر اعتبار مقررات ممنوعیت پذیرش کشورهای قرار داشته تحت تحریم‌های بین‌المللی، اقدامی غیر منطقی می‌باشد.

وی گفت: این مقررات در سال 2009 به‌طور خاص برای ایران در نظر گرفته شده و به معنای گذشت در برابر آمریکا بود که در زمان ریاست جمهوری «دمیتری مدویدف» تصمیمات دیگر غیر قابل توجیه نیز صادر شد که منع تحویل سیستم اس 300 به ایران از آن جمله بود.

از دیدگاه کنیازف، امروز هر نوع اتهامات در خصوص ماهیت نظامی برنامه هسته‌ای ایران کاملا از اهمیت افتاده و تاکید سازمان همکاری‌های شانگهای بر روی ضرورت «لغو تحریم‌های بین‌المللی» فقط و فقط موجب لطمه دیدن وجهه آن خواهد شد.

وی ضمن اشاره به تمایل ایران برای ورود به سازمان همکاری‌های شانگهای خاطرنشان کرد: البته علاقه‌مندی ایران نسبت به عضویت در این سازمان به یک سری از منافع ملی آن ارتباط دارد که کاملا طبیعی است. البته نقش فعال ایران در شانگهای منجر به تامین بیشتر امنیت آن در قبال حمله نظامی احتمالی شده و به رهایی کشور از انزوای بین‌‌المللی و تضمین امنیت منطقه‌ای از راه همکاری کمک خواهد کرد.

کنیازاف ادامه داد: هیچ یک از منافع ملی ایران با منافع روسیه و چین و دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در تعارض قرار نداشته بلکه همسویی منافع زمینه‌های مناسبی برای همکاری در این عرصه استراتژیک فراهم می‌کند.

این صاحبنظر مسائل سیاسی و امنیتی منطقه در بخش دیگری از این یادداشت نوشت: سازمان همکاری‌ شانگهای به ایران به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه‌ای نیاز داشته و بدون همکاری با آن بسیاری از پروژه‌های اقتصادی، انرژی و به خصوص امنیتی منطقه فراتر از سطح اظهارات نخواهند رفت.

وی از آن ابراز تاسف کرد که سازمان همکاری‌های شانگهای فعلا با توجیه وجود تحریم‌های بین‌المللی درب خود را بر روی کشور مهمی چون ایران بسته نگاه داشته و فرصتی فراهم کرده است تا برخی به عنوان «اسب‌های تراوا» امکان ورود به سازمان را به دست بیاورند.

متن کامل یادداشت کارشناس سیاسی روس در زیر آمده است.

موضوع اصلی نشست «اوفا» تائید استراتژی 2025 بوده و باید به نوعی این امر را برجسته کند که سازمان همکاری‌های شانگهای به عنوان یک ساختار بین‌المللی موفق به عبور از مرحله شکل‌گیری شده است. اما در دستور کار این نشست همچنین سایر مباحث و از جمله 2 موضوع نیز وجود داشته و حاکی از آن است که سازمان همکاری‌های شانگهای باید از طریق یک سری از تصمیم‌گیری‌های جدی آینده خود را تعیین کند.

منظور قبل از همه تصمیم مربوط به ایجاد بانک توسعه و صندوق توسعه سازمان همکاری‌های شانگهای می‌باشد. البته به این دلیل که روسیه نسبت به این موضوع نظر منفی داشت طی چندین سال گذشته مباحث مربوط به آن نتوانست به نتیجه برسد. مسکو علاقه‌مند نبود تا از این طریق تسلط مالی و اقتصادی پکن در کشورهای شوروی سابق که اعضای سازمان می‌باشند، نهادینه شود.

ولی بحران روابط میان روسیه و کشورهای غربی مسکو را وادار به بازنگری اولویت‌های سیاست خارجی خود کرد که در این رابطه «بعد شرق» تقویت شد و تاکتیک «کرملین» نیز نسبت به برخی از نهاد و ساختارها تغییر کرد.

طی این فاصله چین اقدام به ایجاد موسسه مالی جدید بین‌المللی – بانک توسعه زیرساخت‌های آسیا کرد که به نوعی برخی از وظایف و فرصت‌ها را از حوزه سازمان همکاری‌های شانگهای خارج می‌کرد. در نتیجه علاقه‌مندی پکن نسبت به ایجاد بانک سازمان به طور قابل توجهی کاهش یافت. می‌توان این پیش بینی را داشت که استراتژی جدید مسکو هدف ایجاد تعادل در رابطه با حضور «عنصر چینی» در فعالیت نهادهای مالی سازمان همکاری‌های شانگهای می‌باشد که در این راستا وارد کردن اعضای جدید به این سازمان یکی از راه‌حل‌های مناسب دانسته می‌شود.

