گروهک منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقبنشینیهای موقت رزمندگان اسلام، با تصور اینکه پذیرش قطعنامه 598 ناشی از جدایی ملت و دولت است، به خیال واهی، فرصت را غنیمت شمرده و سعی در رسیدن به اهداف پلید خود کرد ولی بر خلاف خیال باطل آنها مردم در حمایت از نظام جمهوری اسلامی به مقابله با آنها پرداختند.
کتاب «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» که توسط «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر شده است به بررسی «نقش مردم در عملیات مرصاد» میپردازد. مهمترین عنصری که رجوی و اعضای سازمان مجاهدین خلق در طراحی عملیات خود برای رسیدن به تهران بر آن حساب جدی باز کرده بودند پیوستن مردم به آنان بود. آنان در پاسخ به پرسش طبیعی چگونگی فتح تهران توسط گروهی چندهزار نفره تاکتیک «گلوله برفی» را مطرح میکردند که بر اساس آن، رسیدن سازمان به هر شهر و دیار مساوی با افزوده شدن عدهای بسیار از مردم به ستون آنان بود. بنابراین رجوی برای مردم نقشی تعیین کننده را پیشبینی کرده بود. پیشبینیای که بخشی از آن به حقیقت پیوست و مردم ایران این «نقش تعیین کننده» را البته در سرکوبی فرقه رجوی ایفا کردند.
یکی از افسران عراقی دستگیر شده توسط رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد میگوید: «اهالی روستاها از مسعود رجوی و افرادش متنفر بودند. من این مسئله را در گزارشی به اداره استخبارات کل چنین نوشتم مسعود رجوی و افرادش ما را فریب دادهاند، من متوجه شدم ایرانیانی که در حمله با آنان برخورد کردیم از افراد مسعود رجوی و همسرش متنفر هستند و با چشمان خود دیدم که آنها در مقابل دیدگان ما عکسهای مسعود رجوی و همسرش را پاره میکنند. همین اهالی که به گفته مسعود رجوی و همسرش پایگاه آنها بودند بشدت مقاومت کردند و به خنجری حقیقی علیه سازمان مجاهدین خلق تبدیل شدند».
«اللهکرم» که در جریان عملیات مرصاد «مسئول اطلاعات نیروی زمینی سپاه» بوده است در بازخوانی پرونده عملیات مرصاد نقش محوری در این عملیات را از آنِ مردم میداند: «آن زمان [برخی از] مسئولان ما انتظار آن حضور گسترده مردم در جبههها را نداشتند. در شرایطی که آمریکا در خلیج فارس با ما وارد جنگ مستقیم شده بود و عراق هم در جنوب عملیاتهای مختلفی را برای جداسازی خوزستان انجام میداد، مسئولان معتقد بودند که باید قطعنامه 598 را بپذیریم. در همان زمان دفاع مردم در مقابل منافقین تردیدها را نسبت به حضور گسترده مردمی در دفاع از مرز و بوم کشورمان از میان برد. از دیگر سو، منافقین مرصاد را آخرین فرصت خود میدانستند. چون تصور میکردند مردم از نظام حمایت نمیکنند و آنها میتوانند به راحتی به تهران برسند. مردم اسلامآباد در کوچه و برزن شهر با منافقین میجنگیدند و دشمن هر زخمیای را که میگرفت، در مقابل دیوار اعدام میکرد و حتی بیمارستان اسلامآباد را هم به آتش کشید.
از سوی دیگر، یگانهای ارتش و سپاه برای جلوگیری از تهاجم دشمن به شهرهای جنوب، به آنجا اعزام شده بودند و لذا مردم، خود در مقابل منافقین مقاومت میکردند. وقتی منافقین در منطقه «چهارزبر» توسط نیروهای نظامی ما متوقف شدند، گروهی از مردم کرمانشاه، همدان و سایر شهرهای غربی بسرعت، خود را به چهارزبر رساندند. بنابراین ما توانستیم با سازماندهی نیروهای مردمی، استحکام لازم را در جبهه جنگ با منافقین به وجود آوریم.
از جلوههای زیبای حمله مرصاد این بود که نشان داد دشمنان، ملت را نشناختند و فکر میکردند که هشت سال جنگ، محاصره شدید اقتصادی، ویرانی شهرها و روستاها، بمبارانهای هوایی و موشکی، غرق به خون شدن هزاران سروِ راست قامت، اسارت و جانبازی هزاران دلاورْمرد و… ملت ایران را از پای درآورده و آنان را به آینده بدبین و ناامید کرده است، ولی ملت غیور ایران ثابت کرد که حفظ کیان جامعه اسلامی را بر همه چیز ترجیح می دهد و در این راه، تا پایان جان ایستاده است» .
