شایعه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معنایی جدای از لفظ رایج آن دارد. اگر در لفظ رایج، شایعه را به عنوان کلامی مبهم در مرز میان واقعیت و کذب میدانیم؛ بیشتر شایعهها در این وزارتخانه و یا حداقل در معاونت امور فرهنگی در دوره تازه فعالیتش، بیشتر به سمت واقعیت سنگینی داشته است!
برکناری محمد الهیاری فومنی از اداره کتاب و پیش از آن مذاکره با وی برای حضور در این معاونت، انتصاب و در ادامه برکناری علی شجاعی صائین از اداره کتاب، استعفاء نجفعلی میرزایی از مدیر عاملی خانه کتاب و حتی استعفای محمد حسنی از مدیرعاملی بنیاد شعر و ادبیات داستانی و تغییر احمد علمشاهی از دفتر امور چاپ وزارت ارشاد همه نمونههایی از این دست شایعات بودند که خیلی زود به واقعیت تبدیل شدند.
در تازه ترین شایعه این بار زمزمه تغییرات مدیریتی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی به گوش میرسد. شایعه ای که مدیرعامل فعلی بنیاد اذعان دارد چیزی درباره آن نشنیده و البته تصمیمی هم برای رفتن از این بنیاد به شخصه ندارد.
سوالی که در این میان وجود دارد این است که آیا عملکرد مهدی قزلی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی و از زمان تصدی او بر این سمت به شکلی بوده است که مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دنبال انتخاب گزینه جایگزین باشند و یا اینکه ایرادات وارده به عملکرد این نهاد فارغ از مدیریت آن، ایراداتی است که به ساختار موجود بر مدیریت دولتی بر شعر و ادبیات وارد میشود؟
چرا بنیاد برای شعر و ادب؟
بنیاد شعر و ادبیات داستانی از یادگارهای محسن پرویز در ساختار معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است. در زمان حضور وی در طبقه سوم ساختمان سیمانی بهارستان وی با هدف کمک به گسترش و ترویج کتابخوانی در حوزه ادبیات داستانی و همچنین فراهم کردن شرایط آشنایی مجموعههای دانشگاهی و آموزشگاهی با رشته ادبیات داستانی و نقد داستان، برگزاری جلسههای مشترک در دانشگاهها، حمایت از پایاننامهها، ایجاد رشته ادبیات داستانی در دانشگاهها و مجموعههای آموزش عالی و نیز بهبود منزلت اجتماعی نویسندگان، مترجمان، منتقدان و پژوهشگران حوزه داستان، انتشار نشریهها و کتابهای حوزه ادبیات داستانی به زبانهای فارسی و غیرفارسی و طراحی و اجرای دورههای کوتاهمدت و بلندمدت آموزشی اقدام به تاسیس این بنیاد کرد و نخستین دفتر آن در خیابان برادران مظفر جنوبی قرار گرفت.
اولین حاشیه در شکل گیری این نهاد نیز از همان زمان آغاز شد چرا که پس از انتخاب محمود سالاری به عنوان مدیرعامل و انتخاب هیئت امنای آن، تا نزدیک به دو سال به دلیل مشکلات حقوقی، اجازه فعالیت این بنیاد صادر نشد و به تبع جلسات هیئت امنای نیز برگزار نمیشد که این مساله با انتقادات زیادی از سوی مدیرعامل و هیئت امنا شد.
این اتفاق در حالی رخ میداد که بر اساس اساسنامه بنیاد شعر و ادبیات داستانی، این نهاد تشکیلاتی غیردولتی و غیرانتفاعی است. در عین حال برای جلوگیری از اینکه بنیاد به مصادره فرد یا جریان خاصی درآید، معاون فرهنگی به عنوان یک شخص حقوقی ریاست هیأت امنای بنیاد را به عهده گرفت. همچنین اعضای هیأت امنا با پیشنهاد معاونت فرهنگی و تصویب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت دوسالانه انتخاب میشدند.
با خروج محسن پرویز از معاونت امور فرهنگی و حضور بهمن دری در این معاونت پس از مدتها کش و قوس مبنیبر بودن یا نبودن بنیاد که منجر به صدور حکم انحلال آن توسط دری و البته مخالفت وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی با آن شد، در نهایت محمد حسنی مشاور راهبردی بهمن دری به سمت مدیرعاملی این بنیاد منصوب شد.
مهمترین اقدامات حسنی در بنیاد را میتوان به صورت خلاصه در تاسیس انتشارات عصر داستان، انتشار مجلات «داستان» و «یکی بود یکی نبود» و راه اندازی دفتر امور بین الملل و استانها در بنیاد دانست که بسیاری از آنها در نهایت به دلیل تامین نشدن بودجه بنیاد تعطیل و نیمه تمام ماند تا جایی که در زمان تحویل مدیریت بنیاد به دولت جدید توسط حسنی، عصر داستان با بیش از ۵۰ قرار داد تعیین تکلیف نشده با اهالی قلم و نشریات داستان و یکی بود یکی نبود نیز با ماهها دوری از انتشار، روی دست بنیاد باقی مانده بود هر چند که مدیرعامل سابق مدعی سوددهی میلیونی انتشارات وابسته به بنیاد بود.