فراهم شدن زمینه برای ورود اعضای جدید ولی بدون ایران

در سپتامبر سال گذشته میلادی در نشست سران در دوشنبه اسناد مربوط به پذیرش اعضای جدید (مقررات عضویت سازمان همکاری‌های شانگهای و یادداشت تعهدات کشور درخواست‌کننده عضویت) مورد بازنگری قرار گرفت و بلافاصله اعلام شد که در نشست بعدی ورود هند و پاکستان به این سازمان بعید نخواهد بود. اما باز هم اسناد مورد اشاره موضع قبلی سازمان در خصوص عضویت ایران به دلیل تحت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد را بدون تغییر باقی گذاشتند.

به نظر می‌رسد که هنوز نیز اراده قاطعی برای تغییر وضعیت وجود ندارد. یعنی کشورهای عضو قادر به پشت سر گذاشتن موانعی نیستند که از آن به عنوان «احترام به نهادهای بین‌المللی» یاد می‌شود. البته منظور قبل از همه سازمان ملل متحد و آژانس بین‌المللی انرژی است که متعلق به زمان جنگ سرد می‌باشند. این نوع «احترام» با پخش بیانیه‌های مقامات کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در خصوص افزایش نقش و جایگاه آن (که به نوعی معنی جایگزین سازمان‌های بین‌المللی ناکارآمد را با خود دارد) در تناقض قرار می‌گیرد.

ازجمله «دمیتری مزنتسف» دبیر کل سازمان همکاری‌های شانگهای ضمن سخنرانی در همایش بین‌المللی اقتصادی پترزبورگ اعلام کرد: استراتژی توسعه سازمان همکاری‌های شانگهای تا سال 2025 زمینه همکاری برای دهه‌های بعدی را فراهم کرده و منجر به تقویت جایگاه سازمان در حل مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد شد. با توجه به هدف اعلام‌شده و واقعیات موجود جهانی، مقررات ممنوعیت پذیرش کشورهای که تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار دارند، یک نوع اقدام غیر منطقی به نظر می‌رسد.

این مقررات در سال 2009 به طور خاص برای ایران در نظر گرفته شده و به معنای گذشت در برابر آمریکا بود. در زمان ریاست جمهوری «دمیتری مدودف» باز یک تصمیم غیر قابل توجیه دیگر نیز گرفته شد که منع تحویل سیستم اس 300 به ایران بود که چندی قبل مسکو اقدام به بازنگری این موضوع کرد.

هر نوع اتهامات در خصوص ماهیت نظامی برنامه هسته‌ای ایران امروز کاملا از اهمیت افتاده و تاکید سازمان همکاری‌های شانگهای بر ضرورت «لغو تحریم‌های بین‌المللی» فقط و فقط موجب لطمه دیدن وجهه آن می‌شود.

ایران در بحث امنیت منطقه‌ای شریک روسیه و چین است

ایران با چین و روسیه به عنوان بازیگران اصلی این سازمان در خصوص اینکه منطقه باید ثبات و امنیت خود را بدون دخالت خارجی تامین کند، هم‌نظر می‌باشد. معلوم است که تمایل ایران برای ورود به سازمان همکاری‌های شانگهای به یک سری از منافع ملی آن ارتباط دارد که این امری کاملا طبیعی است.

علاقه‌مندی نسبت به تامین امنیت خود در برابر حمله نظامی احتمالی، رهایی از انزوای بین‌‌المللی و تضمین امنیت منطقه‌ای از راه همکاری را می‌توان از جمله منافع ملی ایران دانست. هیچ یک از منافع ملی ایران با منافع روسیه و چین و دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در تعارض قرار نداشته بلکه همسویی منافع زمینه‌های مناسبی برای همکاری در این عرصه استراتژیک فراهم می‌کند.

عضویت کامل به ایران اجازه می‌دهد تا با استفاده از این وضعیت رویکردهای بنیادی خود نسبت به ایجاد سیستم امنیتی منطقه‌ای در آسیای مرکزی را معرفی کند.

سازمان همکاری‌های شانگهای به ایران به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه‌ای نیاز داشته و بدون همکاری با آن بسیاری از پروژه‌های اقتصادی، انرژی و بخصوص امنیتی منطقه فراتر از سطح اظهارات نخواهند رفت و در نهایت ایران دارای تجربه غیر قابل قیاس در زمینه مبارزه با تروریسم بین‌المللی، جدایی‌طلبی و قاچاق مواد مخدر می‌باشد.

