تریبون مستضعفین – زهره نصرآبادی
امروزه اینترنت به بستری مناسب جهت انتقال اطلاعات تبدیل شده و افراد با استفاده از امکانات فراوانی که در این بستر فراهم گشته با سرعتی حیرتانگیز قادر به انتشار اخبار و نیز افکار و عقاید خویش میباشند. وبلاگها، شبکههای اجتماعی، ویکیها و میکروبلاگها تنها بخش کوچکی از دنیای وسیعی هستند که اینترنت در اختیار افراد گذاشته است، دنیایی مجازی که به کاربران حقیقی اجازه میدهد با هویتی مجازی، فارغ از محدودیتهای زمان و مکان دست به انتشار اطلاعات زده و یا از اطلاعاتی که دیگران در این فضا منتشر نمودهاند استفاده نمایند. این فرایند ارسال و دریافت اطلاعات منجر به شکلگیری تعاملی دو یا چند سویه در بستر اینترنت میگردد که ناخودآگاه باعث ایجاد قالبی جدید از جوامع انسانی و روابط اجتماعی میشود.
در حال حاضر شبکههای اجتماعی تلفنهای همراه یکی از پرطرفدارترین شبکههای مجازی هستند که به دلیل سهولت استفاده و فراهم آوردن امکان ارسال متن، عکس، صوت و فیلم به شکلی سریع و بدون هزینه، در سالهای اخیر به شکلی فزاینده و رو به رشد مورد اقبال عمومی واقع شدهاند. یکی از مهمترین ویژگیهای شبکههای اجتماعی تلفنهای همراه این است که افراد در هر ساعتی از شبانه روز و در هر موقعیتی که قرار داشته باشند تنها با در اختیار داشتن یک گوشی همراه که مجهز به نرمافزارهای مربوطه و قابل اتصال به اینترنت باشد میتوانند حجم وسیعی از اطلاعات را در قالبهای مختلف با سایر کاربران عضو این شبکهها به اشتراک بگذارند. امروزه کمتر کسی را می توان پیدا کرد که در صورت داشتن گوشی هوشمند، نرمافزارهایی نظیر تلگرام، واتسآپ، وایبر و لاین را روی گوشی خود نصب نکرده باشد.
این امکانات و قابلیتها در شبکههای اجتماعی همچون سایر فنآوریهای جدید میتواند به چشم فرصت نگریسته شود و یا به چشم تهدید. در هر حال انتشار این حجم عظیم از اطلاعات میان گروههای مختلف شکل گرفته در این شبکهها مسلماً توام با مسائلی خواهد بود که هر یک در جای خود باید مورد بحث قرار گیرد ولی آنچه باعث نگارش این سطور شد مسئلهای است که حکایتی دیرین را به ذهن متبادر میسازد:
جوانمردی در بادیه سوار بر اسب میتاخت که مرد افلیجی را بر سر راه خود دید. مرد افلیج که خسته و تشنه و گرسنه بود از او تقاضای کمک کرد. سوار که آیین فتوت را میشناخت از اسب پیاده شد و با جرعه آبی و قرص نانی که داشت افلیج را مدد رساند. سپس او را سوار بر اسب خویش ساخت و مسافتی را با هم طی کردند. شب هنگام که برای استراحت در منزلی فرود آمدند افلیج از تاریکی شب و غفلت جوانمرد سوء استفاده کرد و اسب او را دزدید و به تاخت گریخت. سپیده دم که جوانمرد بیدار شد و از ماجرا آگاه گشت به دنبال دزد به راه افتاد تا بالاخره در منزلی دیگر به او رسید. وقتی او را یافت به او گفت: ای مرد! این اسب از آن تو، نیامدهام که آن را پس بگیرم. من تنها به اینجا آمدم تا به تو بگویم هرگز ماجرای میان من و خودت را برای کسی بازگو نکن و نگو که چگونه صاحب این اسب شد زیرا بیم آن دارم که دیگر هیچ سواری به هیچ در راه ماندهای رحم نکند و رسم جوانمردی از میان برود.
