چندی پیش مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان در ارتباط با موارد مختلف و جامعی صحبت کردند که در این میان حیطه هنر نیز مورد توجه ایشان بوده است خصوصاً هنر نمایش که این روزها در بیماری شدیدی به سر می برد. قطعاً نقطه نظرات رهبری میتواند برای مدیران و هنرمندان بیش از پیش تبیین کند که در چه مسیری باید حرکت کرد و یا در چه جایگاهی قرار داریم. ایشان در صحبت های شان به بخش هایی اشاره داشتند که باید با تامل بیشتری به آن ها توجه داشت. رهبری در صحبت های شان به تاثیر گذاری این هنر اشاره داشتند و خواستار نمایش مفاهیم اسلامی در تئاتر شدند ایشان گفتند: «گروههای هنرمند بنشینند واقعاً مفاهیم حقیقی اسلامی را بیان کنند»
در واقع این که تئاتر هنر وارداتی است و یا از ابتدا در کشور ما وجود داشته است مبحث خود را می طلبد اما مهم آن است که امروز چه شکلی از تئاتر در ایران اسلامی نمایش داده می شود و چه تاثیری بر مخاطبین خود دارد؟ مقام معظم رهبری همواره طی جلسات مختلف با هنرمندان و مدیران فرهنگی دغدغه های خود نسبت به فضای فرهنگی و هنری کشور را ابراز داشته اند. تا جایی که در سال های گذشته شاهد بودیم که ایشان در نامگذاری سال جدید به موارد فرهنگی تاکید خود را مبنی بر توجه میران به فرهنگ و هنر ابراز داشته اند.
از آنجایی که ایشان در دیدار با دانشجویان در مورد فضای تئاتر صحبت کرده اند نشان از آن دارد که این هنر از نظر ایشان با ارزش و دارای جایگاه بوده است و در جایی از صحبت هایشان به تاثیر گذاری این هنر نیز اشاره داشتند و اظهار کردند: « سالها پیش -شاید بیست سال پیش- یک تئاتری اجرا کردند برای ما، مربوط به حضرت ایّوب پیغمبر که طول هم کشید؛ یک ساعت، دو ساعت، طول کشید. بعد که تمام شد، من به آن کارگردان گفتم که من داستان ایّوب را در قرآن، شاید صدبار یا صدها بار تا حالا خواندهام امّا این فهمی را که امشب از ماجرای ایّوب از تئاتر تو فهمیدم، در این مدّت از خواندن قرآن، این فهم را پیدا نکرده بودم. این چیز کمی است؟»
مقام معظم رهبری در پی این تاثیر گذاری در میان دانشجویان جوان به وجه دیگری از شرایط تئاتر انتقاد وارد کردند و گفتند: « متأسّفانه در محیط هنری ما، تئاتر از اوّل هم بد متولّد شده. یعنی تئاتر ما، یا تئاتر لغو بیهوده مثل روحوضیهای مثلاً اینجوری بوده، یا تئاتر اعتراضیِ بیجهت یعنی بدون سمتوسوی درستوحسابی بوده؛» ایشان با اعتراض مخالفتی نکردند بلکه به نوع و شیوه این اعتراض ها انتقاد داشتند. در واقع مخاطبین تئاتر اگر طی مدتی مدام به دیدن نمایش های در حال اجرا بروند شاهد آن خواهند بود که کارگردان و نویسنده تلاش دارد با طعنه به شرایطی خاص همچون فتنه و یا شوخی های غیر اخلاقی و جنسیتی موقعیت خود را برای دیده شدن فراهم آورد دارد و اغلب برای تیکه پرانی ها و یا دور شدن تماشاگر از کسالت ناشی از اجرای شان به زدن حرفهای رکیک پناه می آورند تا بلکه خندهای تلخ را از مخاطب دریافت کنند.
چند وقتی است در صحنه تئاتر شاهد اجرای نمایشهایی هستیم که نمی توانند در جذب مخاطب موفق عمل کنند. این نمایش ها تنها برای ارضاء شخصی تولیدکنندگانش به روی صحنه رفته است و یا این که قرار است خالقین آثار در میان دوستان خود با افتخار اعلام کنند که ما همچنان تئاتر کار می کنیم. از طرفی اسفناکتر این است که افرادی ضربههای ناامید کنندهای را با اجرای نمایشهای ضعیف و بی مایه که در ژست روشنفکری فرو رفته اند بر تفکر مخاطب وارد میکنند که با توجه به ادعایی که از جانب آنها شاهد هستیم همخوانی ندارد.
