حجت الاسلام والمسلمین مهدی مسائلی – در روزهای گذشته خبر تخریب بخشهایی از نمازخانه اهلسنت در پونک تهران توسط شهرداری، از موضوعات پرسرو صدایی بود که اگرچه خبرگزاریهای رسمی داخل کشور چندان بدان نپرداختند و تنها در بعضی گزارشها علت تخریب این نمازخانه توسط شهرداری، تغییر کاربری آن و عدم توجه به تذکرات اعلام شده بود، ولی در شبکههای اجتماعی و رسانههای معاند خارجی فضای ضد تبلیغی خاصی علیه جمهوری اسلامی به وجود آمد و علت تخریب آن را به پای مشکلات امنیتی و مذهبی نظام با اهلسنت گذاشتند.
اما حقیرفارغ از این ماجرا مدتها است که درباره موضوع وجود مسجد خاص اهلسنت در تهران، مطالبی در نظر داشتهام که شاید این حادثه، فرصتی برای بیان قسمتی از آنهاست.
1. طبق بیان دوستان افزون بر این نمازخانه، اهلسنت نمازخانه های دیگری نیز در نقاط مختلف تهران دارند که در هرکدام یکی از مذاهب از اهلسنت مراسم عبادی خویش را برگزار میکنند. معمولا در بیشتر گمانهزنیها عدم وجود مسجد اختصاصی اهلسنت در تهران، احساس خطر امنیتی از حضور رسمی آنها در پایتخت بیان میشود و گاهی با اغراق درباره جمعیت اهلسنت پایتخت، اینگونه بیان میشود که مسئولین کشور ترس از آن دارند که جمعیت نمازجمعه اهلسنت افزونتر از نمازجمعه شیعیان شود، و یا اینکه مسجد و نمازجمعه اهلسنت پایتخت، به نهاد اعتراضی در مقابل جمهوری اسلامی تبدیل شود و… اما شاید برای عدهای بیان این مطلب عجیب باشد که یکی از علل اصلی عدم وجود اختصاصی اهلسنت در تهران تهدید امنیتی بعضی از شیعیان تندرو است؛ زیرا تجربه اثبات کرده است در شهرهایی که اهلسنت در اقلیت هستند، بعضی از شیعیان افراطی و تندرو نه تنها تحمل پذیرش وجود چنین مساجدی را ندارند بلکه آنها این مساجد را به چالشی ضد تبلیغی برای شیعه و ایجاد تفرقه میان مسلمانان تبدیل میکنند؛ مثلاً در شهر مشهد اگرچه مساجد مختلفی برای اهلسنت دارد اما هجوم افکار ضد تقریبی در این شهر در کنار بیتفاوتی متولیان مذهبی و فرهنگی شیعه باعث شده تا در مناسبتهای مختلف و به خصوص در فاطمیه، این مکانها به فضایی برای مخاصمه و جدال مذهبی شیعه و سنی تبدیل شود، و در غالب شعار نویسی بر روی دیوار و … فضایی زشت از اختلافات مذهبی به وجود آید؛ موضوعی که فایده آن بیشتر برای وهابیت و تندروهایی است میخواهند از میان اهلسنت نیرو جذب کنند. به هرحال یکی از چالشهای اصلی مسئولین برای فعالیت اهلسنت در پایتخت،عدم آگاهی بعضی شیعیان از نحوه تعامل با اهلسنت و ظرفیتهای پایین آنها در تحمل افکار مخالف است. متأسفانه اگرچه سالهاست در کشور ما وحدت اسلامی به صورت شعارگونه مطرح میشود ولی متولیان مذهبی و فرهنگی آموزش هیچ آموزش و آگاهسازی صحیحی از نحوه تعامل مذاهب اسلامی با یکدیگر ارائه نکرده اند، آنگونه که حتی در کنفرانسهای وحدت اسلامی نیز موضوع نماز جماعت به ماجرایی درسرآمیز تبدیل میشود. به نظر میرسد علی رغم خواست مسئولین جمهوری اسلامی ایران، محدودیتهای مذهبی اهلسنت در بعضی از شهرهای کشورمان به خاطر تعصبات و هیجانات مذهبی، نمایی معکوس از محدودیتهایی دارد که در مدینه و شهرهای حجاز برای شیعیان متصور هستیم.
