امیرالمؤمنین شخصیتی هستند که همه ویژگیهای انبیاء و اولیاء قبل از خود را داشتند، بعد از رسول خدا (ص) اول شخصیت جهان اسلام و بعد از رسول خدا (ص) نیز افضل معصومین ایشان هستند.
در روایت احمد بن حنبل در کتاب «مسند» از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند اگر کسی میخواهد علم و دانش حضرت آدم(ع)، عزم و اراده حضرت نوح (ع)، حلم حضرت ابراهیم(ع)، زیرکی حضرت موسی(ع) و زهد حضرت عیسی(ع) را ببیند همه اینها در علی بن ابیطالب(ع) جمع شده است.
حضرت علی (ع) بود که فرمود هر آنچه میخواهید بپرسید، در حوادث مختلف با عزم و اراده برای حفظ اسلام 25 سال سکوت کرد، حلم و بردباریاش زبانزد بود و با زیرکی تمام در قضاوتها و برخوردهایش رفتار میکرد.
فضائل حضرت زیاد است ما هم اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم صدها مجلس اگر سپری شود، این صفات تمام شدنی نیست، اما درباره نقش امیرالمؤمنین (ع) در مبارزه با فساد و منکرات در جامعه کمتر پرداخته شده است.
مایکل کوک، نویسنده آمریکایی که در شیکاگو زندگی میکند علاقه مند شده تا بداند اسلام درباره منکر و معروف چه میگوید و از این تحقیقات دو جلد کتاب قطور با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی» نگاشته و این آثار توسط آستان قدس رضوی به فارسی ترجمه شده، خودش میگوید که هفده سال زندگیاش را بر روی قرآن و روایات گذاشته است.
امیرالمؤمنین در حکمت 374 نهجالبلاغه میفرمایند که مردم چهار دسته هستند، بهترینشان دسته اول و بدترینشان دسته آخر هستند. دسته اول اهل فضیلت و دسته آخر میّت هستند. بعضی از مردم جامعه با منکرات با قلبشان برخورد میکنند یعنی ناراحت میشوند زمانی که فساد و بدحجابی، اختلاس و بی دینی میبینند و تا حدی هم که از دستشان بر میآیند مانع از فساد میشوند که اینها بهترین دسته هستند. دسته دوم قلب و زبانی ناراحت میشوند و آن را به زبان میآورند اما کاری از دستشان بر نمیآید مثلا نمیتوانند جلوی کارهای منکر را بگیرند یا باعث ازدواج زوجی شود.
دسته سوم کسانی هستند که با قلب و عمل تلاش میکنند اما به زبان چیزی نمیگویند اما دسته چهارم کسانی هستند که تارک هر گونه مبارزه با منکرات یا به زبان آوردن آن میشوند.
اما اینجا میخواهم به شیوه امیرالمؤمنین برای مبارزه با منکرات بپردازم. چهار شیوه مهم علی (ع) برای مبارزه با منکرات بدین شرح است؛ نخستین شیوه ایشان که خودشان در نهجالبلاغه چند مرتبه تأکید کردهاند این است که خود آمر و ناهی الگو باشد، یعنی خودش منکر را ترک کند و با دیگران بدرفتاری نکند، گناه نکند، نمازش را بخواند و … مدیران و مسئولان یک جامعه خود و خانوادهشان را باید از منکرات دور کنند.
قصه علی (ع) با عقیل را شنیدهایم که حاضر نبود ذرهای بیش از حقش نسبت به سایر مردم به برادرش بدهد.
جرج جرداق مسیحی زمانی نامهای به آیتالله العظمی بروجردی نوشته بود که تصمیم دارد درباره علی(ع) کتابی بنویسد و نوشت و بعد از آن هم تا چهل سال قلمش متعلق به علی (ع) بود.
شیوه دوم علی (ع) تذکر زبانی است. بنا به روایتی یک عدهای نشسته بودند و حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) نیز بودند که عدهای پشت برادر دینیشان صحبت میکردند امیر (ع) فرمودند نباید اجازه بدهید کسی پشت سر کسی صحبت کند. بنابراین علی (ع) براساس نوع مشاغل به افراد مشکلاتشان را تذکر میداد و احکام را به آنها یادآوری میکرد.
حضرت در بازار به مردم تذکر میداد ما هم باید بدانیم که بازار باید پلیس نظارتی دینی داشته باشد نه پلیسی که فقط جریمه کند، چند تا از این پلیسها را ما در ایران تربیت کردیم؟ بنابراین بازار ما باید بازرس دینی داشته باشد و همین بازرسها در بیمارستانها و سایر مراکز هم باشند.
شیوه سوم علی (ع) شیوه عملی یعنی مبارزه با بدعتها و منکرات در جامعه بود. جوانی را نزد امام بردند دچار گناهی شده بود، امام چند ضربتی به دست ایشان به عنوان تعزیر زد و بعد هم گفت که ایشان را راهنمایی کنید تا ازدواج کند.
شیوه چهارم دفاع از آمر به معروف و ناهی از منکر است افرادی در جامعه این نکته را کمرنگ نکنند اگر کسی یک گناهی را در جایی تذکر داد، لااقل از او دفاع کنید. همچنین قوه قضائیه با منکرات برخورد کند، قانون باید از ناهی از منکر حمایت کند.
Sorry. No data so far.