دکتر ابراهیم رزاقی-سوت پایان مذاکرات هستهای این روزها با بازتاب بسیاری همراه بوده و موضوع رفع تحریمها به سوژه بسیاری از مقالات و تحلیلها تبدیل شده است. برخی میگویند 150 میلیارد دلار از دلارهای بلوکه شده نفتی قرار است به کشور مسترد شود و انتشار این خبر موجب گردیده تا برخی از مسئولین از آن به عنوان مستمسکی برای پوشاندن موقتی ضعفهای مدیریتی خود بهرهبردای کنند. ابراز شادمانی برای رفع تحریمهای ظالمانه زمانی جنبه حقیقی به خود میگیرد که بدانیم هیچ بهانه دیگری برای اِعمال تحریمهای جدید مانند حقوق بشر و حمایت از تروریسم وجود ندارد، در حالی که واقعاً اینگونه نیست و دشمن از هر فرصتی برای ضربه زدن به کشور از جمله به اقتصاد استفاده خواهد کرد.
ما در شرایطی وارد دوران پساتحریم شدهایم که خدای نکرده عدم وجود و اعتقاد راسخ به استقلال اقتصادی باعث میشود تا نگرانیها از شکنندهتر شدن اوضاع نسبت به وضع سابق افزایش یابد. باید مراقب بود تا رفع موانع تحریم حجم واردات خارجی را بیشتر نکند. سال گذشته در حالی که با مشکلاتی برای واردات مواجه بودیم، 54 میلیارد دلار کالای خارجی (عمدتاً مواد خام) به کشور وارد شد. این حجم وسیع از واردات در حالی است که همچنان به خام فروشی در محصولات پتروشیمی و معادن ادامه میدهیم و برای تامین پول مورد نیاز واردات هم از محل خام فروشی و هم از صندوق پسانداز ارزی هزینه شده است. آیا ما قادر نبودیم که با این رقم هنگفت، شرایط حصول اقتصاد مقاومتی را تامین کنیم و آیا این سیاست در دوره جدید همچنان ادامه خواهد داشت؟
یکی از راهکارهای لازم برای تمام ادوار از جمله دوران پساتحریم، دعوت آحاد مردم برای شرکت در دفاع اقتصادی است. کشور ما مورد هجوم تهاجم اقتصادی علیه کشور قرار گرفته است و برای خروج از شرایط فعلی، نیاز به حضور همه مردم در عرصه جنگ اقتصادی است. آیا مسئولین نباید در برابر این تهاجم دفاع کنند و برای حضور در این جنگ از مردم دعوت به عمل آورند؟ برخلاف انتظار، تبلیغات رسانهای سنگینی در مورد آثار رفع تحریمها به راه افتاده است که برخی از آنها برخلاف مصالح نظام و ضدّ منافع ملی کشور است. وعده ارزان شدن کالاهای خارجی یکی از نمونههای روشن از عدم عزم نهادهای ذیربط برای تغییر سیاستهای اشتباه اقتصادی در دوران جدید است. با کمال تاسف باید گفت داستان دور باطل وابستگی و ضربهپذیری همچنان ادامه دارد و این قصه به سر نمیرسد. حتی برخی از کارشناسان ادامه روند موجود را بر خلاف امنیت کشور در دراز مدت دانسته و نسبت به عواقب چنین سیاستهایی هشدار دادهاند.
در صورتی که مردم حقیقتاً نسبت به جوانب و عوارض مصرف کالای خارجی و ضربه خوردن تولید داخلی از ناحیه آگاه باشند از هستی نظام با جان و دل دفاع خواهند کرد اما زمانی که بر اثر عدم مدیریت اقتصادی دچار فقر و بیکاری شوند، زمینه نفوذ امنیتی بیگانگان نیز فراهم میشود. سمپاشی ارزشهای انقلاب مانند جهاد و ایثار در چنین شرایطی تسهیل میگردد. بعید نیست فتنه بعدی دشمن با سوار شدن بر موج معضلات اقتصادی و در غفلت مسئولین روی دهد. ممکن است برخی وقوع فتنهای را اینبار با رنگ و بوی اقتصادی انکار کنند اما آیا دلایلی مبنی بر احتمال چنین امری وجود دارد یا خیر؟ بر اساس تمام قرائن و شواهد، اقتصاد، آسیبپذیرترین بخش کشور است و در نتیجه، چالشهای امنیتی بر اثر سیاستهای غلط اقتصادی موجود محتمل است. آیا مسئولان از احتمال وقوع چنین امری آگاه نیستند و چرا برخی سیاستها در جهت تشدید آن است؟
در دوران جدید باید بدانیم همانهایی که دیروز ما را تحریم کردند و امروز وعده لغو آن را میدهند، هر لحظه ممکن است مجدداً رفتار غیرمنطقی خود را از سرگرفته و ستونهای انقلاب و حقوق مردم را هدف قرار دهند.
