شنبه 08 آگوست 15 | 10:25

انرژی مردم یا انرژی هسته ای؟!

مرضیه فروزنده

آیا بناست «مردم» همواره به معنای «مردم ِ دست خالی و جان بر کف» باشند؟! که ادعا می‌شود که موشک و انرژی هسته ای بدرد مردم نمی‌خورد، خود مردم فقط بدرد می‌خورند؟! مردم بدون تکنولوژی، مردمِ بدون پیشرفت، مردمِ خلع سلاح شده، مردمِ دست خالی به راستی چه کارکردی دارند که شایسته ی تقدیر مسئولین می‌شوند؟!


1786169 مرضیه فروزنده- روز پنجشنبه جناب رئیس جمهور قدم رنجه فرموده و به شهرستانهای همسایه ی پایتخت تشریف بردند. و در جمع مردم، طبق معمول به تمجید از دیپلماتها پرداخته و طبق معمول آنه را با دلاوریهای 8ساله ی رزمندگان مقایسه فرمودند، و پیروزی برجام را معادل پیروزی انقلاب اسلامی دانستند و طبق معمول مدعی شدند که این توافق تنها و تنها برای اسرائیل بد است.

و البته مجددا به این تئوری مغالطه آمیز خود و دوستانشان (که طی این سالها بسیار شنیده ایم) اشاره فرموده و گفتند:

«انرژی، انرژی ملت بزرگ ایران است، انرژی هسته‌ای کجا و انرژی ملت دلاور سرزمین ایران کجا، آن انرژی شما مردان و بانوان و همه جوانان و مردم این سرزمین است که با آن می‌توانیم به قله‌های بلند فتح و پیروز به امید حق دست پیدا کنیم.»

بحثم بیشتر برسر این جهانبینی است: چرا باید انرژی مردم را با انرژی هسته ای مقایسه کرد؟ یا -چنان که ظریف در آن سخنرانی حاشیه ساز گفت، – انرژی مردم را با توان و تکنولوژیهای دفاعی مقایسه کرد؟ مگر انرژی مردم «جایگزین» ِ انرژی هسته ای یا تکنولوژی های دفاعی است؟ چرا طوری به مردم القا میشود که گویی اینها قرار است «جایگزین»ِ نیروی مردمی باشند؟

درحالیکه این تکنولوژیها قرار است «در خدمت» مردم باشد. در خدمت ارتقائ سلامت مردم (مثل غنی‌سازی20درصدی هسته ای که برای ایران، بیش از هرچیز، کاربرد پزشکی داشت) و در خدمت رفاه مردم (تولید برق،درحالی که همه میدانیم آّب پشت سدها و سوختهای فسیلی و…برای تولید برق کم هستند) و در خدمت «امنیت و آرامش خاطر و حفظ جان مردم» (که کارکرد تکنولوژیهای دفاعی و موشکی است)

آیا بناست «مردم» همواره به معنای «مردم ِ دست خالی و جان بر کف» باشند؟! که ادعا می‌شود که موشک و انرژی هسته ای بدرد مردم نمی‌خورد، خود مردم فقط بدرد می‌خورند؟! و یا نوع امروزی تر آن : «مردم = مردمِ دست خالی و رأی بر کف»!

مردم بدون تکنولوژی، مردمِ بدون پیشرفت، مردمِ خلع سلاح شده، مردمِ  دست خالی، و البته مردمِ بدونِ حقِ انتقاد(!) به راستی چه کارکردی دارند که شایسته ی تقدیر مسئولین میشوند؟!

جز کارکرد مهم «رای دادن» و به قدرت رساندن مسئولین؟!

(چنان که یک روزی «جان» دادند و مسئولینی را  به قدرت رساندند و در قدرت نگاه داشتند…)

راستش، گفتن اینکه مردم (به جای تکنولوژی!) انرژی و سرمایه اند، برای مسئولین خیلی راحت است…اما بدن امثال من را که آقایان، پدرم را یکی از همین سرمایه هایشان پنداشته بودند، همچین بگی نگی،به لرزه می اندازد! آقایانی که یحتمل نمیدانند حذف شدنِ یک انسان از جامعه و خانواده اش یعنی چقدر هزینه؟! که به این سادگی حاضرند از انسانها بجای محصولات تکنولوژیک «خرج» کنند!

یادآوری: جناب رئیس جمهور فعلی در زمان جنگ از فرماندهان عالی و اعضای شورای عالی دفاع بودند! و البته عمدتا در تهران نشسته و بلافاصله پس از جنگ به مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی رسیدند، تا 16سال – جناب آقای هاشمی، در دهه شصت کلا فرمانده ی جنگ بودند، یعنی رئیس شورای عالی دفاع، و بعد از جنگ رئیس جمهور شدند، تا 8 سال. جناب دکتر ظریف بواسطه ی گرفتن قطعنامه ی 598، بعد از قهرمانیهای رزمندگان که موجب شد همان چند مورد حق را هم در این قطعنامه به ما بدهند، مثل تعیین متجاوز و…، مطرح و مشهور شده و سالها بعنوان نماینده ی ایران در سازمان ملل در نیویورک ماندند. آقای زنگنه، در دهه 60 وزیر جهادسازندگی بودند، همان هنگامی که امثال پدر من، بعنوان مهندس جهادگر به جایی از خط مقدم رفت که به قول خودش«گنجشک هم از شدت بارش خمپاره، جرأت پرواز ندارد!» و البته بازنگشت؛ ایشان در تهران در تدارک وزارتخانه کردنِ جهاد و بعد هم وزیر شدن و مقدمه ی وزیر نفت شدن خود را فراهم میکردند. و خیلیهای دیگر، از این دست…

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.