«سردار سلیم آبادی» از فرماندهان «مرصاد» نیز با بیان خاطرهای از حضور مردم در مقابله با متجاوزین میگوید: «آنقدر نیرو آمده بود که جا نداشتیم و فقط تعدادی از این نیروها را جایگزین نیروهای مجروح میکردیم، آنقدر انواع خودرو برای ما ارسال کرده بودند که از هیچ لحاظ مشکلی نداشتیم، چون امکانات بیش از حد رسیده بود. وقتی منافقان حمله کردند و مردم فهمیدند کشور در خطر است، سرا از پا نشناخته به جبهه آمده بودند، حتی برخی از این مردم با خودروهای شخصی، خودشان به منطقه رسانده بودند، مثل این که روز اول جنگ بود و این از الطاف الهی بود که منافقان این گونه حمله کنند و نابودی آنها در آن منطقه فراهم شود. در حالی که آنها اگر به صورت انفرادی وارد میشدند، خطرناک بود و به واسطه نابودی منافقان، امنیت خوبی برای کشورمان ایجاد شد».
در این میان حماسه درخشان عشایر و ایلات که با لباسهای محلی و غیر نظامی جان خود را در راه دفاع از کشور به خطر انداختند به یاد ماندنی است: «در جریان عملیات مرصاد، مردم منطقه غرب کشور و به ویژه عشایر دلاور با حضور در خطوط مقدّم نبرد، بار دیگر رشادت و پای مردی خویش را به نمایش گذاشتند. آنانی که افتخار حضور در میدان مرصاد را داشته اند، خوب به یاد دارند که ایلات و عشایر سرافراز و متدیّن، چگونه ضمن اعلام حمایت از جمهوری اسلامی، دسته دسته با لباسهای محلی، به تنگه مرصاد آمده ودر کنار برادران و فرزندان خود، به دفاع از آبرو، شرف، دین، عزت و سربلندی ملت ایران پرداختند».
سردار سرتیپ «اسدالله ناصح» «فرمانده وقت سپاه چهارم کرمانشاه» و از «فرماندهان عملیات مرصاد» مقاومت و ایستادگی عشایر منطقه و سلحشوران اسلام آباد را در عملیات مرصاد بسیار با اهمیت و قابل تحسین می داند و اظهار میدارد: «آنها چون با منطقه کاملا آشنا بودند در قالب گروههای رزمی به سرعت سازماندهی شدند و سپس از تارومار شدن صفهای طویل منافقین در مسیر اسلام آباد در کرمانشاه «تنگه مرصاد» به سرعت خود را به داخل شهر رساندند و بقایای منافقین را به دام انداختند به این ترتیب پس از 48 ساعت شهر اسلام آباد و حوالی آن از وجود نیروهای منافق کاملا پاکسازی شد».
وی اطلاع رسانی به موقع مردم از لوث وجود نیروهای مزدور بعثی را از دیگر اقدامات نیروهای مقاومت مردمی می داند و در این باره میگوید: «منافقین قریب به 2 هزار نفر کشته دادند و تعدادی از آنها نیز به کوههای اطراف شهرستانهای کرند غرب و سرپل ذهاب پناه بردند تا از این طریق دوباره به عراق بازگرداند. پس از عملیات برای پاکسازی منطقه از نیروهای مردمی کمک گرفتیم. چوپانهایی بودند که منافقین را شناسایی میکردند و با تماس با ما شرایط دستگیری منافقین فراهم میشد. تنها در ارتفاعات چالدران تا سر پل ذهاب بیش از 120 نفر از زنان و مردان منافق شناسایی و دستگیر شدند. در جریان عملیات مرصاد به دنبال فراخوانی حضرت امام آنقدر نیروی مردمی به جبههها آمد که فرماندهان سپاه امکان تجهیز و سازماندهی همه آنها را نداشتند. مردم از تمامی اقشار، دانشجو، کارگر، معلم و… حتی کسانی که اصلا به جبهه نیامده بودند در این عملیات اسلحه به دست گرفتند و علیه منافقین وارد عمل شدند».
«سردار کوثری» که در آن زمان «فرماندهی لشکر 27 محمدرسول الله(ص)» را برعهده داشت و از نزدیک دلاوریهای مردم در مرصاد را نظاره کرد، درباره نقش و حضور نیروهای مردمی در اواخر جنگ به ویژه لبیک آنان به دعوت امام خمینی (ره) و رئیس جمهور وقت در عملیات مرصاد میگوید: «حضور بسیجیان و مردم در سه ماهه آخر جنگ تحمیلی در مقایسه با سالهای قبل جنگ حضور چشمگیر و بیسابقهای بود. وقتی از سوی امام و رهبر معظم انقلاب که در آن زمان رئیس جمهور بودند، مسئله فراخوانی مردم به جبههها مطرح شد، جمعیت زیادی به سوی جبهه آمدند طوری که نه تنها یگانهای رزم آنها کاملا تکمیل شد، بلکه حتی یگانهای جدیدی نیز تشکیل گردید و استعداد لشکرها و تیپ ها نسبت به قبل بیشتر شد».
Sorry. No data so far.