از دیگر برنامههای اساسی اقتصادی در دوره جدید که به جدّ باید به آن پرداخته شود توجه به تامین امنیت غذایی است. تمام کشورهای شرکتکننده در تحریمها از امنیت غذایی بالایی برخوردارند. به عنوان مثال، ایالات متحده سالانه 100 میلیارد دلار به بخش کشاورزی برای تامین امنیت غذایی اختصاص میدهد و این مبلغ برای کشورهای اروپایی بین 70 الی 80 میلیارد دلار است. دشمنان ما اجازه تضعیف کالای داخلی به وسیله کالاهای وارداتی را نمیدهند و جای تعجب است که هنوز در کشور، کمک برنامهریزی شده برای سرپا نگه داشتن تولیدکننده داخلی تدوین نشده است. اختصاص دلار ارزانقیمت برای واردات کالاهای خارجی به این معناست که تولیدکننده داخلی را سرزنش نماییم و دائماً از بالا بودن هزینهها، فقدان مهارت در تولید و پایین بودن بهرهوری شکایت کنیم. اگر با کمک دولتی، دلار سه برابر ارزانتر عرضه بشود، این بدین معناست که تولیدکننده خارجی سه برابر قویتر شده و کالای خارجی به هنگام ورود به کشور با یک سوم قیمت میتواند تولیدکننده داخلی را از میدان به در کند و دو برابر سود بیشتر عاید خود نماید.
سر و سامان دادن به اخذ مالیات از فعالیتهای غیرتولیدی از جمله اقدامات دیگر لازمالاجرا در شرایط کنونی است. متاسفانه در کشور ما سود فعالیتهای تولیدی 15 درصد و سود دلالی 100 درصد است در حالی که در تمام کشورهای تحریمکننده ما، به دلیل مالیات سرسامآور ورود به بخش دلالی اصلاً مقرون به صرفه نیست. به عنوان مثال در آمریکا و انگلستان، 90 درصد اختلاف خرید و فروش مسکن، به صورت مالیات دریافت میگردد و سپردهها به صورت طبیعی به بخش تولید سرازیر میشوند. این در حالی است که در کشور ما دائماً از آزادگذاشتن بیضابطه بازار و فعالان بخش خصوصی در آن سخن به میان میآید که تنها به منافع خود میاندیشند.
نباید در مسیری قرار بگیریم که چه تحریم باشیم و چه نباشیم، همچنان به خارج و کالاهای خارجی وابسته باشیم. سیاست تقویت بنیه کارگران خارجی به وسیله واردات کالاهای خارجی پس از رفع تحریمها، منجر به تعطیلی بیشتر صنایع و تبدیل شدن صاحبان آنها به دلالان کالا و املاک خواهد شد. وقتی فضا این چنین بوده و هست، باید نگران و به فکر چاره بود. در حال از دست دادن بهترین فرصتها هستیم زیرا برطرف شدن مانع تحریم برای تحقق اقتصاد مقاومتی، هم فرصت است و هم تهدید. فرصت برای مقاوم کردن اقتصاد برای مواقع خطر و تهدید برای ورود سیل خانمان برانداز واردات و خاموش شدن چراغ تولیدکنندگان داخلی. این مقاومت تنها مختص به دوران تحریم نیست بلکه متعلق به تمام دورانهاست و هیچ دولت و مسئولی نیست که مسئولیتی در قبال آن نداشته باشد.
Sorry. No data so far.