این که چرا شرایط تئاتر به چنین سمتی رفته است و افراد نامدار و شناخته شده که همچنان جوانترها به دلیل اسم و رسم آنها روانه سالن های تئاتر می شوند باید در چنین فضاهای ضعیفی کار کنند به شدت جای سوال و آسیب شناسی دارد که متاسفانه این حوزه یکی از اصلی ترین حلقه های مغفول مانده در عرصه هنرهای نمایشی است.
*عدهای که برای دیده شدن غرق میشوند
البته متأسفانه این روزها به نظر رسم شده است که برخی برای اینکه روشنفکری خود یا فکر روشن شان را در عرصه تئاتر به نمایش بگذارند ساز مخالف بزنند. در حقیقت این افراد موزیسین هایی در تئاترند که استاد ضد ریتم هستند. این تفکر که اگر در جریان مخالف آب شنا کنی بیشتر دیده میشوی یا این که اگر هم شناگر ماهری نیستی بهتر است برای دیده شدن ترجیحاً غرق شوی، در وجود بسیاری رخنه کرده است تا ماندگار بمانند. این افراد همان هایی هستند که در نمایش های شان برای مطرح شدن و جلب توجه عدهای با افکار مخدوش که خود را صاحبان اصلی تئاتر میدانند طعنه به جریان هایی خاص و مخالف همچون فتنه 88 میزنند و در واقع آب به آسیاب دشمن میریزند.
*غفلت مدیران به نفع افراد ضد فرهنگ
کارگردان نمایش خوب «فهرست» که در میان اوضاع تئاتر جزو معدود آثار قابل بحث است. چندی پیش از فریاد صحبت کرد، فریادیهایی که طرف مقابلش را به گفتگو دعوت میکرد. چگونه با فریاد شرایط گفتگو فراهم می شود؟! چگونه در لابه لای حرف هایی که خط قرمز نظام را در نظر گرفته نشده و حمایت از جریان های غیر متعارف دیده میشود می توان به گفتوگو نشست؟! او همواره چون گذشته تنها حاشیه ساز بوده است. در سالن اصلی تئاتر شهر کارگردانی نمایشی را به روی صحنه می برد که نه تنها ضعیف است بلکه در کمتر بخشهایی از آن، اثری از هنر نمایش وجود دارد. او تنها به واسطه نامش سالن اصلی تئاتر شهر را اشغال کرده است. در این نمایش و نمایش های دیگری که در میان غفلت مدیران فرهنگی به روی صحنه می روند شاهد الفاظ رکیک و دور از اخلاقی هستیم که نشستن در سالن را برای خانوادههای مومن و مقید مقدور نمیسازد. غفلت مدیران باعث شده که کارگردانی هایی از نام شان استفاده کنند و هرچه میخواهند بگویند و یا این که هر نمایشی را به روی صحنه ببرند. غفلتی که به نفع افراد ضد فرهنگ تمام شده است.
*آیا تئاتر ملک شخصی فردی است که به هر شکلی افاضهای نظر میکنند؟
باید این سوال را از کارگردانهایی از این دست پرسید که چرا واقعاً گمان می کنند تئاتر ملک شخصی خودشان است؟! چرا فکر می کنند هر افاضه ای که دارند بیننده باید به آن به چشم یک اثر هنری بنگرد و به سختی از درون آن نمایش، مفهوم پوچ نشأت گرفته از ذهن مخدوش و ضد فرهنگ کارگردان را بفهمد و در نهایت به روی پا بایستد و برای خالق مقلد آن اثر کف بزند. در نهایت هم اگر با گنگی و گیجی، مخاطب ابراز کند که، این چه نمایشی بود؟! یا اینکه بگوید: «من از آن چیزی نفهمیدم،» تنها به کوتاه فکری محکوم می شود و البته بی سوادی.
*هنرمند نماهایی که که باید پنبه از گوش دربیاورند و پرده از چشم بردارند/ مردم هنر انقلاب را میخواهند
منتقدان این آثار اگر با معیار دین و اخلاق آن ها را به نقد بکشانند از همان ابتدا گوشهای شان پر از پنبه میشود چرا که از نظر آن ها منتقدی با این معیار از هنر، زیبایی شناسی و خلق اثر هنری دریافتی ندارد. این جا است که باید گفت آن پنبه ها را از گوش ها در بیاورید. این جامعه شبه هنری است که باید پنبه ها را از گوش در بیاورند و پرده را از چشم بردارند تا بدانند که این مردم هنری انقلابی را خواستارند. هنری که نشان از شرایط بومی خود را داشته باشد نه آن که تلاش کند خود را در کنار هنر غربی مطرح سازد.