غرض از ذکر این حکایت اشاره به اصولی است که در مراودات اجتماعی از آن به عنوان همنوع دوستی و حس اعتماد متقابل یاد میشود، اعتمادی که باعث میشود همنوعان خود را باور کنیم و در صورت لزوم به آنها یاری رسانیم. چنان که ذکر شد در حال حاضر با گسترش حضور افراد در شبکههای اجتماعی، زمینه برای شکلگیری نوع جدیدی از تعاملات اجتماعی فراهم گشته است. افراد در طول روز بارها به گروههایی که در آن عضو هستند مراجعه کرده و در جریان اخبار و اطلاعاتی که سایر اعضاء منتشر کردهاند قرار میگیرند و هرگاه احساس کنند مطلب یا خبری برای آنها جالب است آن را با دوستانشان در سایر گروهها نیز به اشتراک میگذارند. گاهی اوقات این انتشار و به اشتراکگذاری آن قدر سریع اتفاق میافتد که افراد حتی فرصت خواندن کل مطلب را هم پیدا نمیکنند یعنی به صرف جالب بودن عنوان یا چند سطر اول مطلب، آن را به اشتراک میگذارند، بدون توجه به تبعاتی که ممکن است در اثر این کار رخ دهد.
متاسفانه این مشکل وقتی حادتر میشود که افراد علاقه وافری در انتشار اخبار مربوط به نا امنی، خیانت، دزدی و … نشان میدهند. ما وقتی به مطالبی از این دست در شبکههای اجتماعی برمیخوریم بدون توجه به صحت و سقم آن یا اعتبار منبع اصلی خبر دست به انتشار آن میزنیم، غافل از این که با انتشار تودهوار این مطالب در گروههای مختلف، تیشه به دست به جان ریشه جوانمردی افتادهایم. هر روز در این شبکهها افکارمان را پر میکنیم از بی اعتمادی به یکدیگر، ظن خیانت، توهم توطئه، ناامیدی از آینده و هزاران اما و اگر دیگر که کم کم ریشه باورهایمان را میخشکاند.
اگر روزی کسی در یک نقطه از این کشور پهناور با زشتی و پلیدی مواجه شد آیا صحیح است که آن را چنان بی مهابا در شبکههای اجتماعی منتشر کند که گویی کل جامعه را فساد و پلشتی دربرگرفته؟ اگر روزی به مطلبی در یکی از گروههایی که عضو هستیم برخورد نمودیم و به نظرمان جالب آمد آیا صحیح است که آن را بدون تامل در هر گروه دیگری منتشر کنیم؟ چه بسا مطلبی که در یک گروه مخاطب منجر به تبعات مثبت میشود در گروهی دیگر به تبعاتی منفی بیانجامد. البته این هرگز به معنای سکوت نیست، بلکه به این معنی است که در شبکههای اجتماعی نیز هم چون سایر رسانهها سوای بررسی اعتبار منبع خبر باید مخاطب شناسی هم نمود و سپس دست به انتشار خبر در گروههای خاصی زد. شاید مطرح کردن یک درد یا یک معضل در میان جمعی از افراد که به نوعی با آن مسئله دست به گریبان هستند در برطرف کردن آن معضل راهگشا باشد ولی مطرح نمودن همان مشکل در گروهی دیگر نه تنها دردی را دوا نکند بلکه بر درد و ناامیدی آنها هم بیافزاید. امید است با رعایت این نکته و به اشتراک نگذاشتن هر مطلبی در هر گروهی رسم جوانمردی را در فضای شبکههای اجتماعی نیز تسری دهیم تا به وقت نیاز با نگاهی جوانمردانه یکدیگر را یاری رسانیم.
ممنون وخداقوت .جالب بود.