شنبه 01 آگوست 15 | 14:53

ارواح متحرک کاغذی

کتاب خوب کتابی­ست که آدمی­زاد را بارور کند، به بیان دیگر، کتابی که ذهن، تخیل، اراده و تفکر آدمی­زاد را به حرکت وادارد، کتاب خوب است. گاه یک کتاب کودکانه، مثلا شازده کوچولو، چنین قدرتی دارد و گاه کتابی بزرگ سالانه و عمیق می­تواند نطفۀ حرکت، تحول­ خواهی و جهش فکری و جسمی را در ذهن مخاطبش بکارد، این یعنی کتاب خوب


حامد سهرابی- «مزمزۀ کلمات، تاملاتی دربارۀ کتاب و کتاب­خوانی در ایران» یادداشتی­هایی به قلم حسام الدین مطهری از نشر آرما است که در 88 صفحه به چاپ رسیده است.


با این کتاب، تاکنون سه اثر مستقل از حسام الدین مطهری منتشر شده است. «حاشیه بر کتاب»، «راهنمای کتاب» و «مزمزۀ کلمات»؛ خودش آن را ادامۀ کتابِ «حاشیه بر کتاب» می­ داند. مجموعه یادداشت­هایی که بیشتر به بیان دغدغه در حوزۀ کتاب و کتاب­خوانی و نشر ایده­ هایی غیر کلیشه ه­ا می­ پردازد و با انتقاد از طرح و برنامه­ های تکراری و یکنواخت دولتی و غیر دولتی در عرصۀ کتاب، علاوه بر تلنگر به مسئولین، اوضاع ناراحت­ کنندۀ این حوزه را هم نشان می­ دهد. البته فقط انتقاد نمی­ کند و راه­کارهایی نو و خلاقانه ارائه می­ کند.

«مزمزۀ کلمات» بیشتر از این­که بخواهد مسئولین یا سیاست­های غلط دولتی و غیر دولتی را هدف قرار بدهد به آداب کتاب و کتاب­خوانی می­ پردازد از این که «یک کتاب خوب چیست؟» و «یک کتاب­خوان خوب کیست؟» شروع می­ کند تا این­که «کی و کجا باید کتاب خواند؟» و «چطور باید کتاب خرید؟» و «از یک کتاب لذت برد؟» البته در این میان باز هم روندهای تکراری و کسل کنندۀ این حوزه را نیز نادیده نمی­ گیرد و هرطوری که هست سعی می­ کند به روند معیوب ممیزی، سیرهای مطالعاتی سفارشی و برنامه­ های بی­ خاصیت نقد کتاب یا برگزاری مسابقات کتاب­خوانی تلنگری بزند اما آن­طور که پیداست چشمش از دستگاه­های دولتی و غیر دولتی آب نمی­ خورد و با همراه کردن خوانندۀ خود، در هر سطحی که هست، سعی می­ کند مخاطبانش را با تجربیات چندین سالۀ خودش در این حوزه آشنا کند تا حداقل آن­ها بهتر کتاب بخوانند.

این یادداشت­ها از دوران کودکی نگارنده شروع می­ شود، دورانی که گذشته است و دیگر قابل جبران نیست و تنها می­ تواند با خیال غوطه­ ور شدن در ارواح کاغذی متحرک، افسوس کودکی بدون کتابش را بخورد و مخاطبش را به فعالانه به حرکت وا می­ دارد تا کتاب بخواند. او مخاطبش را تشویق نمی­ کند تا دنبال کنندۀ هر کتابی باشد و می­ گوید باید کتابی را خواند که انسان را بارور کند. حال می­ خواهد کتابِ یک نویسندۀ مذهبی باشد یا یک یهودی یا لامذهب.