کدام مردم مخاطبین تئاتر هستند؟!
البته این تعداد اندک هستند که فضای تئاتر را در اختیار خود میدانند و ادعا دارند که تئاتر مخاطب ندارد و در شرایطی که آثارشان مخاطب ندارد طلب سالن میکنند که البته این خود خواسته به حقی است اما برای کدام تماشاگر؟! تماشاگر محدودی که که برای شما کف میزنند یا انبوه تماشاگرانی که پای ضعیف ترین کارهای مذهبی ایستاده اند؟ کدام از این ها مردم و مخاطبین تئاتر هستند؟
اسامی بزرگ در تئاتر تا آنجایی پیش رفته اند و توانسته اند در میان مخاطب نفوذ کنند و به غلط و اشتباه تبدیل به تابو شوند که بیننده با خود می گوید: اگر من از این نمایش چیزی نفهمیدم حتماً به دلیل سواد کم من است وگرنه این کارگردان قطعاً حرفهایی زده است که من نفهمیدم. هجمه انتقادها در برابر هرگونه انتقادی از این کارگردان ها آنقدر شدت دارد که بیننده و یا منتقد ترجیح می دهد حرفی نزد تا به یک فرد دم دستی و مخالف محکوم نشود.
*در کدام نمایش انسان انسان را حس میکند؟/ مجوز حضور نمایش های به دور از اخلاق زیر امضاء مدیران
مقام معظم رهبری در جایی دیگر از صحبت های شان در دیدار با دانشجویان گفتند: « تئاتر یعنی بازیگری جلو چشم بیننده در صحنه. برخلاف سینما، برخلاف فیلم که فقط روی پرده شما یک چیزی را میبینید، اینجا در تئاتر، انسانْ انسانها را حس میکند، حرفشان را از زبان خودشان میشنود.» در کدام یک از این نمایشها انسان، انسان را حس میکند؟ البته که مدیران فرهنگی برای پاسخ دادن به این سوال باید پیشگام باشند چرا که مجوز حضور نمایش هایی که از استاندارد های اخلاقی و نمایشی دور هستند توسط آن ها صادر شده است.
متاسفانه دردآور این است که این افراد تئاتر را زمین شخصی برای عرض اندام استفراغ های روشنفکرانه خود میدانند. هر چه بیشتر به نوعی حرف بزنند که کسی متوجه نشود یعنی آنها افراد عمیق تری هستند. صحنه نمایش و فضای تئاتر ارثیه شخصی هیچ فردی نیست که هر گونه که به نظرشان درست است افکار مخدوش و ضد فرهنگ خود را بالا بیاورد و به گونه ای رفتار کنند که هیچ فردی وارد فضای نقد نشود.
*عدهای که به اشتباه فکر میکنند تئاتر حتماً زبان ابهام و راز آلود است
مقام معظم رهبری در جایی دیگر نیز در این دیدار در ارتباط با هنر نمایش و اجرای نمایش هایی که در ظاهر نشان از حرف های خاص، شبه روشنفکر و ابهام دارند گفتند: «خیال میکنند که تئاتر حتماً بایستی زبان ابهام و سمبلیک و رازآلود داشته باشد که چنین چیزی نیست.». این هم جزو واضحترین مسائلی است که می توان به آن اشاره داشت. برخی از کارگردان های امروز تئاتر بدیهی ترین مسائل را تشخیص نمیدهند. آنها تنها به دنبال خاص بودن هستند و با نگاه خوش بینانه اگر به دنبال تجربه هم هستند باید گفت صحنه های عمومی جایی برای امتحان پس دادن نیست.تئاتر برای همه است و سال ها است که همین افراد شعار «تئاتر برای همه» را با نمایش هایی که مثلاً قرار است رازآلود و خاص باشد زمین گذاشته اند. به حق که درست است تئاتر حتماً زبان ابهام و سمبلیک و رازآلود نیست و ذکر این نکته نباید برای فرصت طلبان به مفهوم نمایشهای سطحی برداشت شود.
Sorry. No data so far.