نکته دیگر در این ارتباط اینکه متأسفانه در سالهای اخیر عدهای در تلاش بودهاند تا نگاه وحدتستیزانه و ضدتقریبی خویش را با مستمسک نفوذ وهابیت و داعش در میان اهلسنت کشور، به مسئولین سیاسی و مراجع دینی انتقال دهند. چنانچه عدهای گزارشها و جزواتی فراوانی از فعالیت اهلسنت اهل سنت فراهم نموده اند و حتی از طُرُق رسمی آن را در اختیار تصمیمگیران مذهبی و سیاسی قرار میدهند. در بعضی از این جزوات بیشتر فعالیت مذهبی اهلسنت به پای وهابیت گذاشته شده و از این اقدامات به عنوان ترویج وهابیت در کشور یاد می شود، مثلاً در یکی از گزارشها برپایی نماز تراویح در ماه مبارک رمضان توسط اهلسنت کشور به عنوان یکی از اقدامات جریان وهابیت یاد شده بود!
2. گاهی احساس خطر و واهمه موجب میشود که تا افراد از ترس خطری خود را گرفتار خطری بزرگتر کنند، با این مقدمه باید گفت: بی شک اگرچه چالشهای مختلفی در راه وجود مساجد اختصاصی اهلسنت در تهران وجود دارد، ولی به هر حال به نظر میرسد وجود مساجد رسمی برای اهل سنت در تهران به مراتب خطر کمتری از وجود نمازخانههایی دارد که کنترلی بر ترویج افراطگرایانه در آنها وجود ندارد و می توانند آسیبهای امنیتی فراوانی برای نظام داشته باشند.
در مجالی دیگر باید بیشتر به توضیح مطلب پرداخت که در کشور ما از فرصت و ظرفیت اهلسنت برای انتقال و نفوذ بینالمللی تفکر انقلاب اسلامی در میان ملتهای مسلمان استفاده نمیشود و برخلاف نگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری، بعضی از مسئولین به اهلسنت کشورمان همواره به نگاه تهدید نگریستهاند تا فرصت! این در حالی است که وجود اهلسنت آگاه و بابصیرت در کشور ما فرصتی طلایی برای مدیریت تحولات مذهبی جهان اسلام است. حقیقت این که در کشور ما همواره عدهای ترس از آن داشتهاند که اهلسنت تحت تأثیر وهابیت و سیاستهای تفرقه انگیز عربستان سعودی واقع شوند، ولی صریح باید گفت هیچگاه آنها برای اهلسنت کشور فرصتی فراهم نشده تا وهابیت و سایر ملتهای سنی مذهب را تحت تأثیر تفکرات فرامذهبی انقلاب اسلامی ایران قرار دهند. همه میدانند که کشور ایران همواره در طول تاریخ اسلام موطن علمای بزرگ اهلسنت بوده است که تأثیرگذاری فراوانی بر قوام و رشد اندیشههای اهلسنت داشتهاند. امروز عربستان سعودی در حال انتقال اندیشه های افراطگرایانه والقاطی خویش در میان اهلسنت است، چرا ما نباید از ظرفیتهای اهلسنت استفاده کنیم و اندیشههای اعتدالی اهلسنت را در میان مسلمانان گسترش دهیم؟! بیتردید میان شیعیان انقلابی ایران و سایر ملتهای اهلسنت حجابی از جنس مذهب وجود دارد که بعضی مزدواران منطقهای نیز همواره در تلاش هستند بر وسعت و استحکام آن بیفزایند، ولی این حجاب میان اهلسنت انقلابی کشور و دیگر مسلمانان وجود ندارد، و از این رو در بعضی از جایگاهها اهلسنت کشورقدرت تأثیرگذاری بیشتری دارند. پس اگر ما بعضی از مسئولین سیاستهای انفعالی خویش را کنار بگذارند، میتوان سیستان بلوچستان و کردستان و سایر مناطق سنی نشین کشور را به مرکز ارتباط اهلسنت معتدل جهان اسلام تبدیل نمود و به جای ترس از آموزش طلاب اهلسنت در خارج کشور، به تأسیس مراکز بزرگ و تأثیرگذار اهلسنت در داخل کشور بپردازیم و آگاهیهای درستی برای اهلسنت کشورهای دیگر نیز داشته باشیم.
مسئله مهمي است.
شايد بتوان از طريق هموطنان سني مذهب و بصير، جلوي رشد وهابيت و داعش و همچنين نزديك شدن آمريكاي جنايتكار به اهدافش را گرفت.