«کتاب خوب کتابی­ست که آدمی­زاد را بارور کند، به بیان دیگر، کتابی که ذهن، تخیل، اراده و تفکر آدمی­زاد را به حرکت وادارد، کتاب خوب است. گاه یک کتاب کودکانه، مثلا شازده کوچولو، چنین قدرتی دارد و گاه کتابی بزرگ سالانه و عمیق می­تواند نطفۀ حرکت، تحول­ خواهی و جهش فکری و جسمی را در ذهن مخاطبش بکارد، این یعنی کتاب خوب.[1]»

هم خود کتاب و هم نوشته­ هایش می­ خواهد خارج از هرگونه کلیشه­ای عمل کند و خوانندگانش را دعوت می­کند تا خارج از مسابقات کتاب­خوانیِ تکراری و جلسات نقد خسته کننده دست به ابتکار و نوآوری بزنند و پیشنهادهایی در این زمینه می­دهد.

در یادداشتی دیگر، کتاب را به عنوان رسانه­ای با تاثیرگذاری عمیق بررسی می­کند که به مخاطبش فرصت درگیری زیادی می­دهد تا تمام تصوراتش را خودش بسازد و تصویر کند و اجازه نمی­دهد که تصورات خواننده­اش با جذابیت­های دیداری و شنیداری مخلوط شود.

«مهم­ترین درگیری با کتاب درگیری ذهنی و تخیل است. کتاب این امکان را فراهم می­کند تا مخاطب خود را در محل روایت تصور کند. خود مخاطب است که آن محل را در ذهن می­سازد. چهرۀ شخصیت­ها زاییدۀ تخیل مخاطب است و چه بسیار کتاب­هایی که در مخاطبانشان حس همذات­ پنداری را برانگیخته­اند. درگیر شدن با دنیای کلمات به مراتب از درگیر شدن با دنیای تصاویر جدی­تر و عمیق­تر است. از این روست که می­گویم کتاب بیش از فیلم فرصت چند زیستی را فراهم می­آورد.[2]»

در قسمتی نیز با کتاب­فروشان به صحبت می ­نشیند تا از این طریق هم به فروشندگان کتاب و هم به کتاب­خوانان کمک کرده باشد. می­ گوید یک کتاب­فروشی خوب باید بر خیابان اصلی باشد؛ کتاب­فروش باید کتاب­خوان باشد باید قفسه­ اش جور تا بتواند مشتری­ اش را تور کند باید بتواند با هزینه­ای کم ظاهری جذاب و زیبا برای محل فروشش ایجاد کند و از هر تلاشی برای پاتوق شدن دریغ نکند والا بازارش کساد است، کساد…

در آخر هم اصلی­ترین مشکل کتاب­خوانی در ایران را انگیزه می­ داند و می­گوید تا انگیزه­ای نباشد کتاب­خوانی رواج پیدا نمی­ کند. این کلیدی­ ترین نکته­ای است که باید بدانیم و گرنه نه تنبلی، نه کمبود وقت، نه هزینۀ زیاد، هیچکدامشان دلیلی برای کتاب­نخوانی ما نیست؛ اگر کتاب­ و کتاب­خوانی برای ما مهم شود از پول مان می­زنیم­، از وقتمان می­زنیم تا کتاب­خوان شویم مثل هزاران موجی که در کشور ما وجود دارد از دوره­های زبان­آموزی گرفته تا کلاس­های پرورش اندام یا هزار چیز دیگر که ملت ما برایش هم پول دارند، هم وقت دارند و هم حوصله.

نکتۀ قابل تامل در آثار این نویسنده مخصوصا «مزمزۀ کلمات» این است که ضمن انتقال آموزه­هایی در امر کتاب و کتاب­خوانی، سعی کرده نمودار تمام نکات آموزندۀ خود نیز باشد یعنی این کتاب علاوه بر این­که می­گوید کتاب خوب باید بارور کننده باشد، خوش نیز سعی می­کند مخاطبش را بارور کند و فقط شعار نمی­دهد یا آن­جا که کتاب دربارۀ ویراستاری یا ظاهر کتاب صحبت می­کند، خواننده حساسیت و دقت نگارنده را در ویراستاری و ظاهر خود این کتاب را کاملا درک می­کند. تمایز «مزمزۀ کلمات» با سایر کتب حوزۀ کتاب و کتاب­خوانی این است که حین انتقال نکات به نوعی آموزش نیز می­دهد و نمونۀ عینی آموزه­های خود است.


[1] مزمزۀ کلمات صفحه 15

[2] مزمزۀ کلمات صفحه 40

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.