ایران برای روسیه در رابطه با حل‌وفصل مجموعی از مسائل مربوط به مناطق برای مسکو دارای منافع حیاتی نظیر قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی شریک و متحد بالقوه کلیدی به شمار می‌رود. همین‌جا باید روی این نکته مهم تاکید کرد که تا به امروز هماهنگی میان کشورهای عضو در امر مبارزه با جدایی‌طلبی، افراط‌گرایی و قاچاق مواد مخدر در فضای مسئولیت سازمان نتیجه قابل توجهی نداشته است.

بحث عضویت ایران فرصت تعامل باقی اعضا با غرب

در عین حال ورود ایران به سازمان همکاری‌های شانگهای در پس‌منظر «بن‌بست» لوزان می‌تواند این سازمان را به عنوان یک پیمان معرفی و تا حدودی زمینه برای تیرگی روابط با اروپا و آمریکا را فراهم کند که کشورهای عضو به هر دلیلی به حفظ روابط خود با اروپا و آمریکا ارزش بالایی قائل می‌باشند. هر یک از کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای به دنبال آن است تا در تعاملاتی که با کشورهای غربی دارند، بتوانند از موضع خویش در رابطه به «بحث ایران» به عنوان یک برگ برنده استفاده کنند. اما مسلم است که ضمن چنین عملکردی بر نتایج تاکتیکی ترجیح داده و فرصت تامین موفقیت استراتژیکی جامع و مشترک را رها کرده‌اند.

به طور طبیعی اسنادی که در این رابطه جهت امضای سران در نشست اوفا آماده شده‌اند، باعث  ناامیدی آشکار تهران خواهد شد. این ناامیدی را به نوعی وضعیت بن‌بستی مذاکرات بین ایران و گروه +۵ در لوزان بیشتر خواهد کرد. ضمنا وضعیت رسمی و مشروعیت گروه ۱+۵ نیز می‌تواند مورد سوال قرار داده شود. چرا که انتقال مذاکرات از چارچوب سازمان ملل متحد به قالب فوق به طور ضمنی ناتوانی این سازمان را نشان داده و به طور منطقی ضرورت فکر کردن روی موضوع جایگزینی آن را از اهمیت بیشتری برخوردار می‌کند.

موقعی که سازمان همکاری‌های شانگهای خود را به عنوان یک بازیگر جدی بین‌المللی معرفی کرده بود می‌توانست ابزارهای برای کنترل به برنامه‌های هسته‌ای کشورهای عضو را (به عنوان جایگزین آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای که مغرضانه بودن عملکرد آن بسیار آشکار است) در نظر گیرد. اما ظاهرا سازمان همکاری‌های شانگهای هنوز به این سطح شناخت نرسیده است.

 پیکربندی جغرافیایی امروز سازمان همکاری‌های شانگهای ناقص بوده و گسیختگی فضای ژئوپلتیکی به این سازمان اجازه نمی‌دهد تا با چنین یک وضعیتی حتی مسئولیت حفظ تمامیت ارضی کشورهای عضو و یا ناظر را بر عهده گیرد (چه برسد به مسائل کلان جهانی). نوعی از شکاف ژئوپلتیکی در مثال همه کشورهای ناظر و همچنین ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان شکل گرفته است. این‌جا تاکید ویژه بر روی افغانستان و گرجستان ضرورتی ندارد زیرا شرایط برای آگاهان سیاسی کاملا معلوم است.

اگر روسیه روابط خود با آذربایجان، ترکمنستان، گرجستان و ارمنستان را به صورت دوجانبه قابل تحقق می‌داند پس ایران با موقعیت جغرافیایی و ظرفیت‌های جمعیتی، اقتصادی، انرژی، نظامی و سیاسی خود نمی‌تواند بیرون از ساختارهای همکاری‌های منطقه‌ای بماند.

دربی که بر روی ایران بسته ولی برای اسب‌های تراوا باز است

در ژئوپلتیک نمی‌تواند خلاء وجود داشته باشد و فضای «هارتلند» باید تابع تعهدات واحد حقوقی و موازن بین‌المللی باشد. ناتوانی سازمان ملل متحد و سازمان امنیت و همکاری اروپا از کشورهای منطقه تقاضای پر کردن این خلاء و تحت کنترل قرار دادن وضعیت از طرف نهادهای خودی را دارد. چنین اقدام از نظر امنیت و ثبات منطقه‌ای امروز بسیار مناسب بوده و نیازمند یک ساختار جامع منطقه‌ای است که به این دلیل طی سال‌های گذشته  بسیاری از کشورهای آسیایی و غیر آسیایی به سازمان همکاری‌های شانگهای توجه نشان داده‌اند.