بنیاد تدبیر و امید
حضور مهدی قزلی در تیم مدیریتی سید عباس صالحی و علی جنتی نیز با یک شایعه شروع شد و رفته رفته رنگ جدیت به خود گرفت. جنتی در حالی حکم مدیریت قزلی را امضا کرد که چند روز قبل از آن اعلام داشته بود تاکنون اسم وی را هم نشنیده است!
قزلی در بدو ورود به بنیاد، انتشارات عصر داستان و دو مجله بنیاد را به دلایل کارشناسی از فعالیت منع کرد و در ادامه در اقدامی درخور توجه برگزاری دو جایزه ادبی مهم جلال آل احمد و شعر فجر را به زیر مجموعه خود وارد کرد.
جشنواره شعر فجر با انحلال دفتر شعر و ادب وزارت ارشاد و جایزه جلال با انفعال خانه کتاب و برگزاری پر انتقاد آن به زیر مجموعه بنیاد منتقل شد و پس از آن نیز جایزه پروین اعتصامی به زیرمجموعه اجرایی این نهاد وارد شد.
کارنامه بنیاد در همین حوالی
آیا باید عملکرد جاری بنیاد شعر و ادبیات داستانی را عملکردی پر انتقاد دانست؟ پاسخ به این سوال نیاز به لحاظ کردن جوانب مختلف دارد. بنیاد شعر و ادبیات داستانی در دوره فعالیات تازه خود برگزاری موفق و همراه با تحسین بزرگترین جایزه ادبی کشور را دارد اما این برگزاری در سایه ناهماهنگی ستادی وزارت ارشاد و تاخیر در تامین منابع مالی آن برای اهدا به برگزیدگان، در نهایت با حواشی نامطلوبی مواجه شد که در شان ادبیات داستانی ایران نبود.
همین اتفاق درباره جایزه ادبی پروین اعتصامی نیز در ماههای اخیر رخ داده است. در این میان گرچه میتوان به وزارت ارشاد برای این ناهماهنگی خرده گرفت که در مقایسه با حجم جشنواره های معاونت سینمایی چرا با این برخورد تبعیض آمیز با شعر و ادب مواجه میشود، اما بر بنیاد نیز میتوان این نکته گرفت که چرا بدون تامین منابع مالی زیر بار اجرای این جوایز رفته است.
در حوزه انتشار کتاب نیز خارج کردن یک موسسه دولتی نشر از میدان رقابت با ناشران خصوصی و اجازه انتشار کتاب اهالی قلم توسط قوانین حاکم بر بدنه بازار نشر نیز اقدامی مثبت و در خور توجه است مضاف بر اینکه بنیاد و عملکرد آن در این دوره منجر به پیوند بسیاری از اهالی قلم از تمامی تفکرات با یکدیگر در قالب یک نهاد حاکمیتی شده است.
همه این اتفاقات در حالی رخ می دهد که بنیاد کماکان از داشتن دفتری مشخص برای خود ناتوان بوده و تا پایان تابستان سال جاری ملزم به تخلیه ساختمان فعلی است. این درحالی است که بخش قابل توجهی از بودجه این نهاد در سال جاری نیز کماکان تامین نشده است.
رمزگشایی از یک شایعه
در چنین شرایطی است که در واکنش به شایعه تغییر مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی، مهدی قزلی میگوید که «قصد رفتن از بنیاد ادبیات داستانی را ندارم» اما وقتی از او سوال میکنیم که آیا شایعه برکناری خود را نشنیده، پاسخش این است که «معاون امور فرهنگی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در این زمینه پاسخگو باشند.»
سوالی که در این میان وجود دارد این است که این تغییر چه نفعی می تواند برای بدنه شعر و ادبیات کشور داشته باشد. آیا مشکلات بنیاد شعر و ادبیات داستانی ناشی از مدیریت این نهاد است یا ناهماهنگی ستاد وزارت ارشاد با مدیر عامل؟
کارنامه مهدی قزلی با وجود انتقاداتی که از سوی برخی از اهالی شعر و ادب بر آن وارد است، نشان میدهد که وی به شکلی عمل کرده که حتی اگر حاصل آن خواست خودش هم نبوده اما قطعا بر خلاف خواست مدیران وزارت ارشاد هم نبوده است.
با این حساب گزینه دوم بیشتر پررنگ می شود که چیزی جز ناهماهنگی ستادی وزارت ارشاد با تنها نهاد متولی فعالیت برای شعرا و نویسندگان نیست.
تامین نشدن ساختمان یا دفتر قطعی به نام بنیاد و یا تامین نشدن منابع مالی جوایز ادبی این بنیاد از سویی نشان از بی اهمیتی نسبی این رویدادها برای وزارت ارشاد و نیز نبود تمایل برای اجرای موفق آن توسط مدیریت فعلی دارد و به نظر می رسد همین نیز شایعه برکناری او را دامن زده است.
به عبارت ساده گویا برای رفع یک مشکل، صورت مساله آن در حال پاک شدن است؛ اتفاقی که اگرچه با یک شایعه شروع شده اما هیچ بعید نیست راهی به واقعیت پیدا کند.
با این حساب باید گفت که حتی در صورت تغییر مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی، این وزارت ارشاد است که باید پاسخگوی عملکرد این بنیاد باشد که ارتباط نزدیکی با تصمیمات مدیران عالی این وزارتخانه دارد.
Sorry. No data so far.