ضمنا سطح بالای توجه امروز دیگر نه برای همه باقی مانده است. رهبری هند از مدت‌ها قبل به ‌طور آشکارا این پیام را داد که علاقه‌مندی پیوستن به سازمان همکاری‌های شانگهای به دیروز سیاست خارجی دهلی نو تعلق داشته و اکنون از اهمیت قبلی برخوردار نمی‌باشد.

با توجه به این نوع نگاه بی‌تفاوت هند نسبت به حضور در سازمان همکاری‌های شانگهای و همچنین روابط مشکل آن با چین و به ویژه با پاکستان، می‌توان گفت که چارچوب و یا فرمت جدید این سازمان پیچیدگی و مشکلات جدی پیدا خواهد کرد. دهلی نو در رابطه با سازمان همکاری‌های شانگهای فعالیت‌های قابل توجهی را دنبال نکرده و فقط با حساسیت بر ابتکارات پاکستان تحت حمایت‌های چین نظارت انجام می‌دهد.

جهت‌گیری آمریکایی هند و وجود اختلافات با چین و پاکستان می‌تواند نقش «اسب تروا» در داخل سازمان همکاری‌های شانگهای را اجرا کند. در بهترین حالت، این سازمان برای دهلی نو فرصت تکمیلی برای بررسی مسائل منطقه‌ای خواهد بود و در بدترین حالت هند با توجه به صدور تصمیمات شانگهای بر اساس اجماع همیشه می‌تواند با رای مخالف خود مانع اقدامات مورد نظر اعضا شود.

بیانیه «صلاح‌الدین ربانی» وزیر امور خارجه افغانستان در کنفرانس امنیت و ثبات در منطقه سازمان همکاری‌های شانگهای در مسکو نیز در رابطه به آنکه کابل در نشست اوفا درخواست عضویت سازمان همکاری‌های شانگهای را خواهد کرد، بیشتر بر حساسیت‌ها می‌افزاید.

پشت سر این ابتکار کابل حداقل می‌توان 2 مورد منافع خارجی را مشاهده کرد که مورد اول به چین ارتباط دارد. چین طی چند سال گذشته در اجرای پروژه‌های اقتصادی خود در افغانستان به شدت فعال شده و در این رابطه به تامین امنیت حداقلی در این کشور نیازمند می‌باشد. از پاییز سال گذشته به این طرف نتایج «دیپلماسی شاتل» فعال بین پکن، کابل، ریاض و اسلام آباد فعلا مذاکرات میان دولت کابل و نمایندگان طالبان در کویته پاکستان بوده است.

حمایت پکن از عضویت افغانستان در سازمان همکاری‌های شانگهای یک نوع تلاشی در جهت جذب روسیه و کشورهای آسیای مرکزی نسبت به تحولات افغانستان می‌باشد که این بحث نیازمند تحلیل و بررسی جداگانه خواهد بود. اما در هر صورت اینکه یک کشور گرفتار جنگ‌های مداوم داخلی و میزبان حضور جدی نظامی خارجی در سازمان همکاری‌های شانگهای مشارکت یافته است، سوالات زیادی خلق می‌کند.

در سال 2005 در نشست سران کشورهای عضو در «آستانه» تصمیمی گرفته شد که طبق آن کشور میزبان حضور نظامی خارجی حق عضویت در شانگهای ندارد. البته در آن موقع موضوع حضور پایگاه نظامی آمریکا در قرقیزستان بیشتر مطرح بود ولی امروز بر اساس منطق اولین پرسش سران کشورهای عضو از رئیس جمهور «اشرف غنی» در رابطه به عضویت افغانستان باید به خروج کامل و نهایی نیروهای خارجی از این کشور ارتباط داشته باشد. چرا که افغانستان با دولت فعلی خود که تحت کنترل استراتژیک واشنگتن قرار دارد، به دومین اسب تراوای شانگهای تبدیل خواهد شد.

در شرایط فعلی باقی کشورهای عضو (قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان) از طریق مانور بین روسیه و چین به دنبال دستیابی به منافع محدود خود می‌باشند. و این به آن معنی است که سازمان همکاری‌های شانگهای هنوز به سطحی نرسیده است که بتواند به حل‌وفصل مسائل مهم ژئوپلتیکی مشغول شود. عدم شناخت دقیق از واقعیات موجود و عدم اندیشیدن به آینده مسائل ثبات و امنیت در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است که پذیرش «اسب‌های تراوا» را بر کشوری با عملکرد روشن بین‌المللی چون ایران ترجیح می‌دهند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.